جنگ زیست محیطی، تاکتیک‌ عمدی اسرائیل در مسیر اشغال نظامی غزه

بسیاری در جامعه بین المللی بالاخره پذیرفته اند که اکوسیستم زمین دیگر نمی‌تواند وزن عملیات و اشغال نظامی را تحمل کند. اکثر این جوامع در سایه وحشتی که اسرائیل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در غزه ایجاد کرده است به این نتیجه اجتناب ناپذیر رسیده اند و به وضوح در شعار اخیر جنبش‌های محیط زیستی با عنوان «عدم عدالت اقلیمی در سرزمین اشغالی» بیان کرده اند.

دبه گزارش الجزیره، ر حالی که ارتباط بین اشغال نظامی و پایداری آب و هوا و اکوسیستم ممکن است یک کشف برای کسانی باشد که زندگی خود را در صلح و امنیت نسبی می‌گذرانند، افرادی که تحت اشغال زندگی می‌کنند و در نتیجه تهدید دائمی خشونت نظامی، همیشه هرگونه حمله موشکی هدایت شونده یا بمباران هوایی را می‌بینند، نه تنها از خود بلکه سعی دارند از محیط زیست خود که تحت اشغال رو به نابودیست محافظت کنند.

برای مثال، در جلسه استماع درباره «خشونت دولتی و محیطی در پاپوآ غربی» که در دادگاه دائمی خلق مستقر در رم (PPT)، برگزار شد اشغال نظامی اندونزی، که بیش از هفت دهه طول کشید، یک «نسل کشی آهسته» را ایجاد کرد. مردم پاپوآ نه تنها از طریق سرکوب سیاسی و خشونت تحت فشار بودند، بلکه با از بین رفتن تدریجی منطقه جنگلی - یکی از بزرگترین و بیشترین تنوع زیستی روی کره زمین - مواجه بودند.

پاپوآ غربی یکی از بزرگترین معادن مس و طلا در جهان را در خود جای داده است؛ این منطقه بزرگترین میدان گاز و تاسیسات گاز طبیعی مایع و سریعترین منطقه کشت نخل و روغن آن و سوخت زیستی در اندونزی است. با اشغال نظامی همه این صنایع به مناطق مرده اکولوژیکی تبدیل شدند.

از پاپوآ تا غزه، اشغال نظامی منجر به فاجعه آب و هوایی می‌شود

در جلسه استماع دادگاه رم، یان کریستین وارینوسی، وکیل برجسته پاپوایی، از ارتباط بین رنج انسانی در غرب پاپوآ و بهره برداری از منابع طبیعی منطقه صحبت کرد. تنها یک هفته بعد، او توسط یک مهاجم ناشناس مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد. دبیرخانه دادگاه رم خاطرنشان کرد که این حمله پس از آن صورت گرفت که وکیل «خشونت گذشته و کنونی اعمال شده علیه جمعیت غیر نظامی و محیط زیست در منطقه» را به تصویر کشید. اتفاقی که برای وارینوسی افتاد بار دیگر جدا ناپذیری اشغال نظامی و خشونت محیطی را تقویت کرد.

ارتش‌های جهان سالانه ۵.۵ درصد از انتشار گاز‌های گلخانه‌ای را تولید می‌کنند

در مجموع، ارتش‌ها در سراسر جهان سالانه ۵.۵ درصد از انتشار گاز‌های گلخانه‌ای جهانی را تشکیل می‌دهند - بیش از مجموع صنایع حمل و نقل هوایی و کشتیرانی. محققان در دانشگاه کوئین مری لندن اخیراً به این نتیجه رسیدند که انتشار گاز‌های گلخانه‌ای در ۱۲۰ روز اول کشتار در غزه بیشتر از انتشار سالانه ۲۶ کشور بوده است. انتشار گاز‌های گلخانه‌ای بازسازی غزه بیشتر از انتشار سالانه بیش از ۱۳۵ کشور خواهد بود.

اما حتی این آمار تکان دهنده نیز نتوانسته است به اندازه کافی ارتباط عمیق بین خشونت نظامی و خشونت محیطی را روشن کند. تأثیر جنگ و اشغال بر اقلیم صرفاً یک عارضه جانبی یا پیامد ناگوار نیست. ما نباید تحلیل خود را از آنچه در غزه می‌گذرد، به دوگانگی پیامد‌های کشتار مردم از یک سو و تأثیر بر «محیط زیست» از سوی دیگر. تقلیل دهیم. در واقع تأثیر بر مردم از تأثیر بر طبیعت جدایی ناپذیر است. نسل کشی در غزه نیز یک اکوساید یا بوم کشی است - همانطور که تقریباً همیشه در مورد لشکرکشی‌های نظامی صادق است.

