به گزارش افکارنیوز به نقل از فارس، محققانی که روایتهای رسمی آمریکا از 11 سپتامبر را به چالش کشیدهاند اگرچه از دیدگاهها و نگاه های متفاوتی به موضوع نگاه کردهاند، همگی در اینکه دولت وقت آمریکا در شرح حقایق واقعه صادق نبوده است، همگرا بودهاند.
رمزگشایی از ابعاد حادثه یازده سپتامبر از آن جهت حائز اهمیت است که این حادثه مرموز، فصل جدیدی در سیاست خارجی آمریکا گشود. پس از ۱۱ سپتامبر دولت آمریکا با این استدلال که مورد تهاجم عملیات تروریستی قرار گرفته، دفاع را حق خود دانست و اذهان عمومی را برای تهاجم نظامی به افغانستان و عراق آماده کرد.
«ریچارد گیج» که یکی از معماران برجسته آمریکا و بنیانگذار سازمان «معماران و مهندسان حقیقتیاب ۱۱ سپتامبر» است و با مستندترین حقایق علمی، روایت رسمی آمریکا از این حادثه را به چالش طلبیده است، در این باره میگوید: «دانستن حقیقت درباره این واقعه بسیار اهمیت دارد، چرا که یازده سپتامبر بهانهای برای وقوع دو جنگ شد و بستر حمله به دو کشوری را فراهم کرد که در آن میلیونها نفر جان باختند. اگر ما خودمان را وقف آنچه دقیقاً رخ داد و علت آن نکنیم، این اتفاق دوباره رخ خواهد داد».
«اینها دلایلی هستند که ما به خاطر آنها باید در این بخش دردناک از تاریخ آمریکا موشکافی کنیم».
پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، محققان گوناگونی با دغدغههایی مشابه با «ریچارد گیج» در پی آزمون گزارش رسمی «کمسیون تحقیق یازده سپتامبر» که مدعی بررسی حوادثااین واقعه شده بود، برآمدند. با آنکه این محققان از لحاظ زاویه های تحقیقی به شدت با یکدیگر متفاوت بوده و تخصصهایی از علوم و جغرافیای سیاسی تا علوم فیزیک و مهندسی و حتّی فیلمبرداری داشتهاند، همگی در نتیجهای که به دست آوردند اتفاق نظر داشتند: دولت وقت آمریکا در شرح واقعه صادق نبوده است.
گزارش فعلی، نگاهی دوباره به مستنداتی است که این محققان با استدلالهای علمی و موشکافانه از حادثه ۱۱ سپتامبر ارائه دادهاند. چنانکه در بخشهای قبلی دیدیم بسیاری از تحقیقات انجام شده درباره برجهای شمالی و جنوبی تجارت جهانی(ساختمانهای شماره ۱ و ۲ که مورد اصابت هواپیما قرار گرفتند) و ساختمان شماره ۷، گزارش رسمی دولت جورج بوش درباره دلایل سقوط ساختمانها را تأیید نکردند.
دولت جورج بوش دلیل سقوط برجهای شمالی و جنوبی را آتشسوزی ناشی از اصابت هواپیماها و دلیل سقوط ساختمان شماره ۷ را ریزش خرابههای برجهای دو قلو اعلام کرد.
محققان و کارشناسان تخریب، گزارش رسمی آمریکا را فاقد ارزش علمی دانستند و دولت را به پنهانکاری در واقعه ۱۱ سپتامبر متهم کردند، چرا که بر اساس این گزارش، در سقوط برجهای دوقلو و ساختمان شماره ۷ چیزی شبیه معجره رخ داده بود: تا قبل از آن تاریخ هیچ ساختمان دارای اسکلت فولادی بر اثر آتشسوزی فرو نریخته بود و تازه این عامل، نسبت به ویژگیهای دیگر برجهای دوقلو که از آن در برابر حریق محافظت میکردند در درجه دوم اهمیت قرار داشت!(تا قبل از ۱۱ سپتامبر چندین ساختمان دارای اسکلتهای فولادی دچار آتشسوزیهای گسترده شده بودند، اما هرگز فرو نریخته بودند).
