به گزارشافکارنیوز، با آغاز بحران هویتی در جهان عرب در طول پنج سال اخیر که به اسقاط شماری از حکومت ها در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا انجامیده است، جهان عرب شاهد فراز و فرودهای متعددی بوده و با پدیده های نوینی روبرو شده است. فارغ از چرایی به سرانجام نرسیدن خواست عمومی در این منطقه،بنیان نهاده شدن جریان های افراطی و تروریستی سلفی که نمود اصلی آن در گروهی هم چون داعش متبلور شده است را می توان بزرگترین نقطه عطف آغاز بحرانی جدید در منطقه قلمداد نمود.
در آغاز شکل گیری گروه تروریستی داعش، جامعه جهانی با بی تفاوتی نسبت به آن تلاش نمود از این گروه کوچک که صرفا با دارا بودن پنج هزار عضو در منطقه ای در شرق سوریه مستقر بود به عنوان یکی از ابزارهای فشار برای ساقط نمودن بشار اسد در سوریه بهره برند. رشد و توسعه این گروه، جذب فراگیر نیرو از منطقه و فرا منطقه و تعیین رقه به عنوان پایتخت هم چنان با بی تفاوتی جامعه جهانی روبرو بود، اگرچه نمی توان از حمایت های متعدد پیدا و پنهان برخی قدرت های منطقه ای هم چون عربستان سعودی و ترکیه از این گروه به راحتی عبور نمود.
ظهور و بروز منطقه ای داعش
ژوئن ۲۰۱۴ یادآور حمله ی برق آسای تکفیری های داعش به عراق است، مقطعی که جامعه ی جهانی با بهت و حیرت به توسعه طلبی های این جریان تکفیری می نگریست تا جایی که برخی تحلیل گران از سقوط بغداد در آینده ای نزدیک سخن می راندند.
بدون اغماض داعش را اکنون نمی توان دیگر به گروهی که صرفا به فعالیتی محدود در سوریه می پردازد قلمداد نمود. هم اکنون علاوه بر اشراف این جریان تکفیری بر حدود نیمی از خاک سوریه، یک سوم خاک عراق و مناطقی از لبنان نیز در تصرف این گروه تروریستی قرار دارد.
ناظران بین المللی بر این باورند که استراتژی داعش اکنون از سطح محلی به سطح منطقه ای تغییر یافته و عملا شاهد فعالیت های گاه و بی گاه این گروه در یمن، افغانستان، کویت، سعودی هستیم که نمود آن را در انفجارهای متعدد این کشورها می توان مشاهده نمود. تعیین نقشه منطقه ای داعش و انتخاب والی برای هر یک از این مناطق در همین زمینه قابل تفسیر است.
تحرکات جهانی داعش
فقدان تصمیم گیری جهت مقابله با داعش از سوی قدرت های بین المللی و حضور ده ها هزار تروریست اروپایی، آمریکایی، قفقازی، روسی و… در این گروه و تثبیت موقعیت میدانی افراط گرایان در سوریه و عراق عملا فضایی مهیا نموده که ترویست های داعش بر دامنه فعالیت های خویش افزوده و به تلافی آن چه اقدامات غربی ها می نامد حملاتی فرا منطقه ای انجام دهد.
رسانه های خبری روز گذشته از وقوع سه انفجار در فرانسه، تونس و کویت خبر دادند، امری که تلنگری برای جامعه بین المللی محسوب شده و می تواند زمینه خسران گسترده را فراهم نماید. از همین رو ضرورت دارد که قدرت های منطقه، فرامنطقه ای و نهادهای با نفوذ بین المللی دست در دست یکدیگر زمینه مهار و نابودی این گروه را فراهم آورند. در این بخش به ارائه راهکارهایی جهت نابودی داعش می پردازیم.
اتخاذ راهبرد مشترک
بدون تردید یکی از دلایل کلیدی رشد جریان های تروریستی در عراق و سوریه را می توان در فقدان برنامه مشترکی از سوی قدرت های جهانی و منطقه ای جستجو نمود. عدم برنامه و بی تفاوتی رهبران جهانی و منطقه ای فرصت مناسبی جهت توسعه تروریسم در منطقه فراهم نموده است. بی گمان عدم اتخاذ استراتژی واحد برای مهار داعش در آینده ای نه چندان دور موجب بروز بحران هایی فراگیرتر در منطقه و جهان خواهد شد.هم اکنون شماری از تکفیری های آموزش دیده به آسیای مرکزی و قفقاز بازگشته اند. ولادمیر پوتین دو روز پیش صراحتا اظهار داشت که در ۲۴ ولایت از ۳۵ ولایت افغانستان داعش حضور نظامی دارد، از همین رو و
با توجه به مشی رادیکال داعش که زمینه جذب تندروها در این مناطق را فراهم خواهد آورد، روسیه در آینده با بحران تروریستی عظیمی روبرو خواهد شد. در اروپا نیز شاهد آنیم که ده ها هزار مهاجر خاورمیانه ای و آفریقایی تبار در ایتالیا، مجارستان، یونان و… تحت عناوینی هم چون جستجوی امنیت و زندگی بهتر حضور پیدا کرده اند، مهاجرینی که به باور برخی منابع امنیتی شمار کثیری از آن ها تروریست هایی هستند که لا به لای مهاجرین خود را به اروپا رسانده اند، لذا احتمالا اروپا و به ویژه ایتالیا، یونان، بریتانیا و فرانسه بیش از همه در آینده ای نزدیک شاهد وقوع حملات مکرر از سوی تروریست ها
خواهند بود.
