به گزارشافکارنیوز، انتخابات پارلمانی ترکیه که روز ۱۷ خرداد ماه برگزار شد نتایجی به همراه داشت که شاید کمتر کسی پیش بینی میکرد. کاسته شدن از آرای حزب عدالت و توسعه و کسب ۸۰ کرسی از سوی حزب کردی «دموکراتیک خلقها» که حزبی نزدیک به پ. ک. ک و عبدالله اوجالان است و همینطور افزایش محبوبیت احزاب منتقد حزب حاکم و نیاز حزب عدالت برای ائتلاف با یکی از این احزاب یا برگزاری انتخابات پیش از موعد مواردی است که آینده سیاسی ترکیه در تشکیل دولت را کمی مبهم کرده است. در همین خصوص۲ با محمد علی دستمالی کارشناس مسائل ترکیه و کردی گفتوگویی داشتیم که به دلایل کاسته شدن از میزان محبوبیت حزب عدالت و توسعه در بین اقشار مختلف مردمی و نیز تاثیرات و بازتابهای مختلف این نتیجه انتخابات در آینده سیاسی ترکیه بپردازیم که حاصل آن از نظر خوانندگان میگذرد.
***
* فساد اقتصادی از عوامل اصلی شکست حزب عدالت بود
چرا چنین نتیجهای در انتخابات روز ۱۷ خرداد مجلس نمایندگان ترکیه رقم خورد؟
دستمالی:نتایج انتخابات پارلمانی همه را شوکه کرد و هیچیک از احزاب مخالف حزب عدالت و توسعه نیز توقع چنین نتیجهای را نداشتند. مخالفان در تحلیلهای خصوصی خود چنین عنوان میکردند که حزب عدالت و توسعه قویتر از آن است که تغییر کند. با این حال چنین شد و حزب عدالت و توسعه نتوانست به نتیجه خوبی برسد.
تصور میکردم این حزب در بدترین شرایط دولت را در دست داشته باشد و حزب «دموکرات خلقها» حدود ۹/۵ درصد آرا را کسب کند، اما جامعه ترکیه همواره شگفتیساز بوده و علیرغم همه تحلیلها نتیجهای رقم خورد که کسی نمیتوانست آن را پیش بینی کند.
«عادل گورد» که مدیر یکی از بزرگترین مراکز نظرسنجی ترکیه است، دو روز قبل از انتخابات گفت: تا آخرین دقایق هم معلوم نمیشود که حزب دموکراتیک خلقها که از نهادهای اقماری پ. ک. ک است بتواند در انتخابات پیروز شود.
در دسته بندی عوامل شکست حزب عدالت و توسعه،پیش و بیش از هر چیز باید بحثرهبری را مد نظر قرار داد. «احمد داوود اوغلو» رهبر فعلی حزب، بیشتر زمینههای آکادمیک داشته و دوران تحصیل و تدریس را در مالزی و در آشنایی با نهادهای اسلامی کشورهای دیگر گذرانده بود و به طور ناگهانی و سریع وارد چرخه وزارت خارجه شد.وی تنها فردی در تاریخ حزب عدالت و توسعه است که بدون اینکه به مجلس راه پیدا کند، مستقیماً به کابینه رفت. داوود اوغلو در حوزه دیپلماسی منطقهای به شکلی فعالیت کرد که نام ترکیه خیلی بر سر زبانها افتاد و کار به جایی رسید که هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا گفت: من و اوغلو «همکار» هستیم و روابط خود با اوغلو را فراتر از روابط دو وزیر خارجه خواند.
کار مهمی که اوغلو انجام داد این بود که طیفی از دیپلماتهای جوان را وارد وزارت خارجه کرد که این سرمایهگذاری بعدها به بار نشست و سفرای کنونی دولت ترکیه غالباً از همان جوانان هستند.
با تمام این تفاصیل و شایستهگیها، اما پست نخست وزیری و رهبری حزب عدالت و توسعه چندان برای داوود اوغلو مناسب نبود و نتوانست در آن قد و قواره ظاهر شود.