اگر برجهای دو قلو صرفا بر اثر آتش فرو ریخته باشند حادثه شگفتانگیزی رخ داده است، چرا که آنها تنها ساختمان با سازههای فولادی هستند که با آتسسوزی سقوط کردهاند |
این شواهد، همره با عوامل دیگری نظیر یافت شدن ذرههای نوعی ماده منفجره قوی موسوم به نانوترمیت در نمونههای خاک مخروبههای برجهای دوقلو، روایتهای شاهدان عینی از شنیدن صدای انفجار قبل و بعد از برخورد هواپیما به برجها، فرود برجها با سرعت سقوط آزاد، ریزش عمودی برجها و بسیاری مستندات علمی دیگر کارشناسان انفجار و محققان ۱۱ سپتامبر را به این نتیجه رساند که ساختمانهای مورد نظر با مواد منفجره تخریب شدهاند.
یکی دیگر از شواهدی که محققان سازمان «مهندسان و معماران حقیقتیاب ۱۱ سپتامبر» در تقویت نظریه تخریب مهندسیشده به آن اشاره کردهاند، وجود شواهدی از «چاشنیهای انفجاری» است که در فیلمها و تصاویر ریزش برجها و ساختمان شماره ۷ دیده میشود.
چاشنیهای انفجاری کلاهکهای منفجرهای هستند که در صنعت بمبسازی برای برای انفجار مواد منفجره بسیار قوی به کار گرفته میشود. درمباحثتخصصی مربوط به تخریب، از این اصطلاح برای اشاره به نمود فیزیکی تودهها یا فوارههای گرد و خاک برخاسته از ساختمانها در حین عملیات تخریب با مواد منفجره استفاده میشود.
در اصطلاحات تخریب با انفجار، چاشنیهای انفجاری فوارههای گرد و خاکی هستند که هنگام تخریب ساختمان از آن به بیرون میزنند. نمونه آن را در یکی از برجهای دو قلو ببینید. |
در تصاویر و ویدئوهای به دست آمده از سقوط برجهای شمالی و جنوبی، بسیاری از این چاشنیهای انفجاری دیده میشوند.
چاشنیهای انفجاری |
طبق استدلال سازمان مهندسان و معماران حقیقتیاب ۱۱ سپتامبر، تقریباً هیچ عکس یا ویدئویی از برجهای دو قلو وجود ندارد که شواهد مربوط به این چاشنیهای انفجاری در آنها دیده نشوند.
در تصویر زیر که ۵ ثانیه پس از شروع ریزش برج شمالی از آن گرفته شده است در هر دو سمت ساختمان، تودههای گرد و خاکی که به بیرون فوران کردهاند دیدهمشوند که چندین طبقه پایینتر از گرد و خاک ناشی از ریزش ساختمان قرار دارند. این فورانهای گرد و خاک به بیرون، همان نشانههای چاشنیهای انفجاری هستند که به زعم کارشناسان به علت نحوه طراحی برجهای تجارت جهانی برای سقوط عمودی آنها الزامی بودهاند.
تصویری مربوط به ۵ ثانیه پس از فروپاشی یکی از برجهای دو قلو |
به گفته کارشناسان تخریب مهندسی شده برای اینکه برجهای تجارت جهانی به صورتی که ما دیدهایم عمودی سقوط کنند، لازم است نقاط مفصلی اسکلت اولیه که وظیفه حفظ استحکام و به هم متصل کردن ساختمان را به هم دارند، شکسته شوند تا هر طبقه بالاتر که سقوط میکند هنگامی که به پایین میرسد، با مقاومتی روبرو نشود. تنها در چنین صورتی است که ساختمان به صورت صاف و با سرعتی برابر با سرعت سقوط آزاد سقوط میکند.
در تصاویر و فیلمهای مربوط به سقوط برج جنوبی نیز شواهد مربوط به چاشنیهای انفجاری دیده میشوند. در تصویر زیر، پیکان قرمز رنگ به تودههای گرد و خاکی اشاره میکند که ده طبقه پایینتر از منطقه اصلی تخریبشده از ساختمان بیرون زدهاند.
