انگلیس از سال ۱۵۶۲ م / ۹۴۱ ش، وارد تجارت برده شد. آنها طی ۲۴۵ سال بعد، یعنی تا سال ۱۸۰۷ م / ۱۱۸۶ ش، بیش از ۱۰ هزار سفر دریایی را برای تجارت برده سازماندهی کردند؛ یعنی به طور متوسط سالانه ۴۱ و ماهانه بیش از سه سفر دریایی! اگر در هر سفر، به طور متوسط ۵۰۰ برده از سواحل آفریقا خریداری یا ربوده و در دیگر نقاط جهان فروخته شدهباشد، انگلیسیها طی ۲۴۵ سال، حدود پنج میلیون سیاهپوست بومی آفریقا را به عنوان برده در مستعمرات اروپایی و با قیمتی بسیار بالا فروختهاند.
در تاریخ بردهداری معمولاً نام اسپانیا یا پرتغال، بسیار پررنگتر از انگلیس به چشم میآید، در حالی چنین نیست و بریتانیا، بدون کمترین تردید، اصلیترین بازیگر تجارت برده در جهان، بین سالهای ۱۵۶۲ تا ۱۸۰۷ م بودهاست. آنها کمی بعد از آغاز تجارت برده در دوره الیزابت اول، توانستند برتری نیروی دریایی خود را به اسپانیاییها دیکته کنند و راههای اصلی دریایی را به انحصار کشتیهای خود درآورند. چنین غلبهای، راه را برای تسلط بر ساختار حمل و نقل و تجارت دریایی هم باز کرد و به این ترتیب، انگلیسیها به تاجران برده رده نخست در آن دوره تبدیل شدند.
زمینههای تفاخر به ملل مشرقزمین
با گذشت بیش از دو قرن از آن دوران، ما عموماً فراموش میکنیم که تمدن غرب و آنچه ابزار تفاخر آنها به ملل شرق است، روی بقایای نظام اقتصادی مبتنی بر بردهداری شکل گرفتهاست. برده، به عنوان کالایی که تهیهاش تقریباً مجانی و فروشش به غایت سودآور بود، کالای تجاری نخستین شرکتهای بازرگانی انگلیس که سودی در حد نامتعارف داشتند، محسوب میشد. سهامداران این شرکتها، در درجه اول پادشاه یا ملکه انگلیس و در ردههای بعد طبقه اشراف و نوکیسههای بورژوای این کشور بودند که با ثروتهای بادآورده، مانند دو گروه دیگر، خود را مجاز به انجام هر غلطی میدانستند! چنین شد که «کمپانی آفریقا»، انگلیس بدوی و ویران از جنگهای داخلی را به کشوری ظاهراً مدرن، با سیمایی نوین و چشمنواز تبدیل کرد؛ کشوری که دولت آن به عنوان بزرگترین دولت استعمارگر تاریخ، همواره نقش خود را در تجارت برده و غارت منابع انسانی آفریقا کتمان میکند تا ما بر غارتگریهای مادی بریتانیا در هند و با عنوان «کمپانی هند شرقی» متمرکز باشیم و رسوایی بزرگ «کمپانی آفریقا» را که طی ۲۴۵ سال، محور تجارت برده در سراسر دنیا بود، نادیده بگیریم. داستان این جنایت هولناک، همچنان برای بسیاری از مردم دنیا ناشنیدهاست. به همین دلیل، بررسی این ماجرای تلخ و دهشتناک میتواند نقش مهمی در تغییر شناخت از چهره واقعی انگلیس در تاریخ جهان داشتهباشد.
هاوکینز؛ محبوب انگلیس، منفور جهان
شاید شناخت «کمپانی آفریقا»، بدون شناخت «جان هاوکینز» ممکن نباشد؛ دریانورد، تاجر برده و افسر ارشد نیروی دریایی انگلیس بین سالهای ۱۵۶۰ تا ۱۵۹۵ م. هاوکینز را در تاریخ انگلیس با عنوان دریاسالاری فاتح میشناسند که چند نشان رسمی را به خود اختصاص دادهاست. اما شاید کمتر کسی بداند که چرا بر روی نشانههای افتخار هاوکینز، همیشه تصویر چند برده به چشم میخورد؟! او بنیانگذار بردهداری بینالمللی در تاریخ بریتانیاست. هاوکینز در سال ۱۵۶۱ م و ضمن سفری به جزایر قناری، دریافت که تجارت برده، تجارتی بسیار پرسود و با کمترین میزان سرمایهگذاری است. اروپاییها معمولاً شکار برده را در سواحل غربی آفریقا انجام میدادند؛ از یک طرف، روستاهای پراکنده و فقدان حکومتهای واحد و قدرتمند در نوار غربی آفریقا و از طرف دیگر مجهز بودن اروپاییها به سلاحهای نوین، باعث میشد که آنها با هیچ مانعی برای ربودن جوانان سیاهپوست این منطقه و فروش آنها به مراکز مستعمراتی در قاره آمریکا که اروپاییها تازه با آن آشنا شدهبودند، روبهرو نباشند.