توجه به رفتار داوود اوغلو در میادین و سخنرانیها نشان میدهد که وی از رجب طیب اردوغان تقلید میکرد. همه میدانند که اردوغان گونهای جدید از تیپ رهبری سیاسی را در تاریخ معاصر سیاسی ترکیه باب کرد. شکل سخنرانیها و بلاغت کلام اردوغان و هجمههای سنگین وی علیه مخالفین در سخنرانیها شیوهای جدید بود که مردم ندیده بودند و از آن استقبال کردند.
داوود اوغلو هم تلاش کرد تا الگوی رهبری اردوغان را دنبال کند، اما نتوانست. اردوغان نیز طی دو سه دهه تجربه در امور سیاسی به این حد رسیده بود و این برای داوود اوغلو زود بود.
این تقلید را میتوان یک نقص جدی در رفتار داوود اوغلو دانست. این موضوع وقتی بیشتر قابل درک است که توجه کنیم، این رفتار در عملکرد «عبدالله گل» یا «بلند آرنچ» که رهبران حزب عدالت و توسعه بودند، هرگز دیده نشد و آنها شخصیت خود را حفظ کردند.
از لحاظ نگرش جامعه شناسی سیاسی، احزاب منطقه خاورمیانه رهبر محور هستند و زمانیکه رهبر حزب جدا میشود، حزب دچار تشتت میشود و وقتی اردوغان از حزب عدالت رفت، همان سرنوشت احزاب خاورمیانه پس از فقدان رهبر کاریزما دچار حزب عدالت و توسعه هم شد.
نکته دوم بحثاقتصادی است. ارزش لیره ترکیه در یکی دو سال گذشته بسیار پایین آمده و بیش از ۸۰ درصد در مقابل دلار کاهش ارزش داشت.
زمانیکه اقتصاد اروپا دچار بحران شد، ترکیه به این میبالید که هیچیک از بحرانهای اروپا بر آن تاثیر نگذاشته، اما سیاستهای بانک مرکزی آمریکا و برخی رفتارهای غلط حزب عدالت و توسعه، باعثلطمه به اقتصاد ترکیه شد.
یکی از انتقادات به اردوغان و اوغلو در این حوزه این است که در مقابل بانک مرکزی و بانکهای خصوصی ترکیه شمشیر را از رو بستند ودر محافل بینالمللی با روسای بانکها وارد یک جنگ نابرابر شدند. اردوغان معتقد است که در رویدادهای «گزی پارک» استانبول، آنچه مردم را به خیابانها آورد، نابرابری یا بی عدالتی اجتماعی نبود و حتی فقط حاصل تحریک حزب جمهوری خلق و چپها نیز نبود، بلکه لابی بانکها بود که چنین بحرانی را ایجاد کرد و از نگاه وی مدیران بانکها برای افزایش بهره بانکی، فشار سنگینی علیه دولت به راه انداختند.
بخشی از این جنگ به جریان فتح الله گولن و بخشی به جمهوری خلق نسبت داده شد و نتیجه این شد که اقتصاد ترکیه به شدت آسیب دیده، ارزش پول ملی آن پایین آمد و در تامین انرژی دچار مشکل جدی شد و امروز ترکها گرانترین بنزین دنیا را مصرف میکنند.
دلیل دیگر کاهش محبوبیت حزب، بحثفساد اقتصادی در آن است. افرادی که در کابینه قبلی اردوغان وزیر بودند و جریان گولن توانست اسناد و شنود مکالمات را به رسانهها نشان داده و ثابت کند که آنها مرتکب فسادهای بزرگی شدهاند، از سوی اردوغان به طرز واضح
صریحی برخورد نشد و حتی دفاع غیر مستقیم را نیز شاهد بودیم که این موضوع بر دیدگاه مردم تاثیر گذاشت.
