تا قبل از ۱۵ مهر ماه مدعی بودند بهراحتی و با فشردن یک دکمه میتوانند کشور مورد نظرشان را به زانو دربیاوردند و با افتخار از عملیاتهای تروریستی که داشتند، میگفتند و فیلم ساختند، ادعایی که با عملیات طوفانالاقصی همچون قلعهای شنی فرو ریخت. به همین دلیل، شکست و از هم گسیختگی بهترین تعبیری است که میتوان از ارتش فوقمدرن اسرائیل در نبرد ناهمتراز با رزمندگان حماس ارائه داد؛ جنگی که علاوه بر شکست سیاسی و نظامی، سازمان اطلاعاتی عریض و طویل صهیونیستها را نیز نشانه رفت.
همانطور که اشاره داشتیم سالهای زیادی بود که رژیم اسرائیل با انواع و اقسام لفاظیها و تبلیغات میخواست کارآمدی خود در حوزه اطلاعاتی و جاسوسی را به رخ رقبا و دشمنانش بکشد و با این شیوه این اطمینان خاطر را به حامیان غربیاش بدهد که رصد سازمانهای اطلاعاتی ــ امنیتی اسرائیل بینقص است و آنها در تولید فناوریهای مرتبط با اطلاعات و امنیت ممتاز و بیرقیب هستند تا حدی که ادعا میکردند با برتری اطلاعاتی خود میتوانند معادلات منطقهای را دگرگون ساخته و با ابزارهای پیشرفته فناوری با دشمنان خود درهرنقطهای که دلشان بخواهد، مقابله کنند. صهیونیستها «موساد»، «شاباک» و «امان» را مخوفترین سرویسهای جاسوسی عنوان میکردند که با جاسوسافزارهای نظیر «پگاسوس» توانایی ردیابی همه اطلاعات را دارد و به این ترتیب آنها هرگز غافلگیر نمیشوند. دروغی که پس از گذشت ۲۵ روز از عملیات طوفانالاقصی برای افکار عمومی بهتر مسجل شد و حالا همه مردم جهان میدانند که دولت اشغالگر فلسطین در این عرصه نیز مانند بخش نظامی غیرقابل نفوذ نیست و افشای گافهای اطلاعاتی رژیم جعلی، ماموریت رزمندگان حماس در این مقطع بود که به ثمر نشست. فرماندهان عالیرتبه صهیونیستی که توجیهی برای این رسوایی ندارند، صراحتا اعلام کردهاند که شکست بیسابقهای را در مقابل عملیات بینقص حماس تجربه کردهاند و ابعاد آن باید مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد.
رژیم صهیونیستی در جنگ متولد شد، برای همین تلاش برای بقا و مقابله با فنا، اساسیترین راهبرد اشغالگران قدس است و تامین امنیت در میان ملتهای مسلمان که دشمن بالقوه اسرائیل هستند، باعث شده که آنها از بدو تاسیس بهدنبال این باشند که نیروی نظامی و امنیتی خود را تقویت کنند و آماده رویارویی با مخالفانشان باشند. هنگام تأسیس رژیم جعلی اسرائیل تعداد مأموران اطلاعاتی و امنیتی آن ۱۸۴ نفر بود که در قالب یگان نظامی موسوم به «شین بت» که بعدها «شاباک» نام گرفت سازماندهی شدند. حفظ امنیت داخلی و محافظت از مؤسسات سیاسی و امنیتی اسرائیل در برابر هرگونه تهدیدهای خارجی و همچنین جلوگیری از افشای اسرار سیاسی این رژیم ازجمله ماموریتهای اصلی این سرویس بود که در سال۱۹۴۹ تاسیس شد و تا سال ۱۹۵۷ به شکل مخفیانه فعالیت میکرد. فعالیتهای این سرویس جاسوسی بعد از جنگ۱۹۶۷ توسعه یافت. جمعآوری اطلاعات از مخالفان، گردآوری اطلاعات نظامی، غیرنظامی و انجام تحقیقات و ماموریتهای محرمانه در خارج از مرزهای فلسطین اشغالی نیز به سازمان اطلاعات و وظایف ویژه (موساد) واگذار شد که سال۱۹۵۱ به دستور دیوید بن گوریون، نخستوزیر وقت اسرائیل تاسیس شد تا بهعنوان یک بازوی اطلاعاتی، عهدهدار انجام ماموریتهای ویژه و ترورها شود.
