به گزارش افکارنیوز، " محمد الفیتوری " شاعر بزرگِ سودان و آفریقا که چند سال پیش جهان عرب را این گونه توصیف کرده بود، جمعه شب در ۷۹ سالگی جهان عرب را در بدترین شرایط ممکن رها کرد و بدرود حیات گفت.
الفیتوری، از چهره های شاخص شعر نو در جهان عرب به شمار می رود.
وی در شعر خود به مبارزات ضد استعماری چندین کشور آفریقایی پرداخت و چندین دیوان در این زمینه تالیف کرد که از میان آن ها می توان به " ترانه های آفریقا " ۱۹۵۵، " عاشقی از آفریقا " ۱۹۶۴ و " انقلاب عمر مختار " ۱۹۷۳ اشاره کرد. وی درباره فلسطین نیز شعرهایی سروده بود.
" محمد وردی " خوانندۀ عرب، یکی از شعرهای او را تحت عنوان " عروسی سودان " ترانه کرد و در آن قیام ملت سودان ضد حکومت نمیری را ستود.
دفتر ریاست جمهوری سودان با انتشار بیانیه ای، الفیتوری را از شاخص ترین چهره های شعر عربی معرفی کرد که توانست دغدغه آفریقا را وارد ادبیات عربی کند و به همین سبب به عنوان صدای آفریقا و شاعر آفریقا شناخته شد.
الفتیتوری، در سال ۱۹۶۳، در شهر الجنینه در استانِ دارفورِ سودان به دنیا آمد و در شهر اسکندریه مصر رشد و نمو کرد.
الفیتوری در اسکندریه قرآن کریم را حفظ کرد، سپس به قاهره رفت و از دانشکدۀ علومِ دانشگاه الازهر فارغ التحصیل شد.
آن گاه در روزنامه های مصری و سودانی به عنوان دبیر خبر به فعالیت مشغول شد و سپس در دهه شصت از قرن گذشته، به عنوان کارشناس رسانه ای فعالیت کرد. در دهه های شصت و هفتاد از قرن گذشته، برخی از اشعار و نوشته های او، در کتاب های ادبیات عربی در مدرسه های مصر تدریس شد.
تا این که دولت سودان، در سال ۱۹۷۴، شناسنامه و گذرنامه او را به سبب مخالفت با حکومت جعفر النمیری، باطل کرد.
پس از آن " معمر قذافی " به او گذرنامه لیبیایی داد. اما پس از سقوط قذافی، مسئولان لیبیایی گذرنامه لیبیایی الفیتوری را باطل کردند، به همین سبب وی به مغرب رفت و تا آخر عمر، در کنار همسر مغربیش در جنوب رباط زیست.
در سال ۲۰۱۴، دولت سودان بار دیگر به او شناسنامه سودانی داد و گذرنامه ای دیپلماتیک برای او صادر کرد.
در سودان، نشان طلاییِ علوم و هنر و ادب را بر گردن آویخت و در لیبی، حائز نشان " فاتح " شد.
چندین کشور دیگر نظیر عراق، مصر و مغرب نیز نشان ها و جایزه های بزرگی به او اعطا کردند.
پیکرِ " عاشق آفریقا "، پس از نماز ظهر روز شنبه، در قبرستان شهدا در رباط به خاک سپرده خواهد شد.
شناسه خبر:
۴۱۰۲۳۵
" عاشقی از آفریقا " درگذشت
" چهرۀ عربی ات را، رنگ زدند.. آه ای وطنم.. با این مرگ و خنده های زشتی که دورت را گرفته اند.. گویی هیچ گاه ردای تمدن بر شانه نداشته ای.. و هیچ گاه خورشید و پیامبران را نزاده ای.. "
۰