در انتخابات ریاست جمهوری که پیش از انتخابات نمایندگان مجلس برگزار شد، اردوغان با کاریزمای خود توانست از این پیچ سخت عبور کند، اما در انتخابات فعلی، رهبران احزاب مخالف روی موضوع فساد اقتصادی دولت متمرکز شدند و از آنجا که داوود اوغلو موضع گیری جدی نداشت، این موضوع بر اذهان رای دهندگان حزب تاثیر منفی گذاشت.
به عنوان مثال داوود اوغلو در شهر «سرت» که زادگاه همسرش است برای تبلیغات حضور یافت و همانجا کسی که از وی استقبال کرد وزیر و مذاکره کننده ارشد ترکیه در امور اتحادیه اروپا در دوره اردوغان و یکی از متهمین فساد مالی بود که کنار گذاشته شد ولی در ایام انتخابات در کنار نخست وزیر حضور داشت که این موضوع نشان میداد، حزب عدالت با مفسدین برخورد جدی نداشته است.
موضوع دیگر اینکه، بررسی تمام جداول انتخاباتی ۸۱ استان ترکیه نشان میدهد که حزب عدالت آرای خود را تنها در مناطقی از دست داده که کردها توانستهاند محکم ظاهر شوند.بخش ناچیزی از آرای این حزب به سبد حزب حرکت ملی به رهبری «دولت باغچهلی» ریخته شده، اما آرای جدی عدالت و توسعه به سبد حزب دموکراتیک خلقها رفته است.
وقتی جداول انتخاباتی استانهای جنوب و جنوب شرق ترکیه را نگاه میکنیم، میبینیم که در اغلب استانهای خالص کردنشین، حزب عدالت شکست خورده است. از «دیار بکر» ۱۱ کرسی در مجلس است که تنها یک کرسی نصیب حزب عدالت و توسعه شد و ۱۰ کرسی به دموکراتیک خلقها واگذار شد، در حالیکه در انتخابات گذشته نتیجه برعکس بود.
در استانبول هم شاهد شکست سنگین حزب عدالت بودیم. با توجه به اینکه استانبول امید اصلی حزب عدالت بود که از ۸۸ کرسی این استان ۵۰ کرسی را بدست آورند اما تنها ۳۹ درصد آرا را کسب کرد و حزب دموکراتیک خلقها که در دور گذشته تنها ۲ کرسی گرفته بود، این بار ۱۱ کرسی بدست آورد و ۹ کرسی از حزب عدالت و توسعه کم کرد.
البته با تمام این تفاصیل حزب عدالت هنوز هم حزب اول ترکیه است، اما داوود اوغلو هنوز هیچ نرمشی در رفتار خود نشان نداده تا احساس کنیم این حزب به دنبال تغییر در رویکرد خود است.
* جمهوری اسلامی ایران و حزب جمهوری خلق از منتقدان جدی داخلی و خارجی سیاست خارجی دولت حاکم بودند
این شکست به سیاست خارجی حزب حاکم نیز ارتباط داشت؟
دستمالی:عمده منتقدین حزب عدالت و توسعه در داخل و منطقه را میتوان در ۳ جبهه آورد.
عمدهترین منتقد در حوزه سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه، جمهوری اسلامی ایران است.ایران هم در حوزه عراق و هم سوریه طی چند سال اخیر بر این باور بوده که اردوغان و اوغلو به گونهای رفتار میکنند که نتایج بازیهای سیاسی منطقه به ضرر مسلمانان تمام شود و گفتمان طائفه گرایی در منطقه یک گفتمان اصلی باشد.
منتقد دوم این حوزه حزب جمهوری خلق بود که با گفتمان کمالیستی - لائیستی طی چند سال گذشته این انتقاد را داشته که ترکیه سیاست «تنش صفر»(سیاستی که از سوی داوود اوغلو در دوران وزارت خارجه دنبال میشد و باعثشد روابط ترکیه با عراق و سوریه بعد از سالها بحران رنگ آرامش به خود بگیرد) با همسایگان را کنار گذاشتهو کاری کرد که نتوانیم روابط خوبی با عراق و سوریه داشته باشیم.