چاشنی انفجاری در محل پیکان قرمز |
البته این نظریه چاشنیهای انفجاری با مخالفتهایی نیز روبرو شده است. مخالفان میگویند فوران گرد و خاک به بیرون که در این فیلمها و تصاویر دیده میشود، اثر فشار تخریبی طبقات بالایی است که باعثشده است طبقههای زیرین هوا و گرد و خاک را با فشار به بیرون منتقل کنند. یکی از منتقدان این نظریه مینویسد:
«برجهای تجارت جهانی، مانند تمامی ساختمانهای اداری حاوی حجم زیادی هوا بودند. هنگامی که به آنها فشار آمد، تمام آن هوا همراه با سازههای بتنی و خرابههای دیگر بر اثر نیروی ناشی از فروریختن ساختمان، پودر میشدند با انرژی زیادی به بیرون تخلیه میشدند. هنگامی که بخش زیادی از یک ساختمان در حال فروریختن است، این عمل موجب میشود هوا و بتن از پنجرهها به بیرون تخلیه شود. این تودههای گرد و خاک ممکن است باعثاین شبهه شود که ساختمان با کنترل مهندسیشده تخریب شده است».
در گزارش نهایی موسسه ملّی فناوری و استانداردهای آمریکا درباره برجهای دو قلو هم چنین آمده است:
«تودههای در حال سقوط ساختمان، هوای پیش روی خود را فشرده میکردند که این عمل درست مانند عمل یک پیستون است؛ این عمل موجب میشود موادی مانند دود و مخروبهها از پنجره به بیرون پرتاب شوند.
با این حال چنانکه کارشناسان سازمان مهندسان و معماران حقیقتیاب خاطرنشان میکنند، این توجیه چندین اشکل دارد:
- چاشنیهای انفجاری حاوی گرد و غبارهای غلیظی با رنگ روشن هستند که احتمالا به خاطر پودر شدن سازههای بتنی و سنگ گچ است. اما مواد مذکور تا هنگامی که طبقات بالایی، با فشار، به طبقات ساطعکننده این چاشنیهای انفجاری برخورد نکنند، این گرد و خاک را تولید نمیکنند. بنابراین، در صورتی که توجیههای آورده شده در بالا صحیح باشد، گرد و خاک باید پس از تخلیه هوا به بیرون ایجاد میشد، در حالی که چنانکه دیدیم در مورد ساختمانهای برجهای تجارت جهانی چنین نبود.
- چاشنیهای انفجاری ۱۰ تا ۲۰ طبقه زیر جایی هستند که تودههای گرد و غبار ناشی از متلاشی شدن برجها دیده میشوند. یعنی اینکه عمل تخریب عادی ساختمان حداقل ۱۰ طبقه بالاتر از جایی که چاشنیهای انفجاری دیده میشوند، جریان دارد. بر این اساس فرضیه پیستون نمیتواند درست باشد، چرا که بر اساس این فرضیه، چاشنیهای انفجاری باید درست در نقاطی دیده شوند که طبقات در حال فروپاشی در آنجا هستند، نه اینکه بین آنها حداقل ۱۰ طبقه فاصله باشد.
- در فروریزی برج شمالی، سه مجموعه چاشنی انفجاری در نقاط مختلف ساختمان دیده میشود. هر کدام از این مجموعهها به صورت دو چاشنی انفجاری مجزا در یک طبقه یکسان از ساختمان قابل مشاهده هستند. الگوی بروز چاشنیهای انفجاری در این برج آنقدر متمرکز و منظم است که نمیتوان آن را با فرضیه پیستون توجیه کرد. اگر فرضیه پیستون صحیح بود، ما در هر طبقه به صورت متوالی فشارهای مشابهی را شاهد میبودیم.
این بحثرا با نکاتی درباره طراحی این ساختمانها به پایان میبریم که باز هم دلیل دیگری بر این هستند که برجهای تجارت جهانی نمیبایست تنها بر اثر آتشسوزی فرو میریختند
نحوه قرار گرفتن و آرایش ستونهای ساختمان تجارت جهانی
ستونهای این برجها به صورت قطعات از قبل مونتاژ شدهی ۳ تایی به ارتفاع ۳ طبقه بودند که توسط پلیت هایی به ارتفاع ۱۳۲ سانتی متر در تراز طبقات به هم متصل شده بودند که در واقع این پلیت ها، پس از اجرای کامل در دور تا دور ساختمان حکم تیرهای محیطی را داشتند، بدین ترتیب که یک دیوارهی مجوف فولادی را در دور تا دور ساختمانها ایجاد کرده بودند.
