۶۵ سال پیش، مردی که هنوز گردوغبار کوههای کوبا روی کفشهایش بود، با یونیفرم سبز زیتونی که بر تن داشت و کلاهی که با آن موهایش را پوشانده بود، به نوار غزه پا گذاشت. او به دعوت جمال عبدالناصر رئیسجمهوری وقت مصر راهی غزه شد و بسیاری معتقدند که او اولین فرد انقلابی بود که پس از «نکبت» و آوارگی اجباری دهها هزار نفر به دلیل پیشروی نیروهای صهیونیست به این سرزمین سفر کرد. سفر ارنستو چه گوارا در سال ۱۹۵۹، از نخستین نشانههای تبدیل شدن استعمار صهیونیستی فلسطین از یک درگیری منطقهای به مبارزهای جهانی علیه استعمار بود.
نهم اکتبری که گذشت، پنجاهوهفتمین سالگرد قتل چه گوارا به دست ماریو تران یکی از سرسپردگان رنه باریِنتوس دیکتاتور بولیوی بود؛ تران اگر چه در سال ۱۹۶۷، ننگ قتل چه را برای همیشه بر پیشانی خود حک کرد اما چند سال بعد در سال ۲۰۰۷، چشمانش را به رایگان و در چارچوب برنامه قارهای موسوم به «معجزه» در هاوانا عمل کرد. «گرانما» ارگان حزب کمونیست کوبا در آن زمان نوشت «اینک فرمانده ۴۰ سال پس از مرگش بار دیگر در مصافی پیروز میشود» و این دقیقا حکایت جاودانگی اسطورهها در تاریخ است.
برای یافتن آخرین نمونه از مماتی اسطورهوار در پسِ حیاتی افسانهوار کافی است به دیروز جمعه (۲۷ مهر/ ۱۸ اکتبر) بازگردیم؛ زمانی که خبر شهادت یحیی سنوار رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس توسط رژیم صهیونیستی در نوار غزه از سوی خلیل الحیه رئیس دفتر سیاسی این جنبش مورد تایید قرار گرفت.
وطن، میهن، سرزمین، مقاومت، مبارزه، استعمار، استقلال، هویت، ظلمستیزی و ... جملگی مفاهیمی هستند که دنبال کردن ریسمان آنها در طول تاریخ، شخصیتهایی همچون چه گوارای آمریکای لاتینی را در کنار سنوار خاورمیانهای قرار میدهد؛ مفهوم مقاومت در پیوند کامل با مفهوم استعمار طبقهبندی شده است، چنانکه دستاوردهای سیمون بولیوار در قرن نوزدهم در آمریکای لاتین و استقلال ونزوئلا از استعمار اسپانیا را میتوان نمونه بارز جبهه مقاومت و مبارزه با استعمار دانست.
هفتم اکتبر (۱۶ مهر) اگرچه جهان نظارهگر یکسالگی نسلکشی رژیم استعمارگر صهیونیستی علیه غزه بود، برای مردم آمریکای لاتین و تنها به فاصله چند روز، تاریخ شوم آغاز استعمار این قاره یادآوری شد. ۱۲ اکتبر ۱۴۹۲ میلادی، کریستف کلمب برای نخستین بار به خاک قاره آمریکا پا گذاشت و استعمارگران اروپایی با ادعای «کشف»، تلاشها برای مصادره مادی و معنوی این سرزمین را کلید زدند. واقعیت این است که کلمب اولین کسی نبود که به این قاره رسید و مردم بومی قرنها قبل از ورود کشتیهای اسپانیایی در آمریکا زندگی میکردند. «هوگو چاوز» رهبر فقید ونزوئلا در سال ۲۰۰۲، روز ۱۲ اکتبر را به عنوان «روز مقاومت بومی» برای دفاع از مبارزههای مردم بومی در طول استعمار قاره آمریکا نامگذاری کرد و در سالهای اخیر، بسیاری از مجسمههای یادبود کلمب در شهرهای مختلف قاره، به زیر کشیده و جایگزین شدند.
شنبه گذشته بار دیگر این رویداد تاریخی برای مردمان آمریکای لاتین یادآوری شد؛ دولت ونزوئلا از اسپانیا خواست به دلیل «نسلکشی» دوران استعمار عذرخواهی کند؛ رئیسجمهوری مکزیک از این ایده دفاع کرد و گفت: طلب بخشش برای جنایتهای مرتکب شده در دوران فتح، شرمآور نیست و رئیسجمهوری کلمبیا نیز با بیان اینکه «هیچ کشفی» اتفاق نیفتاده است گفت: مردمان بومی آمریکا از دهها هزار سال قبل وجود داشتند.
پرسشی که اکنون مطرح است اینکه با گذشت بیش از ۵۰۰ سال از فرآیند آغاز و پایان استعمار قاره آمریکا، آیا مبارزههای مردم بومی برای صیانت از سرزمین و استقلالشان به مسالهای منسوخ تبدیل شده است؟ پاسخ به این پرسش به طور حتم منفی است؛ برای یافتن نمونهای روشن باید بار دیگر کیلومترها از آمریکای لاتین دور شد و به خاورمیانه رسید. پس از هفت دهه اشغال و پیشرفت پروژه استعماری شهرکنشینان اسرائیلی، آتش نسلکشی علیه فلسطین، از سال گذشته تا کنون در بالاترین سطح شعلهور است.
نام سنوار به عنوان طراح عملیات هفتم اکتبر ۲۰۲۳ موسوم به «طوفان الاقصی»، تنها چند روز پس سالگرد آغاز نسلکشی رژیم تلآویو علیه غزه در کنار اسامی ۴۲ هزار و ۵۰۰ شهید دیگر ثبت شد اما آنچه واضح است اینکه میراث فکری حماسهسازان جریان مقاومت در مبارزه با پروژه استعماری صهیونیستی- غربی همچنان زنده خواهد ماند. چنان که آمریکای لاتین با گذشت بیش از ۵۰۰ سال هنوز زخم استعمار اروپاییان را بر تن داشته و طلب بخشش را کمترین وظیفه آنها در قبال خود میداند، چه چیزی التیامبخش جنایتهای اسرائیل برای فلسطینیها خواهد بود؟ واپسین لحظات پیش از شهادت یحیی سنوار و پرتاب چوبدستی او به سمت پهپاد اسرائیلی، از حافظه تاریخی کدام فلسطینی فراموششدنی خواهد بود؟ شهادت سنوار در میدان مبارزه و نه در زیرزمینی مخفی، خونخواهی این فرزند تربیتشده در مکتب آزادیخواهی را در چه مسیری هدایت خواهد کرد؟
مادامی که سرکوب و ظلم وجود داشته باشد، مفهوم مقاومت زنده و بالنده است و پرچمداران این مسیر، در دوره و جغرافیایی با نام چه گوارا و در جغرافیا و عصری دیگر با نام سنوار، اسطورهسازی کرده و خواهند کرد. خونهای بر زمین ریخته شده قهرمانان تاریخی مسیر مقاومت عروج پیدا میکند.