با افزایش شانس «دونالد ترامپ »، رئیس جمهور سابق آمریکا برای بازگشت به کاخ سفید پس از اولین مناظره ریاست جمهوری خود با «جو بایدن»، رئیس جمهور آمریکا، توجه به آمادگی ترامپ و اردوگاه جمهوریخواهان برای بازگشت به قدرت بیش از پیش اهمیت مییابد.عملکرد "فاجعه بار" بایدن در طول مناظره، بسیاری از تحلیلگران و ناظران را بر آن داشت تا به طرح ترامپ برای رسیدن به قدرت با هماهنگی با جمهوریخواهان، شخصیتها و سازمانهای محافظهکار توجه کنند که یکی از مهمترین رویکردهای آن بازنگری در ساختار دولتهای فدرال به گونهای است که در خدمت اهداف ترامپ باشند.این برنامه "طرح 2025" نامیده میشود و مجموعه پیشنهادات انتقال سیاسی قدرت در صورت پیروزی ترامپ را شامل میشود. این طرح 2025 ضمن بازنگری در ساختار دولت فدرال طوری به آنها اختیارات بیشتری میدهد تا نقش مؤثرتری در کارهای اجرایی ایفا کنند. افزون بر آن به چگونگی تغییر و ساختار هر وزارتخانه در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ نیز پرداخته است، به همین دلیل برخی از تحلیلگران آن را "طرحی افراطی" میدانند و نسبت به آن هشدار میدهند.در مقدمه این طرح آمده است: «پیروزی محافظهکاران در انتخابات کافی نیست، اگر میخواهیم کشور را از چنگ چپ رادیکال نجات دهیم، به قوانین و دستور العملها و افراد مناسب نیاز داریم. ما آماده اجرای این طرح در اولین روز از دولت محافظهکار آینده هستیم. این هدف طرح انتقال قدرت در ریاست جمهوری سال 2025 باشد.»
چه کسی پشت طرح 2025 است؟
طرح 2025 در یک مجلد 920 صفحهای منتشر شده و زاییده افکار «بنیاد هریتیج» است، اندیشکده محافظهکاری که 50 سال از فعالیت آن میگذرد و به عنوان یکی از تأثیرگذارترین "سازمانهای راستگرا" در واشنگتن و دیگر ایالتهای آمریکا از آن یاد میشود.بنیاد هریتیج از زمان تأسیس در سال 1973 از منابع و نفوذ خود برای پیشبرد برنامههای محافظهکارانه خود در زندگی آمریکاییها، از جمله در حوزههایی چون مخالفت با سقط جنین، سیاستهای آب و هوایی، حمایت از همجنسگرایان، افزایش بودجه نظامی و افزایش نقش نظامی آمریکا در سراسر جهان استفاده کرده است.این مرکز میگوید که بخشهای مختلف «طرح 2025» و راهنمای 180 روزه آن را «بیش از 400 محقق و کارشناس سیاسی از همه طیفهای جنبش محافظهکار از تمام نقاط ایالات متحده» نوشتهاند و این شامل مقامات سابق دولت ترامپ و شخصیتهای برجسته راستگرا، مانند کریستوفر میلر، سرپرست سابق وزیر دفاع و کن کوچینلی، معاون سابق وزیر امنیت داخلی و پیتر ناوارو، مشاور ارشد تجاری سابق ترامپ میشود.بنیاد هریتیج در دوران ریاست جمهوری «رونالد ریگان» نمود بسیاری یافت. ریگان در دوران ریاست جمهوری خود در اتخاذ سیاستهایش به مطالعات این مرکز توجه داشت که تحت عنوان "وظایف مسئولان" ارائه میشد. از آن زمان، این بنیاد تأثیر برجستهای بر سیاستگذاری عمومی آمریکا داشته و به عنوان یکی از تأثیرگذارترین اندیشکدههای محافظه کار در ایالات متحده شناخته میشود.