استراتژی عمدی ارتش‌ها  در جنگ علیه محیط زیست 

در جنگ ویتنام، استفاده از مواد شیمیایی سمی، از جمله عامل نارنجی، بخشی از یک استراتژی عمدی برای از بین بردن هر گونه ظرفیت برای تولیدات کشاورزی بود، و در نتیجه مردم را مجبور به ترک سرزمین خود و رفتن به «دهکده‌های استراتژیک» کرد. جنگل‌هایی که توسط ویتکنگ‌ها به عنوان پوشش استفاده می‌شد، توسط ارتش آمریکا قطع شد تا ظرفیت مقاومت مردم کاهش یابد. ریچارد فالک، فعال ضد جنگ و وکیل بین المللی، عبارت «اکوساید یا بوم کشی» را برای توصیف این موضوع ابداع کرد.

به طرق مختلف، این همان کاری است که همه عملیات‌های نظامی انجام می‌دهند: آنها به طور تاکتیکی ظرفیت جمعیت به اصطلاح «دشمن» را برای زندگی پایدار و حفظ خودمختاری در مورد منابع آب و غذای خود کاهش می‌دهند یا به طور کامل حذف می‌کنند.

از سال ۲۰۱۴، تخریب خانه‌های فلسطینی‌ها و دیگر زیرساخت‌های ضروری با بولدوزر توسط نیرو‌های اشغالگر رژیم صهیونیستی با نوعی جنگ شیمیایی تکمیل شد و آفت کش‌هایی که توسط ارتش اسرائیل از طریق هوایی پاشیده شدند، بخش‌هایی از زمین‌های قابل کشت در غزه را نابود کردند. به عبارت دیگر، غزه از مدت‌ها قبل از ۷ اکتبر در معرض یک استراتژی اکوسایدی یا بوم کشی تقریباً مشابه استراتژی مورد استفاده در ویتنام قرار گرفته است.

نظامیان اشغالگر برای سال‌ها تلاش کرده‌اند تا ظرفیت مردم فلسطین برای زندگی پایدار در غزه را کاهش داده و در نهایت به طور کامل از بین ببرند و از ۷ اکتبر جنگی به راه انداخته است تا غزه را کاملاً غیرقابل زندگی کند.

به گفته محققان در موسسه کشاورزی Forensic دست کم ۵۰ درصد از زمین‌های کشاورزی و باغات در غزه به طور کامل از بین رفته است. بسیاری از باغ‌های زیتون باستانی نیز از بین رفته اند. مزارع با استفاده از تانک، تراکتور و سایر وسایل نقلیه نابود شده اند. بمباران گسترده هوایی تأسیسات تولید گلخانه‌ای نوار غزه را به ویرانه تبدیل کرد. همه اینها نه به اشتباه، بلکه در تلاشی عمدی برای ترک زمین ناتوان از حفظ زندگی انجام شد.

تخریب عمده تاسیسات تامین آب و فاضلاب و تهدید مداوم گرسنگی در سراسر نوار غزه نیز پیامد‌های ناخواسته نیست، بلکه تاکتیک‌های عمدی جنگ است. ارتش اسرائیل در حمله بی امان خود به مردم غزه دسترسی آب و غذا را محدود و از آن به عنوان سلاح استفاده کرده است. البته هیچ یک از اینها برای فلسطینیان غزه یا در واقع در کرانه باختری جدید نیست. اسرائیل از همین تاکتیک‌ها برای حفظ اشغال خود، تحت فشار قرار دادن فلسطینی‌ها برای ترک سرزمین‌های خود و توسعه شهرک سازی غیرقانونی خود برای سال‌ها استفاده کرده است و از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ فقط تلاش‌های خود را تشدید کرده است. اکنون با فوریت بی‌سابقه‌ای تلاش می‌کند تا ظرفیت اندکی را که سرزمین فلسطین اشغالی برای حفظ حیات فلسطینی ها در آن باقی گذاشته است، از بین ببرد.



محیط زیست غزه

تخریب محیط زیست یک اقدام ناخواسته نیست، بلکه هدف اصلی اشغال فلسطین توسط اسرائیل است. آسیب فوری اشغال نظامی هرگز جدا از آسیب طولانی مدتی که به این سیاره وارد می‌کند، نیست. به همین دلیل، تلاش برای جدا کردن نسل‌کشی از اکوساید (تخریب زیستگاه و خانه ها و بوم کشی) در غزه یا هر جای دیگری اشتباه خواهد بود. هر کسی که علاقه‌مند به پایان دادن به رنج‌های انسانی در حال حاضر، و جلوگیری از فاجعه آب و هوایی در آینده است، باید با همه جنگ‌های اشغالی و هر گونه نظامی گری که به آنها کمک می‌کند، مخالفت کند.