اختلاف بر سر جنگ اوکراین و طرفداری از مسکو یا کییف در این آوردگاه، تبدیل به یک اختلاف اساسی میان نهادهای امنیتی و نظامی رژیم اشغالگر صهیونیستی شد. پس از سرکار آمدن نتانیاهو و مطرح شدن اصلاحات قضایی وی، بار دیگر این شکاف تشدید شد و سرانجام با وقوع عملیات طوفان الاقصی ، خودزنی عناصر موساد علیه یکدیگر به نقطه اوج خود رسید.
درچنین شرایطی آشفتگی موساد حقیقتی مطلق به نظرمیرسد. بازخورد این آشفتگی را در مواضع چندگانه مقامات صهیونیست و اختلافات میان اعضای کابینه جنگ و همچنین سکوت توام با استیصال مقامات ارشد رژیم اشغالگر در قبال بحرانهای جاری در این رژیم مشاهده میکنیم.
بازگشت آرام یوسی کوهن
همزمان با افزایش تنش میان ایران و رژیم صهیونیستی، فعالیتهای یوسیکوهن، رئیس سابق سازمان موساد در حوزه مسائل امنیتی نیز افزایش یافته است. یوسی کوهن یکی از چهرههای ویژه رژیم صهیونیستی در درگیریهای مستقیم و غیرمستقیم امنیتی و اطلاعاتی با ایران است. در دوران ریاست وی بر موساد، رژیم صهیونیستی عملیاتهای قابلتوجهی در داخل و خارج از کشور علیه جمهوری اسلامی ایران انجام داده است. به نظر میرسد، یوسی کوهن، رئیس سابق موساد همچنان به کنشگری در مسائل مرتبط با حوزه امنیت و اطلاعات رژیم صهیونیستی ادامه میدهد. یوسی کوهن اکنون بیش از دو سال است که از ریاست سازمان موساد کنارهگیری کرده و به صورت رسمی هیچ مقام امنیتی یا سیاسی ندارد. برخی گزارشهای به دست آمده در این رابطه حاکی از آن است که یوسی کوهن، پس از تحولات اخیر منطقه و نبرد طوفان الاقصی، مجدد فعال شده است.
با توجه به وقوع جنگ اخیر در غزه و افزایش تنشها میان ایران و رژیم صهیونیستی، سران این رژیم در رابطه با مواجهه با ایران، مجددا به رئیس سابق موساد، یوسی کوهن روی آوردهاند. اخیرا نیز یوسی کوهن در یکی از مصاحبههای اخیر خود به این مسأله اشاره کرد که حدود دو هفته پیش با نخستوزیرملاقات کرده تا درمورد یک موضوع امنیتی غیرمرتبط با موضوع اسرای صهیونیستی در غزه مشاوره بدهد. همچنین اخیرا یک منبع عبریزبان در رابطه با وی گفته بود: «کوهن دیگر رئیس موساد نیست، اما به نظر میرسد که فعالیتهای موساد هنوز در بخشی از وجود او فعال است و شاید از این رو نیاز به ادامه حضور وی درحلقه تصمیمگیرندگان (ساختار اطلاعاتی - امنیتی) است.»
بحرانهایی که به موساد تسری یافته است
درست در بحبوحه جنگ غزه و در حالی که رژیم اشغالگر قدس به اهداف اعلامی خود در این آوردگاه دستپیدا نکرده، شاهد ضربه سنگین دیوان عالی اسرائیل بر اصلاحات پیشنهادی نتانیاهو هستیم. سران حزب لیکود و دیگر احزاب ائتلافی تشکیلدهنده کابینه نتانیاهو معتقدند این اقدام، نوعی کودتای داخلی آشکار علیه نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس و پیشدرآمدی برای برکناری اجباری وی از قدرت محسوب میشود. البته این تحلیل چندان بیراه به نظر نمیرسد: نتانیاهو پس از شکست در جنگ غزه اساسا جایی در راس معادلات اجرایی تلآویو ندارد و پایان جنگ مترادف با پایان وی خواهد بود.
رای اخیر دیوان عالی رژیم اشغالگر، اگر در شرایط قبل از جنگ صورت میگرفت، منتج به واکنش شدیدتر نتانیاهو و هوادارانش در اراضی اشغالی میشد، اما اکنون رمقی برای نخستوزیر جلاد و کودکشکش صهیونیستی در مواجهه با تصمیم عالیترین مرجع قضایی در تلآویو باقی نمانده است. در چنین شرایطی شاهد شکلگیری نوعی منازعه ترکیبی در اراضی اشغالی هستیم که بخشی از آن معطوف به شکست در جنگ غزه و بخش دیگر آن، مربوط به بحرانهای داخلی میان صهیونیستهاست. هر دو بحران، تاثیر بهسزایی روی یکدیگر داشته و تجمیع آنها نیز منتج به تسریع حرکت رژیم اشغالگر به سوی سقوط و تباهی خواهد شد. نتانیاهو معتقد است برخی اعضای موساد، در رای صادره دیوان عالی رژیم صهیونیستی علیه اصلاحات نتانیاهو و موکول کردن آن به تشکیل دوباره کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) نقش بهسزایی ایفا کردهاند.
موساد قدرت تحلیل خود را از دست داده است
میتوان از یک زاویه نگاه دیگر، تصریح کرد که موساد قدرت تحلیل و آیندهپژوهی خود را در قبال وقایع جاری در منطقه و اراضی اشغالی از دست داده است. حتی کنترل شرایط داخلی اراضی اشغالی نیز با توجه به اختلافات اساسی شکل گرفته، از عهده موساد خارج خواهد بود. مخرج مشترک وقایع داخلی و منطقهای جاری در اراضی اشغالی، شکست رژیم صهیونیستی است. بدون شک در چنین معادلهای نمیتوان تصور حرکت تلآویو به سوی ثبات را متصور شد! اینک شاهد شکلگیری و همپوشانی منازعات تمامعیاری در تلآویو هستیم که بدون شکست و حذف یک گروه، امکان پایان یافتن آنها جود نخواهد داشت. در این میان، موساد نه تنها قدرت ارائه راهحل را ندارد، بلکه خود نیز تبدیل به بخش مهمی از بحران شده است.