دهن‌کجی اعراب به آمریکا

 در حالی که نبرد گروه‌های مقاومت فلسطین در اوج ناباوری زمامداران غرب و صهیونیست ادامه دارد، وقایع جاری نشان می‌دهد که تحولات منطقه‌ای در حال گذر از دیپلماسی استعماری کاخ سفید برای تثبیت اسرائیل در اثر فشار فزاینده میدانی از سوی مقاومت در منطقه است.

با وجود همه تلاش‌های غرب برای به تمکین رساندن مقاومت در برابر خواسته‌های ایالات متحده و دور کردن سایه افزایش تنش از روی اسرائیل، اما تقویت مؤلفه قدرتش حتی با وجود حملات امریکا و اسرائیل، معادلات پیش‌فرض امریکایی را به قهقرا برده و آن را در ورطه نبود راهبرد مؤثر برای رژیم صهیونیستی قرار داده است.

البته این امری است که از دید دولتمردان و سیاستگذاران منطقه‌ای و جهانی دور نمانده و به انضمام اوضاع بغرنج و لاینحل جنگ اوکراین به بی‌اعتباری نقشه‌ها و تصمیمات غرب در جهان افزوده است.

این تنزل جایگاه سبب شد که بسیاری از کشور‌ها و متحدان ایالات متحده در منطقه، تعاملات خود با کاخ سفید را به روی کسب منافع و امتیازگیری به‌روز‌رسانی کنند. به‌طور مثال احیای اضطراری عادی‌سازی از سوی کاخ سفید و تسریع گام‌های آن در حالی قوت گرفت که کشور‌های مورد بحث، برای گرفتن امتیازات مطروحه قبلی خود مصمم‌تر شدند و بر کسب شروط خود پافشاری کردند.

علاوه بر آن، در سال‌های اخیر رویکرد منطقه پس از تحمل تنش‌ها و تشنج‌های متعدد، چون جنگ سوریه، به سمت ثبات و آرامش تغییر جهت داده و لذا فضای کنونی نه تنش‌های جدید را پذیراست و نه خواهان توسعه آن به منطقه. به همین منظور بود که تلاش‌های امریکا برای اجماع‌سازی منطقه‌ای و جهانی در برابر یمن با شکست مواجه شد و حتی عربستان و امارات نیز به‌طور علنی و صریح مخالفت خود با عضویت در آن را اعلام کردند.

دهن‌کجی اعراب به آمریکا

بنابراین، پس از طوفان الاقصی و صدرنشینی مسأله فلسطین و همچنین شروع نبرد محور مقاومت با جبهه صهیونیستی - امریکایی، کشور‌های منطقه، بویژه اعراب به سمت توازن سیاست خارجه با تحولات منطقه‌ای گام برداشتند. از همین‌رو ضمن محکوم کردن جنایات اسرائیل و لزوم تشکیل کشور فلسطین، همچنان روابط پیرامونی قبلی با اسرائیل را به طور پیدا و پنهان حفظ کردند. این مواضع غیرمحتوم، البته نگرانی‌هایی را برای کاخ سفید ایجاد کرده است، چرا که در این موضوع، قابلیت‌های بسیاری برای عدم همراهی آنها با امیال امریکا پنهان شده است. از سوی مقابل تغییر معادلات منطقه به نفع مقاومت و تغییرات سیاسی پیرامون آن، نقش تعیین‌کننده‌ای در جهت‌گیری جدید رویکرد کشور‌های منطقه ایجاد کرده است. طوفان‌الاقصی که به اذعان بسیاری از صاحبنظران تاریخ نقطه عطفی در تاریخ تحولات منطقه محسوب می‌شود، توانست بار دیگر قدرت مقاومت را در منطقه احیا کند. از سوی دیگر، دستاورد‌های متقن مقاومت در حمایت از آرمان فلسطین و همراستایی مطالبات مردم منطقه بر محکومیت اسرائیل و توقف جنگ و حمایت از فلسطین با مقاومت سبب شد که حکام عرب و برخی کشور‌های منطقه نیز به‌رغم کوتاهی‌ها، اما خود را منطبق بر این جریان کنند. این امر سبب تعدیل رفتار‌های خصمانه گذشته برخی کشور‌های منطقه‌ای و در رأس آن اعراب در قبال مؤلفه‌های قدرت منطقه‌ای شده است.

به طور نمونه، در حال حاضر در بحبوحه درگیری‌ها بین حزب‌الله لبنان و رژیم صهیونیستی و داغ شدن تنور آتش جنگی فراگیر در این منطقه، کشور‌های عضو اتحادیه توافق کردند که برچسب حزب‌الله به عنوان یک سازمان تروریستی دیگر به کار گرفته نشود. شایان ذکر است که این نامگذاری منجر به قطع ارتباط با این گروه با این اتحادیه شده بود.

در ۱۱ مارس ۲۰۱۶، اتحادیه عرب، حزب‌الله را با ملاحظاتی در فهرست «سازمان‌های تروریستی» طبقه‌بندی کرد و از آن خواست تا «ترویج افراط‌گرایی و فرقه‌گرایی را متوقف کند، از دخالت در امور داخلی کشور‌ها و هرگونه اقدامی در راستای حمایت از تروریسم و تروریست‌ها در منطقه خودداری کند.»

