این نشریه آمریکایی در مورد بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی ، نوشت که او به خود با عنوان «آقای امنیت» و «آقای اقتصاد» افتخار میکند. به عنوان آقای اقتصاد، نتانیاهو باور داشت تنها کسی است که تضمین میکند تل آویو به لحاظ نظامی قوی میماند و میتواند نزدیکی تاریخی با جهان عرب به ارمغان آورد؛ به عنوان آقای اقتصاد نیز او مدعی است هدایت دورهای از رشد اقتصادی پایدار و شکوفایی صنعت فناوری پیشرفته را برعهده داشته است.
فارن پالیسی با اشاره به تاثیرات عملیات طوفان الاقصی بر رژیم صهیونیستی افزود: این پیامدها، سالهای آینده نیز اسرائیل را تحت تأثیر قرار خواهد داد. در دوران نتانیاهو، تل آویو خود را به عنوان یک قدرت نظامی، سیاسی و فناوری در سطح جهانی میدید؛ این سه، ارتباط نزدیک با هم داشتند.
این گزارش مدعی شد: صنعت فناوری پیشرفته موتور رشد اقتصادی بود که این رژیم را غنی کرد. توانمندیهای فنی آن، درها را به روی روابط قوی تر با چین و هند باز و نقش کلیدی در عادی سازی قدرت های عربی ایفا کرد که به دنبال دسترسی به نوآوری های اسرائیل بودند. فناوری اسرائیل را قادر ساخت تا تواناییهای نظامی و اطلاعاتی خود را بسیار بیشتر از آنچه که جمعیت یا سایر منابع به طور معمول به آن اعطا میکند، افزایش دهد. بسیاری از صهیونیستها مهارتهای فنی خود را در واحدهای ارتش کسب کردند.
در ادامه این گزارش که به شکست اطلاعاتی حماس به رژیم صهیونیستی در روز ۷ اکتبر (۱۵ مهر) اشاره دارد، آمده که ارتش رژیم اسرائیل مجموعهای از ابزارهای بسیار پیچیده را برای نظارت بر فعالیتهای حماس در داخل منطقه و جلوگیری از تهاجم ایجاد کرده بود. سد بعدی دارای یک دیوار بتنی مسلح زیرزمینی با حسگرهایی برای تشخیص تونلها، یک حصار فولادی به ارتفاع ۶ متر، شبکه ای از آرایه ها و حسگرهای رادار و سلاح های کنترل از راه دور بود.
حماس کل سیستم را با هواپیماهای بدون سرنشین سرنگون کرد. سپس تراکتورها وارد شدند تا شکافهای حصار را برای ورود باز کنند. برنامهریزیهایی که برای عملیات صورت گرفت، بدون آنکه اطلاعات ارتش اسرائیل سرنخی از آن داشته باشد، انجام شد.
بر اساس این گزارش، اعتمادی که رژیم صهیونیستی به خود و تواناییهای فناوریاش داشت، به سرعت در اذهان عمومی با تردید روبرو شد. مسلماً، فارغ از پیوند نظامی-فناوری که اعتبار زیادی برای خود جمع کرده، این یک شکست بود . اعتمادی که اسرائیل به خود و توانایی های تکنولوژیک خود داشت، به سرعت در اذهان عمومی فرو ریخت؛ شبیه به آخرین شکست بزرگ نظامی اسرائیل، یعنی جنگ عربی در سال ۱۹۷۳.
شکی وجود ندارد که نتانیاهو سعی خواهد کرد تا تقصیر این شکست را به گردن تشکیلات دفاعی بیاندازد. اما به عنوان نخست وزیر دیگر نمیتواند بیشتر از گلدا مایر نخست وزیر سالهای جنگ «یوم کیپور» رژیم صهیونیستی، از مسئولیت فرار کند. تنها چند روز پس از عملیات حماس، نظرسنجیها نشان داد که تنها ۲۱ درصد از پاسخ دهندگان اعتقاد دارند نتانیاهو باید پس از پایان جنگ به عنوان نخست وزیر باقی بماند. اگر انتخابات امروز در سرزمینهای اشغالی برگزار شود، حزب لیکود به رهبری نتانیاهو ۴۰ درصد از کرسیهای پارلمان را از دست خواهد داد.
وی به صورت اجتناب ناپذیری به شکست سیاسی ربط پیدا میکند زیرا رویکرد مبتنی بر فناوری برای مبارزه با حماس منعکس کننده سیاست دفاع محور مورد حمایت نتانیاهو بود که برای مهار حماس طراحی شده بود.
نشریه فارن پالیسی در بخش دیگری با اشاره به تاثیرهای اقتصادی عملیات «طوفان الاقصی» برای رژیم صهیونیستی نوشت: شهرت تل آویو به عنوان بازیگر به اصطلاح نوپا تقریباً به طور قطع کاهش خواهد یافت و این مساله مهم است. این اندیشه که آنها میتوانند هر کاری انجام دهند - از توسعه سامانه دفاع هوایی گنبد آهنین یا یک سیستم دفاع موشکی لیزری نسل آینده گرفته تا نقش پیشگام آن در برنامههای ناوبری و گوشت تولید شده در آزمایشگاه - اکنون از طرف کارآفرینان و سرمایه گذاران با نگرش انتقادیتری مواجه خواهد شد.
این امر در زمانی رخ میدهد که به زیان اسرائیل است. در سطح جهانی، فناوری پیشرفته در بحبوحه رکودی است که مانع از افزایش سرمایه برای شرکتهای نوپای صهیونیستی میشود. رقابت برای پولی که در دسترس قرار دارد شدید است. در همین حال، فراخوان ارتش از بیش از ۳۶۰ هزار نیروی ذخیره صنعتی که نیروی کار آن اکثراً جوان و مرد است را مختل خواهد کرد. همچنین اصلاحات قضایی که دولت نتانیاهو به دنبال آن بود باعث شده که بسیاری از شرکتهای تازه تاسیس در خارج از سرزمینهای اشغالی فعالیت کنند؛ که بیانگر این است که آنها تا چه اندازه در مورد آینده خود در سرزمینهای اشغالی حتی قبل از عملیات ۷ اکتبر حماس تردید داشته اند.
اگر جنگ به سرعت پایان نیابد و رژیم صهیونیستی از جنگ در دو جبهه با حماس و حزبالله خودداری نکند، مابقی بخش های اقتصادی این رژیم نیز به سمت مسیر ناهموار میرود. تل آویو ممکن است با یک دوره حملات موشکی مکرر روبرو شود. این امکان وجود دارد که خیزش فزاینده در کرانه باختری فعالیت اقتصادی را مختل کند و در نتیجه اطمینان مشتری و کسب و کار کاهش خواهد یافت.