بعد از تاسیس حزب الله لبنان در سال 1982 و آغاز عملیاتهای ضد صهیونیستی این جنبش، رژیم صهیونیستی مجبور شد حزب الله را به رسمیت بشناسد و همواره در صدد طراحی یک استراتژی برای مقابله با آن بوده است. این جنبش که توسط گروه بزرگی از علمای دینی تاسیس شد و هسته اصلی آن را شیعیان تشکیل میدهند هدف اصلی خود را نابودی اسرائیل در منطقه قرار داده است.
در آن زمان «ابراهیم امین السید» که اکنون ریاست شورای سیاسی حزب الله را بر عهده دارد بیانیه رسمی این جنبش را قرائت کرد که تحت عنوان نامه سرگشاده به همه مستضعفین لبنان و جهان بود و اهداف و اصول برنامههای حزب الله را به شکل زیر روشن کرد:
- آمریکاییها و فرانسویها و همه متحدان آنها باید از لبنان بیرون رفته و هرگونه استعمارگری در این کشور پایان یابد.
- حزب فالانژها باید به خاطر جنایاتی که علیه مسلمانان و مسیحیان در لبنان مرتکب شده است محاکمه گردد.
- همه مردم لبنان باید بتوانند برای آینده و سرنوشت کشور خود تصمیم بگیرند.
نخستین حضور حزبالله در عرصه سیاسی لبنان
اما در روند سیاسی اولین برنامه انتخاباتی حزب الله و ورود آن به پارلمان به سال 1992 برمیگردد که در آن مقاومت با سرفصل خدمت به مردم لبنان وارد انتخابات شد و در نخستین بیانیه خود اعلام کرد که نامزدهای حزب الله نه تمایل به رقابت برای رسیدن به قدرت دارند و نه به دنبال امتیازات سیاسی هستند بلکه همه تلاش این حزب در راستای خدمت به مردم و تامین منافع لبنان و ملت آن و رسیدن به اهدافی است که شهدا و رزمندگان مقاومت جان خود را در آن مسیر فدا کردهاند.
همچنین سید «عباس موسوی» دبیرکل پیشین حزب الله در تشریح برنامه عملی روشن این حزب اعلام کرد که از جمله اهداف اساسی مقاومت کمک به مردم به ویژه در مناطق محروم است . به این ترتیب موسسات اجتماعی متعددی توسط حزب الله برای حمایت از اقشار ضعیف تشکیل شد. به ویژه حزبالله بعد از فروپاشی اقتصادی لبنان از سال 2019 تاکنون فعالیتهای خود را به شکل مستمر در جهت مهار بحران و کاهش مشکلات معیشتی مردم ادامه میدهد.
البته لازم به ذکر است که اصول مقاومت و نابودی اشغالگران در لبنان در راس اهداف اولیه برنامه انتخاباتی حزب الله در سال 1992 بود و این جنبش تاکید کرد که ما تا زمان آزادسازی همه مناطق لبنان از شر اشغالگران به گزینه مقاومت متعهد هستیم و از کل اراضی لبنان در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی محافظت میکنیم. همچنین در بیانیه انتخاباتی حزب الله آمده بود که هرگونه تلاش برای سازش با رژیم صهیونیستی از جانب لبنانیها محکوم است.
شهادت سید عباس موسوی در سال 1992 و آغاز دبیرکلی سید حسن نصرالله
سید عباس موسوی، دبیرکل سابق حزب الله لبنان در 16 فوریه سال 1992 توسط بالگردهای صهیونیستی مورد هدف قرار گرفته و به همراه همسر و پسر و همراهانش به شهادت رسید. در آن زمان سید حسن نصرالله به عنوان دبیرکل فعلی حزب الله در مراسم تشییع پیکر سید عباس موسوی طی یک سخنرانی قاطع اعلام کرد که ترور رهبران مقاومت به مسیر جهادی آنها در لبنان پایان نخواهد داد.
بعد از آن اعضای شورای حزب الله سید حسن نصرالله را به عنوان دبیرکل این حزب انتخاب کردند که آغاز مرحلهای جدید و یکی از نقاط عطف مقاومت بود. سید حسن نصرالله در یک شرایط سیاسی و امنیتی داخلی بسیار حساس موفق شد حزبالله را مدیریت کند و از ویژگیهای لازم برای یک رهبری برجسته برخوردار بود و به خوبی از تحولات و اوضاع میدانی آگاهی داشت.
معادله نظامی حزبالله و کابوس بزرگ اسرائیل
معادله نظامی حزب الله و اقدامات میدانی انفرادی رزمندگان این جنبش علیه رژیم صهیونیستی از سال 1985 تا 1989 تشدید شد و طی این سالها رزمندگان حزب الله حدود صد عملیات نظامی علیه مواضع اسرائیل در جنوب لبنان انجام دادند. این عملیاتها مربوط به زمان امضای قرارداد طائف در لبنان است.