فرآیند اضمحلال اسرائیل
سرویس اطلاعات نظامی «امان» نیز مجری تصمیمات شورای عالی امنیت داخلی رژیم صهیونیستی است و انجام امور امنیتی و اطلاعاتی برای ارتش، وزارت جنگ، کابینه و سایر نهادهای رسمی را بر عهده دارد و مستقیما زیر نظر رئیس ستاد ارتش و وزارت جنگ فعالیت میکند. علاوه بر این سه سازمان، نهادهای اطلاعاتی دیگری هم در ابعاد کوچکتر فعال هستند به نحوی که تمام تصمیمگیریها و برنامههای اسرائیل تحت تأثیر گزارشهای این سازمانها تدوین میشود تا امنیت رژیم اشغالگر قدس براساس آنها تدوین و تامین شود، اما شواهد موجود حکایت از این دارد که فرآیند اضمحلال اسرائیل از مدتها پیش آغاز شده است و تمهیدات امنیتی نمیتواند به تداوم حیات خبیثه این دولت جعلی کمک کند.
تمام تمهیدات امنیتی اسرائیل
فیلمها و مستندهای زیادی برای اثبات شکستناپذیر بودن سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی ساخته و در آنها تاکید شده است که اسرائیل با برخورداری از این امکانات اطلاعاتی میتواند تهدیدهای دولتهای ناهمسو را خنثی و آنها را زمینگیر کند. بهرهمندی صهیونیستها از توان نظامی که به مدد تسلیحات آمریکایی رخ دادهاست، دسترسی به تانکهای مرکاوا، سامانه گنبد آهنین که بهگفته صهیونیستها قویترین سامانه پدافندی دنیاست، احداث دیوار امنیتی هوشمند ۶۵ کیلومتری باهزینه یک میلیارد دلاری، هک گوشی مقامات و خبرنگاران برای دستیابی به اطلاعات آنها، تجهیزات جاسوسی و سایبری پیشرفته، کنترل سیستم اینترنتی غزه، بهکارگیری دوربینهای و سنسورهای پیشرفته روی بالن، رصد غزه با پهپاد و ماهواره اختصاصی، راهاندازی ایستگاههای دریایی برای تشخیص تهاجمات دریایی و... تنها بخشی از تمهیدات رژیم اشغالگر قدس برای تغییر وضع موجود در غزه و مقابله با تقویت نظامی حماس است که در سالهای اخیر نیز شدت یافتهاست.
رژیم صهیونیستی حساب ویژهای روی تجهیزات و توان امنیتی و اطلاعاتی باز کرده و در تلاش است با تکمیل آن، امنیت خود و شهرکنشینان را تضمین و تامین کند، اما همه این اقدامات بازدارنده با یک عملیات حساب شده و ظرف ۲۰دقیقه متلاشی شد و رژیم صهیونیستی که خود را پنجمین قدرت نظامی دنیا معرفی میکرد را به خاک سیاه نشاند. ساعت ۶و۳۰دقیقه ۷اکتبر - ۱۵ مهرماه - بود که جهان برای افسران عالیرتبه صهیونیستی تیره و تار شد، نقاط مختلف سرزمینهای اشغالی در یک عملیات غافلگیرانه مورد هدف بیش از ۵۰۰۰ موشک قرار گرفت و گنبد آهنین هم که مانند سربازان صهیونیستی شوکه شده بود، نتوانست در مقابل حملات راکتی و موشکی تاب بیاورد و به این ترتیب دفاع هوایی اسرائیل آسیبپذیر ظاهر شد.