رشد بی اندازه داعش در منطقه ضرورت می نماید که قدرت های بین المللی فارغ از برخی تعارض منافع شان در پی مقابله با این گروه برآنید.هم اکنون شماری از ناظران بین المللی نسبت به حملات آمریکا بر علیه داعش به دیده ی تردید می نگرند و این عملیات ها را جدی نمی پندارند. بی گمان قربانیان توسعه داعش، همانند توسعه القاعده در یک دهه پیش تنها محدود به خاورمیانه نخواهد بود و دامان آمریکا و اروپا را نیز خواهد گرفت. جریان های سلفی در منطقه نشان داده اند که ممکن است در مقاطعی جهت رشد خود به ابزاری در دست قدرت های بین المللی تبدیل گردند اما با تثبیت موقعیت شان به حامیان سابق وفادار نخواهند بود.
امروز در سطح منطقه نیز بیش از هر زمانی شاهد شکاف میان قدرت های خاورمیانه هستیم، مصر، ترکیه، ایران، عربستان سعودی با تعارض منافع گسترده ای روبرو هستند. فقدان برنامه ای مشترک برای مهار داعش بیشترین خسارت را از آن قدرت های منطقه ای خواهد نمود.ارائه راه حلی برای آینده سوریه با مشارکت مردم و گروه های سوری، عدم حمایت برخی قدرت های منطقه ای هم چون ترکیه و عربستان از جریان های تکفیری، توجه بیشتر به منافع اهل سنت موجود در عراق، آغاز گفتگوهای ملی در لبنان، توقف حملات سعودی به یمن و ایجاد راه حلی یمنی - یمنی می تواند در صدر اولویت های کشورهای منطقه جهت مقابله با بحران
تروریسم باشد. ارتباط تنگاتنگ آمریکا با عربستان و ترکیه می تواند می بایست با فشار بیشتری از سوی واشنگتن بر روی آنکارا و ریاض جهت توقف حمایت های پنهان خویش از داعش همراه باشد.
حملات هدفمند و جمعی بر علیه داعش
اگرچه هم اکنون ایالات متحده آمریکا و شماری از هم پیمانانش هم چون عربستان سعودی که خود متهم ردیف اول رشد جریان های تروریستی در منطقه است مدعی ایجاد ائتلافی در عراق و سوریه بر علیه داعش هستند، اما کیست که بر صداقت و بی میلی این ائتلاف در نابودی داعش آگاه نباشد.
بدون تردید نابودی داعش در عراق و سوریه ضمن نیاز به ایجاد حملاتی هدفمند جهت از میان بردن منابع تسلیحاتی، مقرهای حیاتی و نابودی رهبران و استراتژیست های این گروه در گرو ایجاد برنامه ای مشترک و مشارکت فیزیکی همه ی قدرت های بین المللی و منطقه ای است.
در این میان بستن راه های ارتباطی جهت رسیدن تسلیحات به این گروه و خشک نمودن منابع مالی آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. بنابر اطلاعاتی که مدام از سوی منابع سوریه و عراقی منتشر می شود روزانه ده ها نفر تکفیری از طریق ترکیه، اردن و لبنان به سوریه وارد می شوند و ترکیه و عربستان مبادرت به حمایت مالی از داعش می نمایند تا آن جا که آنکارا خود بزرگترین مشتری نفت داعش می باشد.