عملیاتهای ضد صهیونیستی رزمندگان حزبالله از زمان امضای توافقنامه طائف تا پایان جنگ داخلی در لبنان ثابت کرد حزبالله این توانایی را دارد که قدرت نظامی خود را در آزادسازی جنوب این کشور از اشغالگریهای رژیم صهیونیستی افزایش دهد. بنابراین در فاصله زمانی بین امضای معاهده طائف تا اخراج اسرائیل از جنوب لبنان در سال 2000 عملیاتهای نظامی حزب الله علیه رژیم صهیونیستی به 5956 عملیات میرسید که بارزترین آنها به شکل زیر است:
جنگ آوریل در سال 1996
در آوریل 1996 در حالی که عملیاتهای حزب الله علیه مواضع صهیونیستی در پاسخ به اشغالگریهای این رژیم ادامه داشت، اسرائیل یک عملیات نظامی 16 روزه علیه جنوب لبنان آغاز کرد و بیش از 1100 حمله هوایی و بمباران همه جانبه علیه روستاهای جنوبی انجام داد و حتی یکی از مواضع سازمان ملل را که مردم لبنان برای نجات جان خود به آن پناه می بردند بمباران کرد. کشتار «قانا» که یکی از برجسته ترین جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه لبنانیهاست در همان زمان رخ داد و 118 لبنانی در یک جنایت بزرگ شهید شدند.
حزب الله در واکنش به این جنایتهای اسرائیل 639 حمله موشکی به شهرکهای شمالی فلسطین اشغالی انجام داده و همزمان با آن با مزدوران رژیم صهیونیستی در داخل لبنان نیز مقابله میکرد. در آن زمان صهیونیستها که نتوانسته بودند در برابر حزب الله مقاومت کنند مجبور شدند از آمریکاییها کمک بگیرند. این شرایط در نهایت منجر به امضای توافقنامه آوریل شد و مقاومت از طریق این تفاهمنامه توانست معادله اساسی خود را ترسیم کرده و حقانیت و مشروعیت سلاح خود را در مجامع بین المللی به رسمیت بشناساند. در واقع هسته معادله بازدارندگی حزب الله با هدف حمایت از غیرنظامیان لبنان و حاکمیت این کشور از همان زمان تشکیل شد.
عملیاتهای پیشرفته حزبالله
حزب الله از زمان آغاز مبارزات در برابر رژیم اشغالگر صهیونیستی از ابزارها و روشهای مستقیم نظامی زیادی استفاده کرده که ترکیبی از جنگهای انفرادی و جنگهای ارتشهای منظم بود. این روند طی سالهای گذشته توسعه یافته و منجر به فرسایش دشمن صهیونیستی در برابر استراتژی مقاومت شد. روشهای جنگی حزب الله یک تغییر کیفی در سطح جنگ فرسایشی ایجاد کرد، زیرا مقاومت توانست عملیات نظامی برق آسای ارتش اسرائیل علیه لبنان را خنثی کند و به مرز برقراری معادلات بازدارندگی برسد.
عملیات الدبشه در سال 1994
در 29 اکتبر سال 1994 در حالی که صهیونیستها پشت مقرهای خود پنهان شده بودند رزمندگان حزب الله حمله برقآسایی به یکی از بزرگترین اهداف دشمن صهیونیستی در منطقه الدبشه در جنوب لبنان ترتیب دادند که تلفات بزرگی برای اسرائیلیها داشت.
عملیات بنت جبیل در سال 1995
«صلاح غندور» یکی از فرماندهان برجسته حزب الله در 25 آوریل سال 1995 در حالی که سوار بر خودرویی مملو از مواد منفجره بود از همه خودروهای دشمن صهیونیستی عبور کرده و در مقابل یکی از مهمترین مقرهای اطلاعاتی اسرائیل در منطقه بنت جبیل ایستاد و در انفجاری که در برابر این مقر رژیم صهیونیستی رخ داد بیش از 30 نظامی صهیونیست کشته و زخمی شدند.
عملیات سجد در سال 1998
در آگوست 1998 گروهی از رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان با شناسایی یک گردان صهیونیستی که در پی جاسوسی از مواضع حزب الله بود به موضع آنها در منطقه سجد حمله کردند و توانستند خود را به نزدیکی محل نصب رادارهای دشمن صهیونیستی برسانند.
عملیات حداثا در سال 1998
مقاومت اسلامی لبنان در 2 جولای سال 1998 ، 18 موضع اشغالگران و مزدوران آنها را در منطقه حداثا در جنوب لبنان هدف حملهای گستردهای قرار دادند.