طرح 2025 دقیقا چیست؟
در مقدمه این طرح آمده است: "تاریخ به ما آموخته که نقطه عطف قدرت رئیس جمهور برای اجرای برنامهها و دستور العملهایش در روزهای اول حکومتش خلاصه میشود. به همین منظور اجرای این دستور العملها مستلزم برنامهای مدون، هماهنگ، یکپارچه و کادری آموزش دیده و متعهد برای اجرای آن است."این طرح آمریکا را متهم میکند به اینکه بازتاب یک برنامه و طرح چپ طولانی مدت است که بر دولتهای فدرال حاکم شده و اختیار آنها را به دست گرفته است. این برنامه، دشمن شهروندان آمریکایی است، آزادیهای آنها را محدود و ارزشهای عجیب لیبرال را بر آنها تحمیل میکند.این طرح دقیقاً نشان میدهد که دوره بعدی ریاست جمهوری ترامپ چگونه خواهد بود. این نه تنها شامل پیشنهادهایی برای موضوعات مختلف سیاسی، مانند اقدامات مهاجرتی، سیاستهای آموزشی و برنامههای اقتصادی میشود، بلکه تصویر پیچیدهتری از آمریکای محافظه کار ارائه میدهد و محافظهکاران امیدوارند، در دولت بعدی جمهوریخواهان این طرح اجرایی شود.این سند شامل طرحی جامع برای چگونگی اجرای این چشمانداز از طریق توصیههایی به کارکنان کلیدی کاخ سفید، وزرای کابینه، کنگره، آژانسهای فدرال، کمیتهها و شوراها است. این طرح تا آنجا پیش میرود که یک فرآیند بررسی برای جذب و بهکارگیری افراد مناسب در هر سطح از دولت را برای اجرای این چشمانداز ارائه میدهد.در مقدمه این طرح که توسط «کوین دی. رابرتز»، رئیس بنیاد هریتیج نوشته شده است، به طور خلاصه هدف طرح 2025 چنین ذکر شده است: "گامی برای تبدیل آمریکا به کشوری محافظه کار. برای تحقق این امر، دولت و رئیس جمهور بعدی آمریکا باید بر روی چهار گزینه مهم تمرکز کند که آینده آمریکا را رقم میزند."
به گفته رابرتز، این چهار گزینه عبارتند از:- بازگرداندن جایگاه خانواده به عنوان کانون زندگی آمریکایی و محافظت از فرزندان.- برچیدن دولت اداری و بازگرداندن خودگردانی به مردم آمریکا.- دفاع از حاکمیت، مرزها و منابع کشور در برابر تهدیدات جهانی.- تامین حقوق فردی که خدا به ما داده و قانون اساسی آن تضمین کرده تا آزادانه زندگی کنیم.در ادامه این طرح به تفصیل بیان میکند، دولت بعدی جمهوریخواه چگونه میتواند اهدافش را در این چهار جبهه اجرا کند. این مستلزم طرحی کلی است که همه نهادهای حکومتی آمریکا از کاخ سفید و دولت فدرال گرفته تا وزارت کشاورزی، دفاع و آژانسهای مالی و نظارتی باید آن را اجرا و بر اساس آن اهداف و عملیات روزمره خود را اصلاح کنند.در طرح 2025 به هر بخش از قوه مجریه بصورت مشروح پرداخته شده و طی آن توضیح داده شده، چگونه آن نهاد میتواند، دستور العمل بسیار محافظهکارانه را اجرا کند.نشریه «نیو ریپابلیک» بر این باور است، طرح 2025 چیزی جز "راهنمای بسیار دقیق برای تبدیل آمریکا به بهشتی فاشیستی" نیست. این مجله تأکید میکند، سند اصلی این طرح اساساً بر "دیدگاهی قومیگرایانه مسیحی برای آمریکا" مبتنی است.به گفته نیو ریپابلیک، طرحی که این سند ارائه میدهد، چشمانداز وحشتناکی از زندگی آمریکاییها را منعکس میکند، اما آنچه درباره «طرح 2025» نگرانکنندهتر است، مربوط به 180 روز اول دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ است.این طرح میگوید: «زمان چندانی وجود ندارد، لذا محافظهکاران نیاز به طرحی فوری دارند. "راهنمای 180 روزه، راهنمای اقداماتی است که طی آن دولت ترامپ باید آنها را اجرا کند تا به آمریکاییهایی کمک کند، از سیاستهای ویرانگر چپگراها رنج میبرند و از آن سیاستها آسیب دیدهاند."