سران این حزب برای تحریک دولت حاکم، چند بار به سوریه سفر کرده و با بشار اسد دیدار کردند، اما در تحلیل افکار و مبانی ایدئولوژیکی حزب جمهوری خلق به عنوان اصلیترین منتقد ایدئولوژیک داوود اوغلو به این واقعیت میرسیم که رفتار این حزب در مقابل دمشق و بغداد یک رفتار کاملاً عملگرایانه بوده و حزب جمهوری خلق با توجه به عملکرد گذشته و رویکردهایی که دارد، نقاط مشترکی با بشار اسد ندارد و تنها به این دلیل که جبهه طرفداران خود در داخل را تقویت کند، در خارج دست به چنین اقداماتی زد.
حتی دیدیم که حزب کمونیستی کارگر به رهبری «پرینچک» که چندی پیش به اتهام مشارکت در کودتا زندانی بود، در همین راستا ۲ کار عجیب کرد، اولی اینکه فایلهای ویدئویی مذاکرات اوجالان با اعضای امنیتی دولت را افشا کرد و دیگری اینکه به دمشق رفت و با بشار اسد دیدار کرد.
اما جبهه سوم، جبهه کردی بود. جبههای گسترده که همه نهادهای اقماری پ. ک. ک در آن عضویت دارند. از جمله حزب دموکراتیک کردهای سوریه یا دموکراتیک خلقها که همه در این چند سال از منتقدین جدی سیاستهای دولت بوده و معتقدند که سیاست خارجی حزب عدالت به ضرر مسلمانان و مردم منطقه است.
واقعیت این است کهکسانیکه شناخت نسبی از جامعه ترکیه داشته باشند، میدانند که اساساً هواداری از یک حزب در جامعه، دلایل خانوادگی و مذهبی دارد و همچنان که ترکها در فوتبال تعصب زیادی روی تیمهای خود دارند، در حوزه رقابتهای حزبی هم همینطور است و مسائل منطقهای و بینالمللی تأثیر چندانی روی رفتار مردم ندارد.
تصور میکنم آرایی که از حزب عدالت کم و به سبد حزب دموکراتیک خلقها ریخته شد، آرای افرادی نیست که به اردوغان درباره سیاست ترکیه در قبال سوریه انتقاد داشتند بلکه به دلیل حضور حزبی کردی برای اولین بار در رقابتهای سیاسی این کشور بود.
* ترکیه در پرونده سوریه وارد جبهه ایران و روسیه نخواهد شد
این انتخابات چه تاثیری بر سیاست خارجی ترکیه دارد؟
دستمالی:این بستگی به تشکیل دولت دارد و اینکه آیا حزب عدالت میتواند دولت تشکیل دهد یا اینکه مجبور به ائتلاف است.
در بحثسیاست خارجی ترکیه باید به روابط پیرامونی ترکیه نیز توجه کرد. عضویت ترکیه در ناتو تبعات و پیامدهایی برای این کشور داشته که در همه ابعاد دفاعی - سیاسی بر تصمیم گیریهای این کشور تاثیر میگذارد.
در این راستا هر دولتی که بر سرکار آید، ناچار به توجه به این موضوع است. یکی از دلایل اعدام «عدنان مندرس» نخست وزیر پیشین ترکیه این بود که در مقابل ناتو ایستاد و سقوط «نجم الدین اربکان» اولین نخست وزیر اسلامگرای ترک نیز حاصل مخالفت با روابط ترکیه با ناتو بود.
اگر تحلیلمان این باشد که ترکیه عضو ناتو، شریک استراتژیک آمریکاست و روابط نزدیکی با غرب دارد، در آن صورت میبینیم که چارهای نیست و نمیتوان در حوزه سیاست خارجی تغییر جدی ایجاد کرد.
از سوی دیگر، اردوغان در این چند سال تلاش ویژهای برای بدست آوردن دل اعراب انجام داد و رفتار ویژه و ظریفی داشت تا بتواند هم با اخوان المسلمین روابط خوبی داشته باشد، در حوزه فلسطین تاثیرگذار باشد، در حوزه تجاری با اعراب خوب عمل کند و مخالفان سوری را بپروراند و هم با عربستان پروژههای مشترکی داشته باشد. روابط استراتژیک ترکیه و قطر هم بر کسی پوشیده نیست.