عملیات در مرزها در سال 1998
رزمندگان حزب الله در ماه مه سال 1998 در منطقهای بین مقر تیپ گولانی رژیم صهیونیستی در 50 کیلومتری مرز لبنان و فلسطین اشغالی کمین کردند و با سلاحهای انفجاری سبک و متوسط حمله گستردهای علیه صهیونیست ترتیب دادند.
عملیات جزین در سال 1999
در تاریخ 1 ژوئن سال 1999 مجاهدان حزب الله یک وسیله انفجاری بزرگ را در مسیر کاروان نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه کفرحونة - جزین قرار دادند که موجب انهدام یک خودروی نظامی و یک تانک دشمن صهیونیستی شد.
عملیات کشتن یک فرمانده صهیونیست در سال 1999
مجاهدان حزب الله در 28 فوریه سال 1999 کاروان ژنرال «ایرز گیرشتاین» فرمانده یگان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در منطقه مرجعیون-حاصبیا را مورد هدف قرار دادند که طی آن، این فرمانده صهیونیست به هلاکت رسید.
اولین شکست خفتبار اسرائیل مقابل حزبالله
عملیاتهای متعدد حزب الله علیه دشمن صهیونیستی از شکل گیری مقاومت در لبنان تا سال 2000، اسرائیلیها را در برابر 2 گزینه قرار داد: اینکه بدون قید و شرط از لبنان عقب نشینی کنند یا اینکه به یک جنگ فرسایشی در برابر حزب الله ادامه دهند که پیامدهایی نامعلوم برای صهیونیستها داشت.
در نهایت در 25 مه سال 2000 رژیم صهیونیستی که نتوانسته بود توان بازدارندگی خود را در برابر مقاومت لبنان حفظ کند رسما از جنوب این کشور عقبنشینی کرد. «ایهود باراک» نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی که در آن زمان وزیر جنگ این رژیم با لبنان را مدیریت میکرد در مصاحبهای که روزنامه صهیونیستی معاریو در سال 2020 منتشر کرد، بعد از عقب نشینی از جنوب لبنان گفت، حزب الله با موشکهای کاتیوشا و حمله به ساکنان شهرکهای شمالی پاسخ ما را داد و اسرائیلیها برای مدتی طولانی در پناهگاهها بودند. همچنین حزب الله معادله جدیدی به مقامات سیاسی و امنیتی تلآویو تحمیل کرد و هدف قرار دادن ساکنان شهرکهای شمالی با موشکها در چارچوب پاسخ مقاومت لبنان به حملات اسرائیل بود.
بعد از آزادسازی جنوب لبنان از شر اشغالگران صهیونیست در سال 2000، حزب الله موفق شد تغییری اساسی در ساختار نظامی خود ایجاد کند که ابعاد آن در جنگ جولای سال 2006 آشکار شد و همه اسرائیلیها را شگفت زده کرد. در آن زمان مشخص شد که حزب الله دارای قابلیتهایی است که بارزترین آنها را می توان به شکل زیر توصیف کرد:
-حزبالله در عین حفظ توانایی خود برای مدیریت جنگ و پاسخ به تجاوزات اسرائیل قادر به دفع تهدیدات دشمن صهیونیستی است.
- حزب الله توان نظامی خود را در موشک باران مداوم جبهه داخلی اسرائیل افزایش داد، به شکلی که شمار زیادی راکت و موشک با بردهای مختلف به عمق فلسطین اشغالی فرستاد و در طول جنگ 33 روزه جولای 2006 چهار هزار موشک به سمت سمت مواضع صهیونیستها شلیک کرد.
- استفاده درست از موشکهای ضد تانک و وسایل انفجاری سرعت پیشروی نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی را به چالش کشید و هزینههای زیادی در این زمینه به دشمن تحمیل کرد.
تحقق اهداف استراتژیک حزبالله و چالش تازه اسرائیل
بنابراین اسرائیل متوجه شد با یک دشمن جدید مواجه است که از یکسو ایدئولوژی مذهبی و از سوی دیگر معیارهای تشکیلات ساختاری را با یکدیگر ترکیب میکند. بر همین اساس حزب الله با توجه به ساختار و رهبری خود موفق شد به طور همزمان به 2هدف استراتژیک دست یابد:
- حزب الله با این ویژگیهای خود موفق شد تا عنوان شایسته حافظ لبنان از طریق رهبری مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل را به خود اختصاص داده و به این ترتیب به عنوان یکی از بازیگران اصلی محور مقاومت معرفی شد که دارای روابط راهبردی با قدرتهای بزرگ بوده و همچنین قدرت تاثیرگذاری بر سیاستهای منطقه را دارد.
- حزب الله توانست در موسسات دولتی لبنان به عنوان یکی از نیروهای اصلی سیاسی در این کشور حضور داشته باشد و به این ترتیب با ورود حزبالله به بسیاری از مناطق مرتبط با ایدئولوژی مقاومت در لبنان توانایی این جنبش در ایجاد اتحادهای قوی با سایر مولفههای غیر شیعه افزایش یافت.