در بالا و پایین ستونها صفحات انتهایی نیز به کار رفته بود که با استفاده از بولتهای پرمقاومت، ستونها را به هم وصل می کردند. برای اجرای بولتها در بالای هر ستون، شکاف دستری تعبیه شده بود. تعداد بولتها در طبقات فوقانی ۴ عدد و در طبقات تحتانی ۶ عدد بود و در نزدیکی پایهها از حوش صفحات نیز استفاده شده بود.
اتصال مدلهای مجاور هم به صورت اتصالات برشی با پیچهای پر مقاومت در وسط دهانههای ورقهای محیطی اجرا شده بود. ستونها در ارتفاع ۷ طبقه از تراز پایه، ۳ تا ۳ تا یکی شده بودند و در واقع ستونی جعبهای را تشکیل میدادند.
برای ساخت ستونها و ورقهخای محیطی در این برجها از ۱۲ رده مختلف فولاد استفاده شده بود. ضخامت ورقها در ارتفاع و محیط فرق میکرد. در طبقات فوقانی ضخامت پلیتهای دیواره محیطی عموماً ۶ میلیمتر بود در پای ساختمان هم برای تقویت ستونها از ورقهایی به ضخامت ۱۰ سانتیمتر برای ستونها استفاده شده بود.
حفاظت در مقابل حریق
در ارتباط با ساختمانهای فولادی حفاظت در مقابل حریق یکی از مباحثمهم و اساسی به شمار میآید(به دلیل ایجاد تنشهای حرارتی در اعضای فولادی با بالا رفتن دما). در ارتباط با ساختمانهای دوقلوی تجارت جهانی برای افزایش مقاومت ساختمان در مقابل حریق دو نوع حفاظت Active وPassive پیش بینی شده بود.
حفاظت غیرفعال
این حفاظت عمدتاً بصورت استفاده از پوششهای محافظ برای اجزاء سازهای در نظر گرفته شده بود، که این پوششهای محافظ یک مخلوط کارخانهای الیاف تیپ سیمانی بودند که با مواد افزودنی، مواد سرامیکی و آب ترکیب و اسپری میشدند.
حفاظت فعال
اولین خط دفاعی در مقابل آتشسوزی افشانکها بودند که البته این افشانکها در موقع ساخت نصب نشده بودند ولی در سال ۱۹۹۰ از افشانک ها در هر دو ساختمان استفاده شد. دومین خط دفاعی مقابلهی دستی با آتش بود که بدین منظور در راه پلهها لولههای آتشنشانی در هر کف وجود داشت. منابع آب لازم برای اطفاء حریق توسط ۳ عدد پمپ که در طبقات ۷،۴۱ و۷۵ قرار داشتند، از منبع آب شهری پر میشدند و پمپها طوری طراحی شده بودند که اگر پمپ میانی خراب میشد، پمپ پائینی میتوانست وظیفهی آن را به عهده بگیرند. منابع ۱۹۰۰۰ لیتری در طبقات ۴۱،۷۵و۱۱۰ آب را به لولههای آتش نشانی میرساندند. علاوه بر موارد فوق یک تیم ۲۵ نفره ی آتش نشانها مستقیماً مسئولیت اطفاء حریق در این ساختمانها یعنی مجموعهی WTC را بر عهده داشتند.
پاسخ ساختمانها
در سال ۱۹۴۵ بدلیل مه شدید یک فروند بمبافکن B۲۵ که قصد فرود داشت به ساختمان Empire State Building برخورد کرد. همین بهانه سبب شد که در طرح سازهای این دو ساختمان اصابت یک بوئینگ ۷۰۷، تقریباً در شرایط مشابهی در نظر گرفته شود و فرض شده بود که بوئینگ ۷۰۷ وزنی حدود ۱۲۰ تن و سرعتی معادل با۲۹۰Km / h داشته باشد.