مجموعه این عوامل باعثشده که ترکیه از قدرت مانور بالایی در سیاست خارجی برخوردار نباشد.
از سوی دیگر،بحثسرمایه گذاری کلان اردوغان و داوود اوغلو در سیاست خارجی و تحولات سوریه است. ترکیه هزینه هنگفتی برای سوریه کرده است. دولت حاکم، طی چند سال گذشته بخش زیادی از مخالفین سیاسی و نظامی سوریه را در هتلهای شهرهای ترکیه جای داده و بیش از ۶ میلیارد دلار برای پناهندگان سوری هزینه کرده است.
ترکیه در پرونده سوریه بخشی از منافع خود را در مخالفت با ایران از دست داده و ضرر زیادی کرده و بر همین اساس در ماهها و سالهای آتی نمیتواند یکباره عقبگرد کند و ما نباید توقع داشته باشیم که ترکیه در پرونده سوریه در جبهه ایران و روسیه حضور پیدا کند.
بحثدیگر امضای توافقنامه نظامی و سیاسی با آمریکاست که برای پرورش مخالفین سوری بوده و آموزش تروریستها نیز بر همان اساس در اردن و ترکیه آغاز شده است.
ایدهآل گرایی است که توقع داشته باشیم پس از انتخابات، یک عقبگرد جدی در سیاست خارجی صورت بگیرد و تغییری در این سیاست ظاهر شود.
* ۳ سناریوی ائتلاف حزب عدالت با سایر احزاب
این انتخابات چه روندی را طی میکند؟ آیا شاهد تشکیل دولت ائتلافی خواهیم بود یا انتخابات پیش از موعد برگزار میشود؟
دستمالی:چند سناریو در این خصوص وجود دارد. خوشبینانهترین حالت این است که حزب عدالت با مخالفین خود ائتلاف کند و دولت ائتلافی تشکیل دهد.
در این سناریو ۳ احتمال وجود دارد.
اول: ائتلاف بین حزب عدالت و جمهوری خواه خلق است که با توجه به اینکه طی یکسال اخیر «قلیچ دار اوغلو» به عنوان رهبر حزب جمهوری خواه خلق حملات تندی به حزب عدالت داشته و تربیت سیاسی هواداران حزب به گونهای بوده که عملاً دولت متشکل از حزب عدالت و توسعه به عنوان یک دولت خائن تلقی شود، تبعات اجتماعی این ائتلاف برای جمهوری خواه خلق سنگین خواهد بود و احتمال این ائتلاف بسیار دور از ذهن است.
«صلاحالدین دمیرتاش» رهبر حزب دموکراتیک خلقها طی چند روز گذشته بهترین گزینه پیش روی دولت را همین دانسته بود. اردوغان و داوود اوغلو نیز در این خصوص نشستی داشتند که نتایج آن درز نکرده، اما درباره ائتلاف صحبت شده است.
اگر ائتلافی شکل بگیرد قلیچ دار اوغلو در وضعیتی است که میتواند امتیازاتی بخواهد که برای داوود اوغلو میسر نباشد؛ از جمله وزارتخانههای کلیدی یا تغییر سیاست در حوزه سوریه که برای حزب عدالت ممکن نیست.
دوم: احتمال ائتلاف با حزب حرکت ملی به رهبری باغچهلی نیز وجود دارد. حزب باغچهلی نقاط مشترک زیادی با حزب عدالت دارد، اما نکتهای که به آن توجه نمیشود این است که تصور میکنیم حزب ملی گرای راست افراطی، یک حزب پان ترکیسم و فاشیم است نسبت چندانی با اندیشههای اسلامی ندارد در حالیکه اصلاً چنین نیست و آنها در حوزه اسلامی بسیار جدی هستند. درست است که اندیشه ناسیونالیسم ترکی به طرز افراطی در این حزب وجود دارد، اما در عین حال این حزب یک حزب کاملاً دینی و اسلامی است و هیچگاه از مبانی دینی خود عدول نمیکند.