غافلگیری در اوج هوشیاری
این عملیات زمانی آغاز شد که صهیونیستها احتمال هیچ حملهای را نمیدادند؛ چراکه طبق برنامه قبلی، شبکهای متراکم از پهپادها، دوربینها و نرمافزارهای جاسوسی سایبری باید در چنین مواقعی اعلان خطر میکردند، اما همه این تجهیزات با عملیات نفوذی نیروهای حماس از کار افتاده و به صهیونیستها نشان داد کابوس ۱۵ مهر که منجر به هلاکت سربازان مرزی، عبور رزمندگان فلسطینی از حریم زمینی و هوایی، غنمیت گرفتن تسلیحات نظامی اشغالگران در پاسگاهها، اسارت فرماندهان عالیرتبه با لباس خواب و کنترل شهرکهای صهیونیستنشین شد، حکایت از تمرکز اطلاعاتی گروههای مقاومت فلسطین داشت که مقهور فشار اشغالگران برای منزوی نگه داشتنشان، نشدهاند و علیرغم ملاحظات امنیتی متعدد، توانسته بودند موانع را مرتفع کرده و با طراحی این عملیات تهاجمی و غافلگیرانه اطلاعاتی، توانمندی میدانی خود و اضمحلال اسرائیل را به جهانیان ثابت کنند.
قدرت بازدارندگی مقاومت
البته این نخستین بار نیست که فرماندهان اسرائیلی به دلیل اعتماد بیش از حد به تسخیرناپذیری این سیستمهای امنیتی و اطلاعاتی، شکست را تجربه میکنند. سال۱۹۷۳ نیز باشکست درمیدان اطلاعاتی به افسانه شکستناپذیر بودن ارتش اسرائیل پایان داده شد؛ رژیم صهیونیستی که خودش را سردمدار سازمانهای اطلاعاتی میداند و از امان، شاباک و موساد به عنوان سازمانهای مخوف اطلاعاتی یاد میکند، نتوانست تحرکات انجام شده درعملیات طوفانالاقصی که مطمئنا مدتها پیش در دستور کار حماس بود را پیشبینی کرده، اطلاعات لازم از آنچه که در نوار غزه ۳۶۵کیلومتر مربعی میگذرد را در اختیار سران رژیم قرار دهد. اسرائیلیها علاوهبر اینکه تجهیزات جاسوسی هوایی اعم از پهپاد، تجهیزات جاسوسی سایبری پیشرفته بهویژه نفوذ در تلفنهای همراه، داشتن خبرچینهای فراوان در نوار غزه و سایر گروههای مقاومت را به لحاظ اطلاعاتی داشتند، اما نتوانستند از این واقعه باخبر شوند و این غافلگیری بیسابقه برای آنها رقم خورد که تبعات آن در آینده دامنگیر رژیم جعلی میشود؛ چرا که معادلات بازدارندگی جدیدی را ازسوی مقاومت فلسطین به رژیم اشغالگرقدس تحمیل میکند وهمین امر، گام بلندی برای فروپاشی رژیمصهیونیستی زودتر از ۲۵سال است.
تحقیر ارتش اسرائیل
تحقیر ارتش اسرائیل با رسوایی اطلاعاتی اخیر، بدترین شکست استراتژیک صهیونیستها را رقم زد و دکترین بازدارندگی اسرائیل را درحد یک بلوف تبلیغاتی کاهش داد. همین گاف امنیتی، انگیزه فلسطینیها با رژیم اشغالگر را مضاعف کرده و از سوی دیگر بر بیاعتمادی شهرکنشینان افزوده است. بیدلیل نیست که شاهد مهاجرت معکوس در سرزمینهای اشغالی هستیم. علاوه بر این بلوغ گروههای مقاومت برای رویارویی با ارتش تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستی، جنسی از غافلگیری را برای یاران این رژیم جعلی ایجاد کرده است؛ زیرا محاسباتشان درخصوص حماس را تغییر داده و آنها را در بهت و نگرانی فروبرده و سردرگمی شدیدی را برای سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل رقم زده است.
