به گزارش افکارخبر، پنجشنبه گذشته دومین سالروز شهادت یکی از رهبران حزبالله لبنان بود. شهادت حسان اللقیس ضایعهای سخت برای حزبالله لبنان بود، افراد نزدیک به وی از نقش او در پیروزیهای مقاومت اطلاع داشتند. آنها میدانستند این مقام حزبالله تا چه حد رژیم صهیونیستی را به خشم آورده تا این که این رژیم وی را ترور کرد. وی از دهه هشتاد با سید حسن نصرالله دوست صمیمی بود و با وجود اینکه از خانوادهای ثروتمند بود، اما ابتدا برای مقاومت ضد صهیونیستی به جنبش امل و بعد از آن به حزب الله لبنان پیوست، وی بیش از سی سال تمام خار چشم دشمن صهیونیستی بود.
نزدیکان شهید اللقیس میدانند که وی همواره در صحنههای نبرد در بعلبک و ضاحیه حضور داشت، این فرمانده حزبالله تناسب کاملی بین فعالیتهای جهادی خود و نقش اجتماعیاش به عنوان سرپرست خانوادهای متشکل از 7 فرزند ایجاد کرده بود، به همین علت است که خانوادهاش همواره با خاطرات او زندگی میکنند. وی با وجود مشغلهای که داشت هرگز توجه به خانوادهاش را از یاد نمیبرد و در اعیاد مختلف به عموها و دایی هایش نیز سر می زد و همواره با آن ها دید و بازدید داشت.
نور دختر بزرگ شهید در بیان خاطرات خود از این شهید نمیداند از کجا شروع کند، وی صدها خاطره از پدر در ذهن دارد، اما خاطرات روزهای آخر در ذهنش حک شده و اقدامات قابل توجه وی در این روزها و سکوت بیش از پیش اش و وداع عجیبش با دختر و نوهها دو روز قبل از ترور را همواره در ذهن مرور میکند. وی میگوید که در این دیدار از در آغوش کشیدن دخترش خودداری کرد. روز بعد به بعلبک بازگشت و بار دیگر با دخترش تماس گرفت، اما این بار همواره از مرگ حرف میزد. وی کمتر از نیم ساعت مانده به شهادتش بارها با همسرش و پسرش حسین تماس گرفت و از اوضاع آنها جویا شد.
حاج حسان هرگز در مورد موقعیت خود در حزبالله حتی با خانواده کوچک خود صحبت نمیکرد، نور می گوید: با وجود اینکه ما اهمیت کارش را از تلاشهای سابق برای ترور وی و مناسبات گسترده و دوستی و نزدیکی پدر با سیدحسن نصرالله که از زمان پیوستن به حزبالله لبنان تاکنون ادامه داشت، میدانستیم و میدیدیم که وی بارها به جمهوری اسلامی ایران سفر کرده و چندین بار با امام سیدعلی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران دیدار داشت و با حسین دهقان وزیر دفاع ایران و سردار علی فدوی فرمانده نیروهای دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفاقت داشت، اما بزرگی مسئولیت وی را تنها بعد از شهادتش شناختیم، به ویژه اینکه سیدحسن نصرالله شخصاً عملیات کفن کردن وی را انجام داد و یک شب قبل از دفن در کنار پیکر وی باقی ماند.
نور می گوید که حاج حسان قبل از شهادت همواره مجلههای جنگی و نظامی خارجی را مطالعه میکرد و تمامی تحولات اسرائیل را دنبال میکرد. وی از دوستی شهید حاج عماد مغنیه با پدر خود میگوید و میگوید که در سال 2007 وقتی که یکی از دختران اللقیس از دنیا رفت، حاج عماد برای عرض تسلیت به خانه آنها رفت و به همسر شهید اللقیس یک نسخه قرآن کریم هدیه داد. این نشان از عمق روابط میان دو فرمانده حزبالله داشت.