این حزب در حوزه دینی اسلامی و هم ترکی، نقاط اشتراک زیادی با حزب عدالت داردو با وجود اینکه اختلافات جدی در این چند سال پیش آمده، اما در بین احزاب منتقد موجود، این حزب بیشترین اشتراک را دارد. حزب حرکت ملی ۸۰ کرسی کسب کرده و میتواند با داوود اوغلو ائتلاف کند. حتی روی این سناریو بحثشده که اگر ائتلاف کنند، کرسی ریاست مجلس به یکی از اعضای حزب حرکت ملی داده شود.
اما با تمام این تفاصیل باغچهلی پیشنهاد ائتلاف را صریحاً رد کرده و اعلام داشت که حزب حرکت ملی شرافتمندانه نقش یک حزب مخالف در کشور را بازی خواهد کرد. از آنجا که حزب حرکت ملی صاحب پیروزیهای تازهای شده، به نفع خود میداند که صاحب بزرگترین حزب مخالف باشد.
سوم: ائتلاف با حزب دموکراتیک خلقها است. اگر جای رهبر حزب دموکراتیک خلقها بودم، بدون تعلل با داوود اوغلو ائتلاف میکردم. یک نهاد اقماری پ. ک. ک که تا چندی پیش با دولت میجنگیده امروز میتواند وارد جریان سیاسی شود و چند پست وزارت را تصاحب کند. بهترین گزینه برای حزب همین است و امکان اینکه اوجالان وارد روند قانونی امور سیاسی شود نیز وجود دارد، اما از آنجاییکه تصمیمات این حزب دست خودش نبوده و دستور را مستقیماً از «ارتفاعات قندیل»(محل حضور پ. ک. ک) دریافت میکند، باغچهلی چند ساعت پس از پیروزی اعلام کرد که با یک دولت دزد ائتلاف نخواهد کرد.
امروز حزب عدالت و توسعه با وجود تمام اقتدار و توانمندی ۱۴ سال گذشته، در موقعیتی است که در سیاست اعلانی و رسمی، هیچ حزبی تمایل به ائتلاف با آن را ندارد.
۲ احتمال در این خصوص وجود دارد. حزب سعادت به رهبری «مصطفی کمال آک» در این انتخابات ۲/۳ درصد رای آورد، ولی از آنجا که قانون حد نصاب ۱۰ درصد را تکمیل نکرد، یک کرسی هم نگرفت. اگر این حزب با حزب عدالت ائتلاف کند احتمال پیروزی عدالت را تقویت خواهد کرد. حزب سعادت با حزب اتحاد بزرگ ائتلاف کرد و این ۲ حزب میتوانند حزب عدالت را کمی بالا بیاورند.
گزینه بعدی، بازگشت پیشکسوتان حزب عدالت و توسعه به عرصه سیاسی است. در اساسنامه داخلی حزب عدالت آمده است که هیچ فردی حق ندارد بیش از ۳ بار متوالی نماینده یا وزیر شود. به دلیل همین بند، افراد بزرگی مانند علی باباجان، بولنت آرنچ و بشیر آتالای که ستون فقرات این حزب و از اردوغان نیز مهمتر هستند از رقابت کنار گذاشته شدند. اما اگر انتخابات پیش از موعد برگزار شود و این افراد بازگردند حداقل ۱۵ کرسی جدید برای حزب عدالت و توسعه بدست میآید که در کنار ائتلاف ۲ حزب کوچکی که در بالا ذکر شد، حزب عدالت میتواند این پیچ را رد کند.
در حال حاضر تنها احتمالی که بصورت جدی روی آن بحثمیشود، انتخابات پیش از موعد است.
اگر احزاب نتوانند ائتلاف کنند، حداکثر تا ۲ ماه دیگر شاهد انتخابات پیش از موعد خواهیم بود.
