«حملات گسترده و کشتار، فایده ندارد. مبارزان فلسطینی در حال تجدید قوا و سازماندهی مجدد هستند». این چند کلمه، جوهره و خلاصه یک گزارش میدانی مفصل و طولانی است که توسط سه تن از کارشناسان وال استریت ژورنال نوشته شده است. آنان بر این نکته تاکید کردهاند که حملات جدید موشکی به صهیونیستها، نشان داد که حماس هنوز هم توان عملیاتی خود را حفظ کرده و با وجود قشون کشیهای مکرر نتانیاهو و تداوم حمایت نظامی آمریکا، سپری وجود ندارد که بتواند ارتش خسته و بیروحیه صهیونیستی را قبراق و سر پا نگه دارد.
در حالی که نیروهای جنبش جهاد اسلامی فلسطین از سمت خان یونس، حملات موشکی خود به سوی جنوب سرزمینهای اشغالی را آغاز کردند، در سوی دیگر و در شجاعیه غزه، نظامیان تحت امر نتانیاهو با یگانهای القسام جنگیدند. اگر چه رژیم صهیونیستی برای درگیری در شجاعیه مشکل خاصی نداشت. اما انتظار نداشت پس از آن همه حمله و آتش بار گسترده که تا ماه آوریل در خان یونس ترتیب داده بود، باز هم از آنجا مورد حمله موشکی قرار بگیرد. این وضعیت، کابینه سست نتانیاهو و تحلیلگران امنیتی رژیم صهیونیستی را با این پرسش سخت روبرو کرد: در گزارش فرماندهان نظامی قید شده بود؛ حماس در آنجا توان عملیاتی ندارد و همه جا را با خاک یکسان کردهایم. پس چه شد که توانستند موشکهای خود را برپا کنند؟
در ارزیابی کارشناسان وال استریت ژورنال به این مسأله اشاره شده که رگبار موشکی از خان یونس، آن هم از جانب نیروهایی که ۹ ماه تمام زیر بارانی از حملات سنگین بودند، نشان داده که فلسطینیها، هنوز هم دارای امکان حملات موشکی و خمپارهای هستند.
ترس نتانیاهو از سه مفهوم طلایی
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، در شرایطی بر ادامه جنگ در غزه پافشاری میکند که گویی تمام زندگی خود را در یک قمار بزرگ باخته است چرا که حالا همه میدانند او برای فرار از محاکمه، تن به چنگی طولانی و فرسایشی داده که تمام نیروهای او را خسته و فرسوده کرده و حالا در برابر سه مفهوم ترسناک قرار گرفته که هیچ شباهتی به پیروزی و دستاورد ندارد.
در گزارش وال استریت ژورنال، به طور عمه به سه محور و مفهوم مهم پرداخته شده که عمق ترس و هراس صهیونیستها را نشان میدهد. این سه مفهوم از این قرار است:
۱.سازماندهی مجدد (Regroup).
۲.تجدیدقوای نظامی و تسلیح مجدد (Rearm).
۳.افزایش تهدید علیه صهیونیستها (Raising Threat).
سه مفهوم مهمی که در بالا ذکر شده، به عنوان نقشه راه و اهداف مرکزی مبارزان حماس، برای یک مقاومت طولانی مدت تعریف شدهاند. به عبارتی روشن، برخلاف تصور و نقشه شکست خورده و عجیب بنیامین نتانیاهو برای نابودی کامل حماس، جهان با لشکر مقاومی روبروست که حتی از زیر آوارها و در فضایی که امکان رصد و شناسایی هوایی و زمینی ندارد، هنوز هم در حال مقاومت و هجوم است.
یک راز مهم در مقاومت حماس
تحلیلگران نظامی معتقدند؛ یکی از ویژگیهای عمده مشی و عادت نظامی مبارزان حماس، این است که استفاده از تلفن همراه، انواع بیسیم و تجهیزات خبررسانی با سیم و بیسیم را به صفر رساندهاند. در نتیجه، در شرایطی که صدها مهندس مخابرات نظامی و کارشناسان برجسته شنود پیچیده، شب و روز در تلاش هستند تا پیامی شکار کنند و یک گروه حماس را به دام اندازند، نتیجهای به دست نمیآورند.
نتانیاهو دیروز هم یک بار دیگر ادعا کرد که هدف مهم ارتش تحت امر او یعنی نابودی کامل حماس، در حال تحقق است و فقط چند گام به پیروزی کامل، باقی مانده است! اما نه تنها مفسرین سیا و پنتاگون، بلکه کارشناسان نظامی ارتش رژیم صهیونیستی نیز، مجددا در ارزیابیهای خود اعلام کردند که تحقق چنین هدفی دشوار است و در روزهای گذشته، در کمال ناباوری، نیروهای حماس باز هم در جبالیا و شمال غزه، تحرکات مؤثری داشتهاند و این در حالی است که این مناطق، به طور کامل تحت رصد مداوم صهیونیستها بود.
چه کسی از جنگ طولانی هراس دارد؟
حالا بنیامین نتانیاهو عملا در بن بست قرار گرفته است چرا که ادامه جنگ، نه تنها از سوی بسیاری از سیاستمداران و نظامیان صهیونیست بلکه از سوی حامی بزرگ نیز، با مخالفت و تردید روبرو شده است. آمریکا به عنوان مهمترین حامی رژیم صهیونیستی، در فضای انتخاباتی و مخالفتهای داخلی، روز به روز با موانع بیشتری روبرو میشود زیرا تاکنون چندین کارشناس برجسته دولت جو بایدن، به خاطر مخالفت با سیاستهای او در مورد اسرائیل، استعفا داده و کنار رفتهاند. همچنین انتشار یک بیانیه با امضای ۱۰۰ دیپلمات و کارمند وزارت امور خارجه در محکومیت سیاستهای بایدن درباره اسرائیل، به دردسر جدیدی برای دولت و حزب دموکرات تبدیل شد. آنها آشکارا اعلام کردند که رژیم صهیونیستی مرتکب جنایت جنگی شده و بایدن نیز با ندانم کاری و جهالت، آمریکا را در این جنایات، شریک کرده است.
برای گروههایی که از شیوه جنگ نامتقارن و هجوم چریکی استفاده میکنند، ادامه نبرد دشوار نیست چرا که آنان از مزیتهای نسبی متفاوتی استفاده میکنند که یک ارتش کلاسیک، هرگز نمیتواند از آن استفاده کند. به عنوان مثال، نه تنها تحرکات و عملیات روزانه ارتش کلاسیک؛ بلکه شبیخون و حمله در تاریکی نیز برای یک گروه منظم و کلاسیک سخت است و پس از مدتی معین، ماندن در یک منطقه، ترس و هراس روانی عظیمی در دل نظامیان به وجود میآورد و ادامه راه را برای آنان دشوار میکند. اما گروه مقابل که به شیوه چریکی میجنگد، با تحرکات سبک و سریع، گاه متمرکز و گاهی پراکنده، ضربات خود را وارد میکند و مکان خود را تغییر میدهد. در نتیجه با کشاندن ارتش کلاسیک به ورطه جنگ درازمدت و فرسایشی، کاری میکند که او، عنصر حمایت پشت جبهه را از دست دهد. این همان بلایی است که حماس و جهاد اسلامی بر سر ارتش رژیم صهیونیستی آوردهاند.