تهدیدی که ترامپ ایجاد میکند
نمایشها و اظهارنظرهای تند ترامپ سرنخی از این که در صورت پیروزی دوباره او وضعیت آمریکا چگونه خواهد بود، ارائه میدهد. او بارها وعده داده، میلیونها مهاجر را اخراج خواهد کرد؛ حملهکنندگان به ساختمان کنگره را مورد عفو قرار خواهد داد؛ افرادی که او را آزار و اذیت کردهاند، را محاکمه خواهد کرد و بر تمام کالاهای وارداتی، از جمله کالاهای چینی تعرفه بالای ۶۰ درصد اعمال خواهد کرد.آنچه این بار انگیزههای ترامپ را متفاوت و متمایز از دفعه قبلی میسازد، این است که تلاشی سازمان یافته برای تبدیل نارضایتیهای ترامپ به سیاستگذاری وجود دارد. شرکای ترامپ هم اکنون کرسیهای اندیشکدهها و اتاقهای فکر نزدیک به حزب جمهوریخواه از جمله بنیاد هریتیج را در اختیار گرفته اند.اکنون این عوامل قصد "نهادسازی ترامپیسم" را دارند و در این میان طرح ۲۰۲۵ چیزی جز یک دستور کار ترامپیستی است که توهینها و ابراز گلایهها و نارضایتیهای ترامپ را به مقدمات سیاستگذاری تبدیل میکنند و از او یک دیکتاتور میسازند.بر این اساس، برنامه F یا فرمان اجراییای که ترامپ در هفتههای آخر دوره ریاست جمهوری خود منتشر کرده بود، طبق طرح ۲۰۲۵ احیا خواهد شد و به وی این اختیار را میدهد، بخش خدمات غیر نظامی و مدنی را به یک نظام تقسیم غنایم تبدیل کرده و ۲۰ هزار تا ۵۰ هزار منصوب سیاسی را به جای ۴ هزار منصوب معمولی در مناصب مختلف قرار دهد.ترامپ در دوره بعدی ریاست جمهوری خود دربهای کاخ سفید را نه تنها برای تجارت خود بلکه برای کل دولت باز خواهد کرد. همچنین، هرگونه استقلال وزارت دادگستری را از بین خواهد برد و این به معنای برکناری همه قضاتی است که افکار همسویی با ترامپ ندارند.
در قضیه مهاجران وی در همان سال اول میلیونها مهاجر غیرقانونی را جمعآوری خواهد کرد و پس از انتقال به اردوگاههای بازداشت از آمریکا اخراج خواهد کرد. این موضوع شامل شهروندان امریکایی که از والدین غیرشهروند آمریکایی به دنیا آمدهاند نیز خواهد شد، یعنی تنها تولد در آمریکا موجب گرفتن شهروندی در این کشور نخواهد شد.بر این اساس، سفیدپوستان و ناسیونالیسم مسیحی در اولویت خواهند بود و این به معنای بازگشت کابوس فرقههای «توتالیتر» (تمامیت خواه) است که همه چیز برای خود میخواهند، در این شرایط تنوع و برابری و مساوات معنا نخواهد داشت.در حوزه تغییرات آب و هوایی با توجه به دیدارهای ترامپ با مدیران نفتی و وعدههای او به آنها انتظار میرود، از روز اول قدرتگیری ترامپ در ازای دریافت یک میلیارد دلار برای کارزار انتخاباتیاش، دیگر چیزی به نام گزارشهای تغییرات اقلیمی و آب و هوایی مرتبط با این شرکتها نباشیم.در دولت بعدی ترامپ آمریکا شاهد کاهش مالیات بیشتر برای شرکتها و ثروتمندان و مقرراتزدایی بیشتر برای سازمانهایی است که پیشتر مقررات ایجاد شده دست آنان را برای اقداماتی بسته بود که مغایر با حفاظت از آب و هوا بودند. در نتیجه، برندگان اصلی این دولت شرکتهای بزرگ نفتی، شرکتهای داروسازی، مجتمعهای نظامی – صنعتی و وال استریت خواهند بود.در دوره بعدی ریاست جمهوری ترامپ باید در انتظار آمریکایی تهاجمیتر باشیم و این بار تهدید بسیار جدیتر است. ترامپ گفته است: "وقتی برای اولین بار به واشنگتن رفتم افراد کمی را میشناختم". اکنون او افراد بسیار زیادی را میشناسد و افرادی که میشناسد، در طرح ۲۰۲۵ و برنامههای دقیق آن برای دوره بعدی ریاست جمهوریش نقش محوری دارند.
البته در کنگره، بوروکراسی و مطبوعات مقاومت وجود خواهد داشت. با این حال باید مطمئن باشیم، پیروزی ترامپ در انتخابات به معنای آمریکای فاسدتر، بیگانه هراستر، جنگ طلبتر، محدودتر و ناامنتر است.حال باید دید، آیا امریکاییها به اندازهای ناراضی و سرخورده هستند که خطر به قدرت رساندن ترامپ را به جان بخرند؟