رسانه های غربی برای توصیف عملیات تاریخی طوفان الاقصی علیه صهیونیست ها در جنوب سرزمین های اشغالی، از عنوان «11 سپتامبر اسرائیل» استفاده کردند تا از این رهگذر چند هدف را دنبال نمایند. در وهله اول جنبه غافلگیر کنننده ماجرا را بزرگنمایی نمایند و در وهله دوم مقاومت فلسطین را معادل گروه تروریستی القاعده معرفی نمایند. در واقع رسانه های غربی با تمرکز بر کلید واژه 11 سپتامبر اسرائیل به دنبال این هستند که با برچسب تروریستی زدن به مقاومت مشروع فلسطینی ها، به جنایت های بیشتر رژیم و حملات کور علیه غیرنظامیان مشروعیت بدهند و افکار عمومی غرب را از توجه به تلفات بالای زنان و کودکان در غزه منحرف کند.
علاوه بر این «11 سپتامبر اسرائیل» معنای تلویحی دیگری نیز دارد که در واقع اشاره به نتیجه آن حادثه برای ژئوپلتیک منطقه بود که بهانه ای برای دولت جورج بوش شد تا افغانستان و سپس عراق را اشغال نظامی نماید. در واقع رسانه های جریان اصلی و حساب های کاربری همسو و دنباله رو درحال آتش تهیه رسانه ای برای توجیه حمله زمینی ارتش رژیم صهیونیستی به غزه و توجیه اشغال این باریکه است که دو دهه قبل آریل شارون در نتیجه حملات نیروهای مقاومت وادار به تخلیه آن شد.
البته بنظر می رسد این امر چیزی بیشتر از بلوفی سیاسی نیست و رژیم صهیونیستی در تمام سالهای اخیر اگر توان ورود نظامی به این باریکه را داشت لحظه ای درنگ نمی کرد و اصلا نیازی به این پروپاگاندا رسانه های غربی برای آغاز حمله نداشت کما اینکه از سال 2008(نبرد 22 روزه) درپی حملات هوایی اش تلاش می کرد بطور زمینی هم وارد عمل شود که هربار با مقاومت نیروهای جهاد و حماس ناکام می ماند و کما فی سابق با حملات هوایی کور علیه اهداف غیرنظامی در این باریکه، قدرت نمایی می کرد.
این درحالی است که این بار علاوه بر قدرت زمینی نیروهای مقاومت برای دفاع از غزه که در روزهای اخیر چشمه هایی از این آمادگی در تهاجم اولیه و مهار پاتک صهیونیست ها به رخ کشیده شد، صدها اسیر اسرائیلی نیز در اختیار حماس است و هرگونه ماجراجویی رژیم میتواند به بهای جان صهیونیست ها تمام شود که این امر تبعات سیاسی شدیدی برای دولت نتانیاهو خواهد داشت. همچنین نیروهای مقاومت از نظر تسلیحاتی هم به سلاح های ضد زره قدرتمندی مجهز هستند که تانک های مرکاوا به عنوان نماد نیروی زمینی اسراییل را در روزهای اخیر زمین گیر کرده اند و حتما شگفتانه های دیگری نیز در انتظار نظامیان صهیونیست خواهد بود.
از همه مهمتر اینکه ارتش اسرائیل از نظر روحی نیز به نظر فروپاشیده و بعد از حملات دردناک به نیروهای رژیم در 7 اکتبر که منجر به هلاکت و اسارت نظامیان صهیونیست از جمله برخی فرماندهان رژیم شد، هنوز نشانه ای از تجدید قوا در نیروی زمینی اسرائیل مشاهده نمی شودرسانه هایی مثل هارتص هم زبان به انتقاد از ارتش گشوده اند. در چنین شرایطی مقایسه ارتش درهم کوبیده شده اسرائیل با ارتش ایالات متحده یا مقایسه نیروهای از هم گسیخته عراق در سال 2003 با وضعیت گردان های عزالدین قسام در اوج صلابت، بیش از هرچیز نشان دهنده فقدان فهم سیاسی و نظامی از تحولات جاری است.
البته رسانه های جریان اصلی حتما واقعیت میدانی را درک می کنند ولی در تلاش هستند تا با استفاده از خط خبری 11 سپتامبر اسرائیلی فاجعه راهبردی در این رژیم را مخفی نمایند چراکه نفوذ هزار مهاجم از منطقه ای به وسعت باریکه غزه با هر متر و معیاری فاجعه ای امنیتی محسوب می شود، به ویژه برای صهیونیست ها که مدعی برتری اطلاعاتی بودند و نهادهای عریض و طویل برای این امر داشتند.
در این میان رویکرد اپوزیسیون ضد ایرانی هم در همسویی و همراهی با رژیم صهیونیستی در این ماجرا جالب توجه است و آنها از رهگذر کلید واژه 11 سپتامبر اسرائیلی مدعی هستند که نه تنها تل آویو رو دست نخورده بلکه این نوعی تاکتیک بوده تا بتواند بهانه لازم رای یکسره کردن کار حماس را بدست آورد. این خط رسانه ای در واقع نشان می دهد که اپوزیسیون ویرانی طلب هنوز نتوانسته شکست اطلاعاتی مهمترین حامی اش را هضم نماید و مانند فردی داغ دیده در مرحله انکار قرار دارد.
همانگونه که رژیم صهیونیستی در ماه های اخیر در نتیجه بحران اصلاح قانون قضایی در بدترین شرایط سیاسی اش قرار داشت اکنون در پی عملیات طوفان الاقصی در بدترین موقعیت نظامی اش قرار گرفته است. فراسوی پروپاگاندا و بازی با واژه 11 سپتامبر جهان شاهد بود که اشراف اطلاعاتی اسرائیل با غافلگیری در صبح شنبه، نیروی هوایی افسانه ای با فرار اف 16 روی کشنده و تانک های مرکاوا با اسارت خدمه اش در هم شکسته شد. حملات کور و جنون آمیز صهیونیست ها در دو روز اخیر به مردم غیرنظامی هم نتیجه نخواهد داشت و سرانجام صهیونیست ها وادار به تن دادن به واقعیت های تلخ میدان نبرد خواهند شد.