خاکریز اول غرب و آمریکا
اسرائیل خاکریز اول غرب و آمریکا در منطقه است و حمایتهای نظامی و سیاسی از رژیم اشغالگر به این دلیل بود که منافع آنها در غرب آسیا را تامین کند، لذا شکست صهیونیستها در وجه اطلاعاتی شرایط را برای متحدان امنیتی نیز مخاطرهآمیز کرده، جایگاه رژیم غاصب را در معادلات منطقهای و بینالمللی تحتالشعاع قرار داده است. سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل برای برخی از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای یک دارایی استراتژیک محسوب میشد و خطاهای اخیر امنیتی غیرقابل توجیه بیش از همه نصیب نتانیاهو میشود که پیش از این «شاه بیبی» و «آقای امنیت» نام داشت. او حالا در باتلاق طوفانالاقصی گرفتار شده است و کشتار زنان و کودکان فلسطینی تنها کاری است که در آن تبحر دارد و برای جبران شکستها و حفظ ژست پوشالی قدرتمند بودن به آن پناه برده درصورتی که این اقدامات بر نفرت و انزجار افکار عمومی همه دنیا علیه اسرائیل شدت بخشیده است.
محاسبات غلط مهره سوخته
قطعنامه اخیر مجمع عمومی سازمان ملل، تیر آخر به اسرائیل و پدرخوانده این دولت جعلی یعنی آمریکا بود. درست است که شمارش معکوس نابودی اسرائیل از مدتها پیش آغاز شده، اما هیج سیاستمدار و استراتژیستی فکر نمیکرد که محاسبات غلط اطلاعاتی رژیم صهیونیستی که منجر به گرفتار شدن در طوفانالاقصی شد، کار را به جایی برساند که ۱۲۱کشور علیه رژیم غاصب رای بدهند بهویژه که حالا همپیمانان سنتی رژیم صهیونیستی نیز قدم در مسیری گذاشتهاند که منتهی به شکست قاطع اسرائیل در جامعه بینالملل شده است، حتی انگلیس که بانی تاسیس این رژیم جعلی است و نقش شریک راهبردی آمریکا را ایفا میکند نیز تسلیم این جو ضدصهیونیستی شد و روی اسب بازنده قمار نکرد؛ زیرا از نزدیک شاهد فروپاشی نظام امنیتی - اطلاعاتی رژیم غاصب در خلال عملیات طوفانالاقصی بود که علاوهبر شکست هیمنه صهیونیستها، دیوار بیاعتمادی بلندی را بین رژیم فاسد صهیونیست و دولتهای فرصتطلب غربی کشید. طبق دکترین غرب، اسرائیل منهای قدرت اطلاعاتی، حکم مهره سوختهای را دارد که قادر به تامین مطامع استعماری اروپاییها نیست و محکوم به فناست.
عمق ابعاد این شکست اطلاعاتی تاحدی وسیع است که رسانههای همسو با اسرائیل، صراحتا اذعان کردند که سرویسهای نظامی و جاسوسی اسرائیل روز۷اکتبر بدترین شکست عملیاتی و اطلاعاتی نیمقرن اخیر خود را تجربه کردند آن هم در شرایطی که رهبران رژیم غاصب صهیونیستی همواره دم از ابهت سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی خود میزدند و ادعا میکردند که با سامانههای فوقمدرنشان همه تحولات پیرامونی و بینالمللی را تحت کنترل دارند، اما عملیات طوفانالاقصی شکست غیرقابل ترمیمی را به صهیونیستها تحمیل کرد، حیثیت آنها را برباد داد و بر سرعت اضمحلال این رژیم اشغالگر افزود.