* پرداختن به تغییر نظام سیاسی از سوی مقامات حزب باعثغفلت در انتخابات شد
اگر انتخابات پیش از موعد برگزار شود و حزب عدالت رای آورد؟ برنامه بلند پروازانه خود را دنبال میکند؟
دستمالی:الان مسئله حیاتی برای حزب، بقای آن در مرحله اول است و پرونده تغییر رژیم سیاسی در حال حاضر کنار گذاشته شده است.
بلند آرنچ به درستی، یک ماه پیش از انتخابات گفت: نمیتوان یک نظام ریاستی سنتی ویژه ترکیه ایجاد کرد. که این حرف دقیقاً علیه اردوغان بود و منجر به کدورت بین آنها شد. نکته دیگر وی هشداری بود که روی نظام ریاستی تمرکز نکنند تا نکند پیروزی حزب قربانی آن شود. اردوغان آنقدر که در مورد نظام ریاستی حرف زد درباره رای دادن به حزب سخن نگفت که البته همه این سخنرانیها نیز غیر قانونی بود. زیرا رئیس جمهور نباید به طرفداری از حزب خاصی سخنرانی کند.
مخالفین اردوغان و احزاب رقیب بحثنظام ریاستی را به گفتمان تمامیت خواهی و دیکتاتوری تبدیل کردند. در شرایط منطقی، نظام ریاستی دیکتاتوری نیست، اما اردوغان این موضوع را دنبال میکند. وی در گذشته تمامیت خواهانه رفتار میکرد و حتی درباره روسای دانشگاهها نیز شخصاً تصمیم میگرفت.
رفتار اردوغان چه بود که مخالفان به این نتیجه رسیدند؟
دستمالی:اردوغان در منش سیاسی و حزبی خود، مسائل را شخصی میکند. وقتی با کسی مشکل پیدا میکند از هر بعدی به وی حمله میکند و طوری رفتار میکند که گویی جنگی دیرینه بین آنها وجود دارد. این نقص جدی و آشکار اردوغان بود. اردوغان در حوزه اقتصادی و توسعه شهری «توانمند» و فردی «کادر ساز» است، اما در کنار این امتیازات فردی، در حوزه سیاسی چنان رفتار میکند که راه بازگشتی برای خود نمیگذارد.
* بازسازی و ترمیم بدنه آسیب دیده حزب عدالت و آغاز مسیر سازش با کردها دو راهبرد بازسازی حزب است
اگر دولت ائتلافی تشکیل شود، رویکرد دولت آینده در بعد داخلی و خارجی چطور خواهد بود؟
دستمالی:اگر حزب عدالت موفق شود با هر راهکاری به شکلی کم هزینه دولت را تشکیل دهد در حوزه منازعات داخلی تا مدت مدیدی دست به عصا حرکت خواهد کرد.
مهمترین استراتژی رهبر حزب، بازسازی بدنه تَرَک برداشته حزب عدالت و توسعه در استانهای بزرگ است. این حزب اولاً باید بررسی کند که در کدام استانها آرای خود را از دست داده است.
موضوع دوم مسئله کردهاست. مسئله کردها سرنوشت اردوغان و داوود اوغلو را تغییر داد. آنها یک پرونده مذاکرات صلح با پ. ک. ک را داشتند و به میل شخصی اردوغان دیدارها با اوجالان برگزار میشد. قضیه مذاکرات سرنوشتش به اردوغان بسته شد واردوغان پ. ک. ک را دست کم گرفت زیرا تصور میکرد، میتواند تا ابد این پرونده را دست خود نگه دارد. با این استراتژی که «به کردها امتیاز بدهیم، اما آنچه مطلوب ماست و به هواداران خودمان بدهیم». این مهمترین هدف اردوغان در مناطق کردنشین بود، اما ورق برگشت و کردها بدل این سیاست را به کار بردند.
حزب دموکراتیک خلقها به کردها میگفت که اردوغان به افراد مطلوب خود امتیاز میدهد، ولی ما باید تبدیل به قدرتی شویم که مطالباتمان را خودمان طلب کنیم.