بستن مرزهای ارتباطی و آغاز حملاتی هدفمند، مدام و صادقانه می تواند تکفیری های داعش را در کمترین زمان ممکن ایزوله نماید. حمایت از برخی گروه های مسلح هم چون کردها در سوریه و عراق و پشتیبانی و همکاری با دولت های سوریه و عراق فارغ از اختلاف های پیشین شرطی حیاتی برای نابودی داعش است.بی گمان عدم پذیرش شروط فوق از سوی دولت هایی هم چون ترکیه پیامدهای امنیتی گسترده ای در آینده در بر خواهد داشت. داعش هم اکنون صدها کیلومتر از مرزهای سوریه با ترکیه را در اختیار دارد و سابقه این گروه نشان داده که با تثبیت موقعیتش در پی افزایش قلمرو اش گام برخواهد داشت و ترکیه اولین هدف داعش پس
از تسلط بر عراق، سوریه و لبنان خواهد بود.
ممانعت از جذب نیرو توسط داعش
شمار کثیری از اعضای داعش را سکنه اروپا، آمریکا، روسیه و شرق آسیا تشکیل می دهند. افراد فوق عموما از طریق فضای مجازی و شبکه های اجتماعی جذب داعش می گردند. بدون شک منابع امنیتی و سرویس های جاسوسی غرب و شرق از چنین توانی برخوردارند که مانع از ورود و جذب جوانان خود توسط داعش گردند.
اشراف و تسلط سرویس های امنیتی بر رسانه های عمومی و شبکه های مجازی می تواند به عنوان ابزاری جهت شناسایی و بازداشت عناصری که خواهان عضویت در داعش هستند گردد. نظارت ویژه بر فرودگاه ها و مسافرینی که قصد عزیمت به خاورمیانه را دارند نیز می تواند مورد توجه عوامل ضد تروریستی کشورهای اروپایی و آمریکایی قرار گیرد. برآورد حضور کثیر تکفیری های خارجی در سوریه و عراق نشان می دهد که قاطبه آن ها با ورود به ترکیه توانسته اند به جریان تروریستی داعش بپیوندند.
منع سیاست های اسلام ستیزانه
تحلیل چگونگی رشد جریان های تروریستی در منطقه خاورمیانه و حضور تروریست های اروپایی و آمریکایی نشان می دهد که اتخاذ راهبردهای اسلام ستیزانه نظیر چاپ مکرر کاریکاتور پیامبر مکرم اسلام، توهین به قرآن، اعمال شرایط سختگیرانه بر مسلمانان، حضور قدرت های بیگانه در کشورهای اسلامی نظیر حضور نظامی آمریکا در عراق و افغانستان و… همگی در رشد گروه های تروریستی دخیل بوده اند. از همین رو ضرورت دارد که دولت های غربی از اعمال تبعیض و توهین نسبت به اقلیت های مسلمان کشورهای شان امتناع ورزیده و بر سیاست های اسلام ستیزانه خود خط بطلان بکشند.
خشکاندن عوامل رشد افراطی گری در منطقه
در رابطه با چرایی رشد سلفی گری در منطقه عوامل متعددی را می توان بیان نمود.منطقه خاورمیانه دهه هاست که شاهد حکومت های استبدادی از نوع روسای جمهور مادام العمر و یا حکومت های سلطنتی است، حکومت هایی که ضمن سرکوب مدام جامعه و عدم ایجاد فضایی برای تنفس عمدتا مغایر با شریعت عموم جامعه بوده است. از حکومت های ناسیونالیستی و بعثی در مصر، عراق، سوریه تا حکومت های ارتجاعی و خانوادگی در عربستان سعودی، کویت، بحرین و… همگی ضمن مقابله با افکار اسلام گرایانه جامعه با خواست عمومی در تضاد بوده و به گذر زمان موجب گرایش شماری از شهروندان به افراط گری شده اند. تروریست های تکفیری و
بدنه آن ها ضمن رد حکومت های حاکم مدعی اند تنها راه نجات و سربلندی جامعه بازگشت به افکار ارتجاعی آن هاست، افکاری که به دلیل فقدان عملیاتی شدن تا کنون نتوانسته زشتی های خود را نمایان ساخته و جامعه را نسبت به ناکارآمدی آن آگاه سازد.
بیسوادی مفرط در سطح جهان عرب و فقدان مدنیزه شدن آن را می توان دیگر دلیل گرایش عمومی به جذب شدن در جریان های تروریستی دانست.معضلات اقتصادی جامعه، فقر و بیکاری نیز به دلیل عدم سیاست نادرست حاکمان جهان عرب همگی دست به دست هم داده و موجب رشد جریان های رادیکال در سطح جوامعی عربی شده است.
برآورد فضای حاکم بر جهان عرب نشان می دهد که تنها راه مقابله با رشد سلفی گری، ایجاد تدریجی حکومتی مردمی، ارتقای آگاهی در سطح جامعه و رفع معضل های اقتصادی و اجتماعی می باشد، اموری که به گذر و زمان و در صورت تحقق می تواند مانع از گرایش جامعه به سوی جریان های سلفی و تروریستی گردد.