شامگاه جمعه ۲۲ مارس در حالیکه تنها چند روز از پایان انتخابات روسیه میگذشت و کرملین در حال آماده شدن برای آغاز یک دوره دیگر ریاستجمهوری پوتین بود، حمله تروریستی به محل برگزاری یک کنسرت در مسکو تبدیل به سرتیتر اخبار رسانههای جهان شد؛ حملهای که بیش از ۱۵۰ کشته بر جای گذاشت و سهمگینترین حادثه تروریستی روسیه در ۲۲ سال اخیر نام گرفت.
تنها چند ساعت پس از این حمله، داعش با انتشار بیانیهای مسئولیت آن را بر عهده گرفت. مقامات و رسانههای روسی، اما این بیانیه را جعلی خوانده و بر دست داشتن غرب و اوکراین در این حمله تاکید کردند.
همچنین بنا بر اعلام سرویس امنیت فدرال روسیه، خودروی حامل تروریستها در ۱۰۰ کیلومتری مرز اوکراین و در حالیکه با طرف مرتبط در آن کشور در تماس بود و قصد عبور از مرز را داشت، دستگیر شده است. با این حال آمریکا، اوکراین و دیگر کشورهای اروپایی دست داشتن خود در این حمله را به شدت رد میکنند. یکی از چهار تروریست دستگیرشده در اعترافات خود اقرار کرد حدودا یک ماه پیش برای انجام این عملیات در قبال دریافت ۵۰۰ هزار روبل به کار گرفته شده و ۱۶ روز پیش از انجام عملیات، از ترکیه وارد روسیه شده است.
اما یکی از نکات سوالبرانگیز، همزمانی حادثه تروریستی مسکو با وتوی قطعنامه پیشنهادی آمریکا در شورای امنیت است. چند ساعت پیش از این حادثه، قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای آتشبس فوری در غزه توسط چین و روسیه وتو شد، زیرا این دو کشور معتقد بودند این قطعنامه خود مانعی بر سر راه آتشبس خواهد بود و باعث افزایش شدت جنایات در غزه میشود. بسیاری از تحلیلگران معتقدند این دو اتفاق کاملا به هم مرتبطند، کما اینکه پوتین نیز در نخستین ساعات پس از حمله تروریستی مسکو و در اولین واکنش خود به این حادثه، اعلام کرد که ما از وتوی قطعنامه شورای امنیت و حمایت از مردم غزه پشیمان نیستیم، حتی اگر به ما ضربه بزنید.
داریوش پایسته، تحلیلگر مسائل بینالملل با بیان اینکه اکنون اقدامات تروریستی از یک کنش اعتراضی به یک کنش راهبردی از سمت کشورها تبدیل شده است، اظهار کرد: امروز شاهدیم گاها قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای برای دستیابی به اهداف خود دست به اقدامات تروریستی میزنند که یک بدعت جدید در روابط بینالملل محسوب میشود، خصوصا که وجود حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل و افزایش استفاده پنج عضو دائم شورا از این ابزار علیه یکدیگر، باعث شده که قدرتهای برتر جهانی از راهکارهای دیگری غیر از ارجاع پروندهها به شورای امنیت استفاده کنند و یکی از این ابزارها ایجاد ناامنی و آشوب در کشورهای مقابل است؛ بنابراین اکنون تحرکات تروریستی را نمیتوان صرفا به گروههایی نظیر داعش منسوب کرد، بلکه اکنون این به ابزاری در جنگ قدرتهای جهانی و منطقهای با یکدیگر تبدیل شده است تا بتوانند بدون پذیرش هیچ تعهدی، بیشترین آسیب را به هم بزنند.
وی با اشاره به اینکه داعش مسئولیت حمله تروریستی مسکو را بر عهده گرفته است، افزود: داعش با حمایت یک سری دولتها به وجود آمده است و اکنون احیا و بازطراحی آن نیز با حمایت همین دولتها صورت میگیرد، کما اینکه اساسا از حمله به یک کنسرت در مسکو، نمیتوان هیچ دستاوردی را برای داعش در نظر گرفت. به نظر من محتملترین سناریو در مورد حادثه مسکو این است که آمریکا و اروپا در پشت این حمله قرار دارند، زیرا غرب در حوزه دیپلماسی با روسیه شکست خورده و حال از طریق انجام چنین اقداماتی میخواهد با ایجاد فشار بر روسیه، این کشور را وادار به بازگشت سر میز مذاکره و حصول توافق کند. یعنی در حقیقت داعش این عملیات را با حمایت قدرتهای غربی انجام داده است. اکنون داعش در ضعیفترین حالت خود قرار دارد و نیازمند پول و اسلحه است و همین باعث میشود این گروه تروریستی حاضر شود در ازای دریافت پول، به صورت نیابتی هر کاری را انجام دهد.
پایسته همچنین با اشاره به همزمانی حادثه تروریستی مسکو با وتوی قطعنامه پیشنهادی آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل توسط روسیه و چین، عنوان کرد: وتوی پیشنویس قطعنامه در شورای امنیت امری مرسوم است، اما هنگامی که کشور پیشنهاد دهنده از پنج عضو دائم شوراست، قضیه فرق میکند. اگر یکی از این پنج کشور قطعنامهای را پیشنهاد دهد و وتو شود، به لحاظ پرستیژی برایش بسیار سنگین است، خصوصا که آمریکا با هژمونی بالایی که برای خود متصور است، انتظار ندارد دو کشور همزمان قطعنامهاش را وتو کنند؛ لذا به احتمال بسیار بالا حمله تروریستی مسکو، پیامی از طرف آمریکا به چین و روسیه بوده تا آنان را متوجه کند چنانچه در مسیر دیپلماسی، با آمریکا راه نیایند، تاوان خواهند داد.
وی اضافه کرد: در حقیقت این حادثه اقدامی بود تا آمریکا به دو رقیب اصلی خود بفهماند نمیتوانند به راحتی از عواقب وتوی قطعنامه پیشنهادی ایالات متحده که یک ضربه پرستیژی بزرگ به این کشور محسوب میشود، در امان باشند. اگر چند قطعنامه پیشنهادی بعدی آمریکا در شورای امنیت هم وتو شود، دیگر چیزی از جایگاه هژمونیک آمریکا باقی نمیماند. یکی از اصلیترین راهبردها در سیاست خارجی آمریکا این است که با هر عاملی که پرستیژش را تهدید میکند، مقابله کند؛ لذا این کشور برای حفظ اعتبار و پرستیژ بینالمللی خود حاضر است هر کاری از جمله انجام عملیات تروریستی یا حتی آغاز یک جنگ را انجام دهد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل افزود: عملیاتهای ایذایی با سناریوهایی که از قبل نوشته شدهاند، انجام میگیرند، کما اینکه تروریست دستگیر شده در مسکو نیز اقرار کرده است که حدودا ۱۶ روز قبل از عملیات، از ترکیه وارد روسیه شده است؛ بنابراین آمریکا از مدتها قبل بستر یک عملیات تروریستی در روسیه را فراهم کرده بود تا در هنگام نیاز از این بستر استفاده کند که همان طور که گفته شد، چنین شیوهای برای مقابله با کشورهای متخاصم یک بدعت جدید در روابط بینالملل است که رفتهرفته در حال باب شدن میباشد.
پایسته همچنین با اشاره به تاثیر حمله تروریستی مسکو بر جنگ اوکراین، بیان کرد: با توجه به اینکه به احتمال بسیار بالا غرب در پشت پرده این حادثه قرار دارد، روسیه به منظور ایجاد توازن، بر شدت حملات خود در اوکراین خواهد افزود.