به مناسبت این رویداد در روز جمعه، زکی دستیار دبیرکل اتحادیه عرب از بیروت بازدید و با محمد رعد، رئیس بلوک وفاداری به مقاومت وابسته به حزب‌الله دیدار کرد که این اولین تماس بین اتحادیه عرب و حزب‌الله در بیش از یک دهه است. اقدامی که در برهه حساس تهدیدات فزاینده حزب‌الله علیه اسرائیل، جنجال زیادی را در رسانه‌های عبری ایجاد کرد و مخالفت شدید کاخ سفید را دربر داشت. حزب‌الله متعهد شده است که تا پایان جنگ در غزه، عملیات خود را متوقف نخواهد کرد و گفته است که اگر اسرائیل جنگ گسترده‌تری را علیه لبنان به راه بیندازد، «بدون محدودیت، قاعده و محدودیت» خواهد جنگید.

از طرفی، تجدید نظر اتحادیه عرب درمورد حزب‌الله که یادآور تجدیدنظر آنها در مورد سوریه و تقاضا برای عضویت دوباره آن در این اتحادیه بود، با آگاهی از مخالفت امریکا صورت گرفت و از این‌رو در محافل سیاسی به عبور از یکجانبه گری کاخ سفید تعبیر شده است.

این اقدام همچنین می‌تواند نشان از این داشته باشد که رویکرد کشور‌های منطقه بر «نیرو‌های بی‌ثبات کننده منطقه ای» چرخشی در جهت مخالف دیدگاه امریکا داشته است. کاخ سفید پس از این اقدام اتحادیه عرب، اصرار خود بر نامیدن حزب‌الله در زمره یک سازمان تروریستی خطرناک و یک نیروی بی‌ثبات کننده در خاورمیانه را خاطرنشان کرد.

تغییر رفتار دولت ترکیه پس از طوفان‌الاقصی و قطع روابط اقتصادی با رژیم نیز در این چهارچوب رفتاری تعبیر می‌شود. ترکیه حتی یک گام فراتر برداشت و کمی بعد از تهدیدات سید حسن نصرالله علیه قبرس، «هاکان فیدان» وزیر خارجه ترکیه نیز در ۲۵ ژوئن به قبرس هشدار داد که حمایت از اسرائیل را متوقف کند. همچنین اردوغان در مقابل تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه لبنان گفت: «ترکیه در کنار کشور برادر لبنان است و سایر کشور‌ها را به همبستگی با لبنان دعوت می‌کنم.»
 
مقاومت؛ همچنان در مسیر تقویت قوا
آنچه از تحولات کنونی دریافت می‌شود این است که طرح‌ریزی مقاومت بر حملات مستمر علیه منافع صهیونیستی-امریکایی و ایجاد خسارت‌های وارده به آنها سبب فشار‌های فزاینده به رژیم صهیونیستی و امریکا به‌طور مشترک شده است.

به اعتراف منابع عبری که سانسور‌های خسارت را در دستور کار خود قرار داده‌اند، حزب‌الله از ۸ اکتبر با هزاران راکت، موشک ضد تانک و هواپیما‌های بدون سرنشین انتحاری به سمت شهر‌های اسرائیل حمله کرده و طی آن بیش از ۲۰ نفر کشته و خسارات گسترده‌ای را به بار آورده است. اکنون نیز ده‌ها هزار غیرنظامی اسرائیلی به دلیل این حملات مداوم در داخل کشور آواره شده‌اند.

در این بین مقاومت عراق و یمن نیز به‌طور مرحله‌ای و حساب‌شده توان رزمی خود را ارتقا داده و از سلاح‌های جدید و پیشرفته خود در عملیات‌های جداگانه و حتی مشترک رونمایی می‌کنند. ارتش یمن در حملات موفقیت‌آمیز خود از شهپاد‌هایی استفاده کرده که به اذعان کارشناسان حتی ایالات متحده هم از توانایی رزمندگان در استفاده از آن غافلگیر شده بودند. از سوی دیگر، گردان‌های عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس که این روز‌ها در غزه در سایه نبرد با ارتش صهیونیستی ضربات مهمی را به پیکره رژیم صهیونیستی وارد می‌کند به‌تازگی از گروهی جدید با سازمان رزمی متفاوت خود رونمایی کرده است. «زُمَر»، گردان‌های پارتیزانی سه تا پنج نفره مبتنی بر الگوی کمین علیه نظامیان و خودرو‌های زرهی ارتش اسرائیل در رفح است.

آنچه مسلم است، تهدیدات فزاینده مقاومت علیه اسرائیل به همراه بحران‌های موجود سیاسی، اقتصادی، مهاجرتی و امنیتی و عدم دستیابی رژیم به اهداف اعلامی نه تنها سبب تغییر معادلات بسیاری درمورد فلسطین شده و رژیم را در بحران بقای خود غرق کرده، که فراتر از آن رویکرد‌های منطقه‌ای را متحول کرده است. در وهله نخست می‌توان پی برد که اعراب در تلاش برای ایجاد ثبات منطقه‌ای و نفع اقتصادی منتج از آن، تلاش می‌کنند که خود را با جریانات غالب منطقه‌ای همسو کنند و برای این منظور رویکرد خصمانه خود علیه حزب‌الله و البته سوریه را تغییر داده‌اند.