یکی از مشاوران قدیمی و از موسسین حزب عدالت در این دوره در قالب حزب دموکراتیک خلقها به مجلس آمد که اتفاق مهمی است و نشان میدهد بسیاری از کردهایی که قبلاً در میدان حزب عدالت و توسعه بودند و ترجیح میدادند که به مطالبات خود در زمین حزب عدالت برسند، زمین بازی را عوض کردهاند.
اگر دولت تشکیل شود در حوزه داخلی دست به عصا حرکت خواهد کرد تا جبهه داخلی را ثبات بخشد و بدنه ترمیم شود و مطمئن شود که حزب دموکراتیک خلقها نمیتواند سنگرهای جدیدی را فتح کند.
برای آرام کردن این حزب حریص که از ۳۰ کرسی به ۸۰ کرسی رسیده، حزب عدالت باید تدبیری بیاندیشد. یا امتیاز جدی بدهد و یا به خواسته آنها که ایجاد دبیرخانه «امرالی» و حضور اوجالان در آن به صورت رسمی و قانونی است تن دهد تا اوجالان به طور رسمی وارد روند مذاکرات شود.
بازسازی و ترمیم بدنه آسیب دیده حزب عدالت و آغاز مسیر سازش با کردها و حرکت به سمتی که بتوان با امتیاز دادن به آنها زمینهای را ایجاد کرد تا به ثبات برسد، دو اقدام اساسی است که حزب عدالت در دستور کار خود خواهد داشت.
کاهش اقبال به حزب عدالت را تا چه حد میتوان به کاهش اقبال به اسلامگرایی نسبت داد؟
دستمالی:در هیچ حدی. حزب حرکت ملی هم یک حزب اسلامگراست که افزایش رأی داشت. حزب سعادت هم که یک حزب دینی است توانستند آرایی را کسب کنند.
برعکس، در جبهه لائیکها اقبال کم شده و ایدئولوژی لائیسم است که در ترکیه آسیب دیده است. ایدئولوژی اسلامگرایی حزب عدالت در این انتخابات دچار کاهش آرا شده، اما اسلامگرایی در همه ابعاد اخوانی، سلفی و کردی در حال رشد است.
* علویان در ترکیه نقش سیاسی خاصی ندارند
علویها در این بین چه نقشی دارند؟ آیا با توجه به پیروزی کردها آنها هم به فکر انسجام و نقش آفرینی خواهند افتاد؟
دستمالی:ما در ترکیه بین ۱۸ تا ۲۰ میلیون نفر علوی داریم، ولی چیزی به نام جریان سیاسی علوی نداریم. ۲ نکته مهم در این خصوص وجود دارد، اول اینکه از بین این ۲۰ میلیون نفر الزاماً همه تفکر علوی ندارند و بخش بزرگی از آنها در استانبول، آنکارا و ازمیر حل شدهاند و به صورت مطالبه جدی در میدان وارد نخواهند شد.
نکته دیگر درباره علویان این است که آنها خود را یک دین جدا از اسلام میدانند. در علویان ترکیه چند جریان وجود دارد که یکی از علویان نزدیک دولت است. جریان اردوغان برای جذب آنها در قالب پروژهای در مساجد بزرگ ترکیه «جمعخانه» درست کرد که محل تجمع و عبادت علویهاست.
اردوغان برای آنکه نشان دهد آنها مسلمانند این پروژه را کلید زد، اما علویان تندرو رادیکال هم داریم که معتقدند علویت باور ویژهای است که ربطی به اسلام ندارد. آنها برای خود مطالباتی دارند که جمخانه منفک از اسلام و مساجد باشد.
علویت را در ترکیه نباید در معادلات سیاسی جدی گرفت اما بین اقلیت شیعی در ترکیه و علویت تفاوت وجود دارد.
علویان در معادلات سیاسی تا تابلو ندارند و با وجود آمار بالا، هیچگاه در موقعیت اجتماعی و فرهنگی خاصی نبودهاند که بتوانند معادلات سیاسی در ترکیه را تغییر دهند.