بشارات تصریح است: از زاویه نخست، مسأله مربوط به جامعه داخلی رژیم صهیونیستی است که نوعی اهرم فشار بر سیاست های این رژیم به شمار می رود و آن را وادار می کند همیشه به دنبال راه حلی برای آنچه که برخی تحلیلگران صهیونیستی "مشکل ایران " دانسته اند، باشد. آنها این موضوع را محصول ترس و نگرانی از آینده این رژیم دانسته اند و ایران را رقیبی برای برتری نظامی و سیاسی و امنیتی این رژیم در منطقه می دانند.
بشارات خاطرنشان می کند که زاویه دوم مربوط به موجودیت این رژیم در داخل خاورمیانه است؛ این رژیم از زمان تأسیس تا امروز در تلاش بوده است که حضور و موجودیت خود را در خاورمیانه ثبیت کرده و خود را در چیدمان منطقه جای دهد و برای رسیدن به این هدف، مجبور است گزینه های متعددی را امتحان کند که یکی از آنها سازش با کشورهای منطقه و دیگری از بین بردن هر نوع مانعی است که برای موجودیت این رژیم مزاحمت ایجاد کند؛ آنها ایران را بخشی از این مانع می دانند.
بشارات در تشریح زاویه سوم به روابط آمریکا و غرب و این رژیم اشاره می کند که بر پایه منافع متقابل و نقش کاربردی رژیم صهیونیستی در منطقه شکل گرفته است.
بشارات معتقد است که هدف رژیم صهیونیستی از تهدیدهای گاه و بیگاه، این است که از یک سو پیام های خاصی را به برخی طرف های بین المللی القا کند و از سوی دیگر حضور و موجودیت خود را در منطقه بیشتر و پررنگ تر کند.