قطار سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا همان ناتو که سال ۱۹۴۹ در فضای پساجنگ جهانی دوم به راه افتاد، هنوز از حرکت نایستادهاست. به رغم فروپاشی پیمان «ورشو» به عنوان ائتلاف روسی و رقیب، ناتو هنوز در اندیشه یارگیری و گسترش است؛ سازمانی که در بدو تأسیس ۱۲ عضو داشت و امروز شمار آن به ۳۱ عضو رسیدهاست.
چند روز پیش (۴ آوریل / ۱۵ فروردین) به مناسبت فرارسیدن هفتاد وچهارمین سالروز تأسیس ناتو، فنلاند رسماً به ناتو ملحق و این خبر بلافاصله از سوی دفتر ریاستجمهوری فنلاند و «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو تأیید و به جهان مخابره شد.
دبیرکل ناتو در بروکسل گفت: «ما برای اولین بار پرچم فنلاند را اینجا در مقر ناتو به اهتزاز در میآوریم. این روز خوبی برای امنیت فنلاند، برای امنیت شمال اروپا و برای کل ناتو خواهد بود.» او گفت: «در نتیجه سوئد نیز امنتر خواهد بود.»
عبور فنلاند از سد ترکیه
با آغاز بحران اوکراین، بحث عضویت فنلاند و سوئد به عنوان ۲ کشور حوزه اسکاندیناوی به پیکره ناتو بر سر زبانها افتاد؛ رویایی که برای تحقق، موافقت تمامی ۳۰ کشور عضو این پیمان نظامی را نیاز داشت.
در یکسال اخیر، ۲۸ کشور از ۳۰ عضو ناتو با الحاق فنلاند و سوئد به ناتو موافقت کردند که با رأی مثبت دو عضو باقی مانده یعنی مجارستان و ترکیه پازل الحاق استکهلم و هلسینکی به پیمان آتلانتیک شمالی تکمیل میشد. در این میان ترکیه بزرگترین مانع و سد در برابر این الحاق و گسترش ناتو به شمار میرفت.
جنس اختلافات ترکیه با سوئد و فنلاند تفاوت داشت و از این رو انتظار میرفت آنکارا سریعتر با فنلاند به توافق برسد. قرآنسوزی در سوئد اما تیر خلاص را بر روابط این دو کشور زد. در ژانویه گذشته «راسموس پالودان» سیاستمدار سوئدی-دانمارکی یک قرآن را در مقابل سفارت ترکیه در استکهلم سوزاند و با این اقدام دولت سوئد را در وضعیتی دشوار قرار داد.
با هتک حرمت اخیر قرآن کریم در سوئد، عضویت این کشور در ناتو متوقف شد. از نگاه ناظران، صدور مجوز قرآنسوزی از سوی دولت سوئد به فردی افراطی آن هم مقابل سفارت ترکیه بیارتباط با حضور ترکیه در ناتو و از سوی دیگر مخالفت آنکارا با پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو نبود.
همچنین موضوع درخواست ترکیه از سوئد برای بازگرداندن ۱۳۰ نفر از اعضای گروه «پکک» به این کشور که در سوئد پایگاه و حضور گستردهای دارند، به مسألهای چالش برانگیز میان آنکارا و استکهلم تبدیل شدهاست؛ ترکیه این افراد را تروریست اعلام کرده و خواستار تحویل آنها از سوی سوئد شده، در حالی که استکهلم با این درخواست مخالف است.
از این رو به نظر میرسد، برخلاف ادعای مقامات سوئدی مبنی بر آزادی بیان و عقیده، مجوز دادن به قرآنسوزی ابزاری برای بهرهبرداریهای سیاسی است. برخلاف تصور و ارزیابی سران استکهلم، آتش زدن قرآن باعث سختگیری بیشتر ترکیه برای توافق بر سر عضویت سوئد در ناتو شد. همان گونه که وزارت خارجه ترکیه علاوه بر احضار سفیر سوئد، سفر وزیر دفاع سوئد به آنکارا را نیز لغو کرد.
پس از این ماجرا بود که اردوغان به صراحت گفت «استکهلم نمیتواند به حمایت آنکارا امیدوار باشد» و در مقابل، «توبیاس بیلستروم» وزیر خارجه سوئد نیز در مصاحبه با روزنامه سوئدی «اکسپرسن» اعلام کرد پیوستن کشورش به ناتو به دلیل اقداماتی که با سوزاندن قرآن انجام شده، به حالت تعلیق درآمدهاست.
در اینجا بود که فنلاند زیرکانه راه خود را از سوئد جدا کرد و با دیدن واکنشهای منفی گسترده جهانی به اقدام سیاستمداران سوئدی در هتک حرمت قرآن کریم در ملأ عام، پلیس فنلاند از رویکرد خود برای جلوگیری از تکرار این اقدام شنیع و ضد اسلامی خبر داد.
هزینه-فایده پایان استراتژی بیطرفی برای اسکاندیناوی
سوئد از ۲۰۰ سال پیش و فنلاند از دوره جنگ سرد به دلایل تاریخی و ژئوپلیتیک سیاست بیطرفی اتخاذ کرده و از همسویی با مواضع آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی اجتناب ورزیدند. به عنوان نمونه فنلاند از لحاظ جغرافیایی ۸۳۰ مایل (بیش از یک هزار و ۳۰۰ کیلومتر) مرز مشترک با روسیه دارد و همین موضوع بستر را برای بیطرفی هموار میکرد.
