رژیم صهیونیستی طی روزهای اخیر، کارزار گستردهای از ترور و حملات هوایی را به لبنان و دیگر کشورهای منطقه غرب آسیا در دستورکار قرار داده است. در این راستا، جمعه گذشته بود که رژیم اشغالگر قدس در جریان یک حمله هوایی اقدام به ترور سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان و تنی چند از دیگر فرماندهان مقاومت کرد. پیش از این رویداد نیز صهیونیستها در قالب حملات هوایی مختلف، شماری از فرماندهان مقاومت در لبنان را ترور کرده بودند.
به تازگی هم صهیونیستها بر شدت حملات خود علیه اهدافی در خاک سوریه افزوده اند و این رژیم حمله هوایی گستردهای را نیز به الحدیده یمن انجام داده و محل ذخایر انرژی و البته فرودگاه بندر الحدیده را هدف قرار داده است. رژیم صهیونیستی سعی داشته و دارد تا از دل این رویدادها، خود را به مثابه بازیگری پیروز و یکهتاز در قالب معادلات منطقهای معرفی کند و اینطور وانمود کند که توانسته توازن قدرت منطقهای را به نحو قابل توجهی به نفع خود تغییر دهد.
با این همه، به نظر میرسد که صهیونیستها به نحوی عامدانه سعی دارند توجه افکار عمومی بین المللی را به تحرکات چند روزه اخیر خود جلب کنند تا آنها از توجه به آنچه در سطحی کلیتر در جریان است، غافل شوند. نکته اصلی این است که افکار عمومی منطقه و جهان باید از خود بپرسند که رژیم صهیونیستی به کدامیک از اهداف تعریف شده برای خود در قالب تنشهای جاری که در آنها گرفتار است، دست یافته است؟ آیا این رژیم توانسته مانع از تداوم حملات حزب الله لبنان به شمال اراضی اشغالی و بازگشت ساکنان آواره این منطقه به خانههایشان شود؟ آیا اسرائیل توانسته ارتباط میان جبهه لبنان با غزه را قطع کند؟
آیا جنبش حماس نابود شده و اسرای اسرائیلی در بندِ این جنبش به فلسطین اشغالی بازگشته اند؟ آیا صهیونیستها تواسته اند بندر ایلات را از ورشکستگی محض که ناشی از حملات حوثیهای یمنی در دریای سرخ و تنگه باب المندب است، نجات دهند؟ ایا حملات مقاومت عراق و سوریه به مناطق مختلف فلسطین اشغالی متوقف شده است؟ آیا تصویر بین المللی جنایتکارِ اسرائیل بهبود یافته است؟
اگر از چشم اندازی کلی به صحنه بنگریم، رژیم صهیونیستی به هیچکدام از اهداف کلان خود دست نیافته و اساسا در همین فضا است که متوجه میشویم چرا این رژیم تا این حد سعی دارد با برخی ماجراجوییهای خود، توجهات را به سمت خودش جلب کند.
این رژیم ناتوان از تحقق اهداف کلان و اصلی خود به ضرر محور مقاومت است. از این رو، سعی دارد با جلب توجه افکارعمومی خود و محیط منطقه و جهان هم که شده، برخی دستاوردسازیهای ظاهری را برای خودش داشته باشد تا از این رهگذر برای مدتی هم که شده، مجاری تنفسی تازهای را برای خود ایجاد کند. از این رو، در تحلیل کلی صحنه روند تحولات جاری در سطح منطقه، بایستی کاملا هوشیار و دقیق بود.
تردیدی نیست که اگر جریان مقاومت در منطقه ضعیف شده بود، اسرائیل همچنان در باتلاق بحرانهایش گرفتار نبود و البته به نظر میرسد در ادامه راه، شگفتانههای بسیار بیشتری نیز انتظار این رژیم را میکشند.