هاوکینز بلافاصله بعد از کسب اطلاع درباره تجارت برده، با سه کشتی همراهش، به سواحل گینه رفت و از شکارچیان پرتغالیِ برده، ۵۰۰ سیاهپوست بختبرگشته را خرید و به آن سوی اقیانوس اطلس برد تا در مستعمرات اسپانیاییها بفروشد. تجارت پرسودی بود، اما نه آنقدر که هاوکینز انتظار داشت. او در سفر بعدی، اطلاعات دقیقتری درباره سواحل غربی آفریقا به دست آورد و هنگامی که با ممانعت رقبای پرتغالی و اسپانیایی برای فروش برده روبهرو شد، رأساً عملیات شکار برده را در سواحل غربی آفریقا هدایت کرد. انگلیسیها برای ربودن سیاهپوستان جوان، تا کیلومترها در قلب قاره پیشروی میکردند. به این ترتیب، کار تجارت برده، با سودی سرشار آغاز شد؛ سودی که میتوانست وضعیت اقتصادی بریتانیا را به طور اساسی تغییر دهد. الیزابت اول، ملکه وقت انگلیس، در برابر توضیحات جان هاوکینز مجاب شد و کاروان کشتیهای جنگی و تجاری انگلیس را در اختیار وی قرار داد.
به این ترتیب «تجارت مثلث» که از آن به عنوان بانی زیربنای اقتصاد سرمایهداری انگلیس و تبدیل آن به یک قدرت اروپایی و سپس جهانی یاد میشود، پا گرفت. در این تجارت، ابتدا کالاهای انگلیسی به سواحل غربی آفریقا منتقل میشد و به فروش میرسید. آنگاه بازرگانان، ضمن خرید برده و دزدیدن برده، سیاهپوستان بیچاره را بر کشتی سوار میکردند و از عرض اقیانوس اطلس میگذشتند تا آنها را در جزایر هند غربی اسپانیا، با مروارید، طلا، شکر و دیگر محصولات پرطرفدار در بازارهای انگلیس مبادله و سپس، این محصولات را تا بنادری مانند پورتسموث در جنوب و لیورپول در غرب انگلیس حمل کنند.
به این ترتیب، انگلیس با تجارت برده به دنیای سرمایهداری دوره «پسا رنسانس» پا گذاشت و آنچه بعدها به عنوان عظمت امپراتوری از آن یاد میکردند، بر روی استخوان میلیونها برده فلکزده آفریقایی بنا شدهبود. لندن هیچگاه از این اقدام شرمسار نشد و جان هاوکینز که لقب «سِر» و نشان «شوالیه» داشت، در تاریخ رسمی بریتانیا به مثابه یک قهرمان مورد توجه قرار گرفت. دولت انگلیس در سال ۱۹۱۹ م، ناوگان جدید و تازهساز نیروی دریایی خود را، متشکل از پنج رزمناو مُدرن، «ناوگان جان هاوکینز» خواند تا واقعیت باطنی خود را که پشت ادعاهای دهانپُرکن پنهان شدهاست، ناخواسته افشا کند.
گزارشهای تکاندهنده
زندهیاد دکتر عبدالهادی حائری در کتاب بسیار خواندنی «نخستین رویاروییهای اندیشهگران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب» که باید آن را یکی از معدود آثار تبیینی و تحلیلی در این زمینه دانست، به موضوع نقش بردهداری در شکلگیری تاریخ نوین بریتانیا اشاره میکند و مینویسد: «انگلستان که از نظر رعایت اصول آزادی و حقوق بشر بیش از دیگر کشورهای اروپایی در تاریخ آوازه دارد و البته طلایهدار کاروان دانش و صنعت نو در جهان نیز بوده، پروندهای سیاهتر از دیگر سوداگران برده دارد.»
آنگاه میافزاید: «بر این روند بردهگیری و بردهسازی انسانها شیوههای غیرانسانی و اسفباری نیز، سایه افکنده بود. یکی از نویسندگان که نوشته خود را بر بنیاد یک گزارش خوشبینانه استوار ساخته میگوید که از هر ۱۰۰ برده که در کرانههای آفریقا بر کشتی سوار میشدند، ۱۷ تن آنها بر اثر شرایط نامساعد در فاصله ۹ هفته میمُردند و در مجموع بیش از نیمی از بردگان نمیتوانستند به شیوهای بزیند تا کارایی مؤثر داشتهباشند.» مرحوم حائری، این گزارش را در کتاب خود، با گزارش تکاندهنده «E.H.Carter» و «R.A.F.Mears» در کتاب «A History of Britain (From ۱۴۸۵ to ۱۹۷۸)» (تاریخ بریتانیا از ۱۴۸۵ تا ۱۹۷۸) تکمیل کردهاست؛ در این کتاب درباره شیوههای غیرانسانی بردهداری توسط انگلیسیها میخوانیم: «یکی از بدترین ستمکاریهایی که در بازرگانی برده وجود داشت، افزون بر شکار عملی بردگان، شیوه انتقال آنان بود که سیاهان را در کشتیهای بردهکِشی با فشار جا میدادند و بدینوسیله بازرگانی وحشتناک خود را در سراسر اقیانوس اطلس به انجام میرساندند.
بیم همراه با تنفرِ زاییده این راه بازرگانی را نمیتوان توصیف کرد ... جان دادن ۴۵ درصد بردگان در خلال سفر خود به آمریکا امری عادی بود و مُردن و نابود شدن ۸۰ درصد از آنان نیز، امری غیرعادی به شمار نمیآمد.» این دادههای اطلاعاتی، شباهت بسیاری به گزارشی دارد که «هوارد زین» در کتاب «تاریخ مردمی آمریکا» آوردهاست؛ الا آنکه «زین»، آمار کشتار بردگان را در کشتی، ۹۰ درصد اعلام میکند و میافزاید که با وجود این تلفات، تجارت برده همچنان سود داشت و برقرار باقی ماند.