اینک با الحاق فنلاند به پیکره ناتو، تغییری شگرف در مواضع این کشور و نیز معادلات امنیتی شمال اروپا اتفاق خواهد افتاد و این پرسش به ذهن میرسد که واقعاً این تغییر رویکرد و قرار گرفتن زیر چتر امنیتی ناتو برای فنلاند و متعاقباً سوئد ایجاد امنیت میکند؟
برخلاف تصور سران هلسینکی و استکهلم که جنگ اوکراین و تحریک ناتو آنها را به این نتیجه رسانده که زیر چتر حمایتی ائتلاف به امنیت دست خواهند یافت، برخی صاحبنظران دیدگاهی متفاوت دارند. آنها بر این باورند که با پیوستن به این اتحاد، سوئد نقش مهم خود را در تلاشهای جهانی برای خلع سلاح هستهای از دست خواهد داد.
مواضع تهدیدآمیز کرملین به عضویت فنلاند در ناتو از احتمال تشدید تنشها نشان دارد. به گفته وزارت امور خارجه روسیه، مساله گسترش اخیر این بلوک نظامی آسیب شدیدی به وضعیت امنیتی در کلیت شمال اروپا وارد کردهاست؛ منطقهای که برای چندین دهه به عنوان یکی از باثباتترین مناطق جهان مطرح بود.
وزارت خارجه روسیه، گسترش این ائتلاف را تهدیدی مستقیم برای منافع امنیت ملی خود ارزیابی کرده و در آن آمدهاست: «فنلاند تبدیل به یک عضو دونپایه ناتو بدون امکان اعمال نفوذ بر هیچ تصمیمی شد. این کشور قابلیت خود را برای آنکه در امور بینالمللی حرفی برای گفتن داشتهباشد از دست دادهاست. اشتباه نکنید، پیوستن فنلاند به ناتو تأثیری منفی بر روابط دو جانبه بین روسیه و فنلاند خواهد گذاشت.»
پارادوکس عضویت در ناتو
عضویت در ناتو ضوابط خاص خود را دارد و به طور معمول پروسهای زمانبر است؛ پروسهای که طی هفت دهه گذشته، شمار اعضای آن را به ۳۱ مورد رسانده که در نقشه زیر این روند مشهود است.
در حالی که بر پایه اساسنامه ائتلاف، تمام اعضا باید به یک مجموعه پیچیده از معیارهای نظامی، اقتصادی و سیاسی پایبند شوند اما موافقت با الحاق سریع دو کشور اسکاندیناوی نشان داد که یارگیری بیش از اصول برای آنها اهمیت دارد.
نقطه دلگرمی کشورهایی که به ناتو میپیوندند ماده ۵ این پیمان است که بر مبنای آن حمله به یک عضو به منزله حمله به دیگر اعضا به شمار میآید و تمامی اعضای ائتلاف موظف به دفاع از یکدیگر در شرایط نیاز هستند؛ ماده مذکور از زمان تشکیل ناتو در سال ۱۹۴۹ سنگ بنای این پیمان بود و باعث شده که این پیمان باوجود فروپاشی ورشو به عنوان ائتلاف رقیب، همواره اقدام به عضوگیری و گسترش به شرق کند.
همین بند ۵ که بسترساز گرایش کشورها به سمت ناتو شده اما برای اوکراین به یک مانع تبدیل شدهاست. اگر اوکراین در این برهه به ناتو ملحق میشد، به استناد همین بند، ناتو چارهای جز ورود مستقیم به جنگ نداشت؛ موضوعی که باعث شده تا کنون کییف به رغم تبدیل شدن به زمین جنگ نیابتی، پشت درهای ناتو و حتی اتحادیه اروپا به انتظار بنشیند.
نتیجهگیری
غرب با الگو قرار دادن ناتو و سیاست «درهای باز» در صدد تجویز این نسخه برای مناطق مختلف جغرافیایی برآمدهاست. پیشتر ترامپ در صدد گسترش آن به شرق آسیا و تشکیل «پیمان آتلانتیک – خاورمیانه» (NATO- ME) برآمدهبود که به دلیل مواضع اعتراضی بازیگران اروپایی از ایده خود عقب نشست. «ناتوی عربی» و «ناتوی خاورمیانه» هم که ناکام ماند، با هدف الگو قرار دادن ناتو طراحی شدهبودند.
در بحران اوکراین، ناتو متهم ردیف اول بود و از بحران مزبور برای گسترش خود بهره گرفت. این توسعه به شرق اگرچه در نگاه اول تهدیدی امنیتی برای روسیه و تلاشی برای فشار بر مسکو ارزیابی میشود اما در واقع هدف مهم دیگری نیز دارد که پیشبرد سیاست «مهار چین» در این راستا تحلیل میشود.
در مجموع گسترش ناتو به کشورهای همجوار روسیه، طبیعتاً بر دامنه تنشها خواهد افزود. ضمن اینکه امنیت را در اسکاندیناوی به عنوان با ثباتترین منطقه جهان به خطر خواهد انداخت. افزون بر آن، کنار گذاشته شدن راهبرد بیطرفی، از وزن سیاسی کشورهای شمال اروپا خواهد کاست و مقدمهای برای ورود این بازیگران به تنشهای بینالمللی است.