یکی از دوستانش بر اساس اطلاعات درز کرده از رژیم صهیونیستی گفت: در یکی از روزهای جنگ ژوئیه 2006، دشمن دریافت اللقیس در ساختمانی در منطقه الشیاح حضور دارد، ساختمان به سرعت بمباران و منهدم شد، البته اللقیس قبل از آن ساختمان را ترک کرده بود اما پسرش علی رضای 18 ساله شهید شد.
در همان جنگ، خودروی وی در منطقه مسیحی نشین گالری سمعان نزدیک ضاحیه با دو فروند موشک هدف قرار گرفت اما از این ترور نجات یافت.اما این پایان رنجهای اللقیس نبود چون مدتی بعد دختر 15 ساله اش نیز دار فانی را وداع گفت.
یکی از دوستانش می گفت، کسی نمی دانست او از فرماندهان مهم حزب الله است، همسایگان فقط می دانستند او در حزب الله فعالیت دارد، او فرزندانش را در بیروت شخصا به مدرسه می رساند، در بعلبک به تواضع، سخاوتمندی و کمک به فقرا شهرت داشت.
شخصیت حاج حسان بسیار ویژه بود، وی علاوه بر اینکه مطالعات علوم کامپیوتر را در دانشگاه آمریکایی لبنان خوانده بود، بدون حضور در مدارس تخصصی زبان فارسی و تنها از طریق سفرهای خود به ایران به خوبی میتوانست فارسی صحبت کند، وی حتی لهجههای مختلف فارسی و گویش مخصوص تهران پایتخت ایران را نیز بلد بود. وی همچنین در نزد حاج اسماعیل دولابی عارف ایرانی دروس حوزوی را نیز گذرانده بود.
یکی از عناصر مقاومت بعد از شهادت وی به خانواده شهید گفتند که حاج حسان یک ماه قبل از شهادت به ایران سفر کرده و با امام سید علی خامنهای دیدار داشت. وی در این دیدار از ایشان خواست تا برای او دعا کند تا خداوند شهادت را نصیب او گرداند. امام خامنهای صورت او را بوسید و پاسخ داد: برای شما از خداوند عاقبت به خیری را میخواهم.
حمید داود آبادی نویسنده ایرانی در تشریح برخی جزئیات دیدار هیئتی از حزبالله لبنان به ریاست سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله با امام خامنه ای که بعد از جنگ ژولای 2006 صورت گرفت، مینویسد که هیئت همراه نصرالله شامل عماد مغنیه و حسان اللقیس و دیگر شخصیتهای مقاومت اسلامی بود. در آن روز سید حسن نصرالله از ابو علی ( کنیه حسان اللقیس) خواست تا وی سخنگوی هیئت شود. وی مشروح عملیات مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی در طی 33 روز را گزارش کرد. ناگهان امام خامنهای از اللقیس پرسید: آیا تو ایرانی هستی؟ اللقیس جواب داد: نخیر من لبنانی ام. امام خامنهای گفت: اما زبان فارسی را به خوبی صحبت میکنی. اللقیس پاسخ داد: به علت تردد دائم به جمهوری اسلامی ایران یاد گرفته ام. در این زمان امام خامنهای عکاس ویژه خود را خواست و از او خواست تا یک عکس یادگاری با حاج حسان بگیرد.
امام خامنهای همچنین مانند خانوادههای شهدا ایرانی توجه ویژهای به خانواده آن شهید مقاومت دارند و همواره از اوضاع آنها پرسوجو میکنند.
حاج حسان اللقیس از فرماندهان حزب الله لبنان نیمه شب سهشنبه 12 آذرماه 1392 توسط عوامل رژیم صهیونیستی و با سلاح مجهز به صدا خفه کن در برابر منزلش در جنوب بیروت نزدیک به منطقه الضاحیه هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
مسئولیت ترور حاج حسان القیس را سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی -موساد- به طور رسمی بر عهده گرفت. فرماندهان امنیتی حزب الله میدانستند اللقیس پس از ترور عماد مغنیه هدف بعدی موساد است با این حال وی اجازه نداد برایش محافظ گذاشته شود، بدون راننده یا محافظ تنها در بیروت یا بعلبک تردد میکرد و مانند مغنیه گاهی از تاکسی استفاده مینمود.