از طرف دیگر توانمندی حزبالله در استفاده از محیط پیرامون خود از جمله محیط جغرافیایی و انسانی به این جنبش اجازه داد تا یک نیروی نظامی قدرتمند تشکیل دهد که در نهایت یک چالش جدی برای رژیم صهیونیستی و به طور کلی پروژه آمریکایی در منطقه به وجود آورد.
نیروهای حزب الله در جریان مبارزه با تروریسم تکفیری در بحران سوریه از سال 2011 با انواع تاکتیکها و روشها و ابزارهای جنگی پیشرفته در سطوح ارتشهای منظم و بزرگ آشنا شدند و به این ترتیب توانستند ساختار نظامی خود را توسعه دهند.
به این ترتیب در حال حاضر بعد از 40 سال حزب الله دارای زرادخانه نظامی بزرگی با بیش از 120 هزار موشک است و توانایی شلیک 3000 موشک در روز با بردهای مختلف به عمق فلسطین اشغالی در هر جنگ آینده را دارد. البته در اینجا نباید اهمیت ناوگان پهپادی و نیروی زمینی و دریایی حزب الله را نادیده گرفت؛ به ویژه نیروهای ویژه رضوان در جنوب که تبدیل به یکی از دغدغههای صهیونیستها شده است.
این قابلیتهای نظامی به حزب الله این توانایی را داده که هرگونه درگیری با رژیم صهیونیستی را به یک تهدید بزرگ برای این رژیم تبدیل کند تا جایی که همواره در گزارشهای سالانه مرکز مطالعاتی امنیت داخلی رژیم صهیونیستی، حزب الله به عنوان یکی از تهدیدات استراتژیک که موجودیت اسرائیل را به خطر انداخته است توصیف میشود.
ورود حزب الله به دولت لبنان
در پی ترور مشکومک «رفیق حریری» نخست وزیر فقید لبنان در سال 2005 و اتهامزنی جریانهای غرب گرا و آمریکاییها علیه سوریه و مقاومت، نیروهای سوری که در مدت حضور خود در لبنان سپر سیاسی بزرگی برای حفاظت از مقاومت و مردم این کشور بودند مجبور شدند لبنان را ترک کنند. در شرایطی که دشمنان داخلی و خارجی مقاومت در لبنان تلاش میکردند از ماجرای ترور رفیق حریری برای خلع سلاح مقاومت سوء استفاده کنند حزب الله موفق شد شرایط ورود خود به دولت را فراهم کنند. تا آن زمان فعالیتهای سیاسی حزب الله محدود به حضور نمایندگان آن در پارلمان بود.
بر این اساس جلسات متعددی در سطح دولت لبنان برگزار شد که بیشتر آنها مربوط به حق مقاومت برای دفاع از خود در برابر اسرائیل بود و با ورود وزرای وابسته به مقاومت به دولت لبنان توانایی و محبوبیت حزب الله بیش از پیش افزایش یافت و حضور سیاسی و رسانهای آن تاثیرگذارتر شد و یک استراتژی دفاعی ملی برای لبنان ترسیم کرد. امضای تفاهم «مار میخائیل» با جریان آزاد ملی لبنان که یک جریان مسیحی بود و در آن زمان ریاست آن را آقای «میشل عون» رئیس جمهور فعلی لبنان بر عهده داشت، نقش مهمی در حفظ انسجام و ثبات داخلی لبنان ایفا کرد.
پیروزی حزبالله در جنگ جولای 2006
12 جولای سال 2006 رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان با انجام یک عملیات پیشرفته در مرزهای این کشور با فلسطین اشغالی توانستند شمار زیادی از نظامیان صهیونیست را به هلاکت رسانده و زخمی کنند و همچنین شماری از آنها را به اسارت بگیرند. در نتیجه درگیریهایی بین مقاومت اسلامی و نیروهای رژیم موقت صهیونیستی با سلاحهای سبک و متوسط در امتداد خط منطقه راس النقوره تا یارون در بنت جبیل رخ داد که در آن 8 نظامی دیگر اسرائیلی کشته شدند. پس از آن رژیم صهیونیستی که تلاش میکرد شکست مفتضحانه خود در سال 2000 از حزب الله لبنان را جبران کند جنگی علیه این کشور آغاز کرد که 33 روز به طول انجامید.
این برجسته ترین نقطه عطف تاریخی در شکستن اسطوره ارتش شکست ناپذیر اسرائیل و ارائه الگوی پیروزی مقاومت در تاریخ رویارویی با رژیم اشغالگر بود. در آن زمان رژیم صهیونیستی در ابتدای جنگ اهدافی را اعلام کرد که میخواست به آنها دست یابد اما بدون اینکه حتی یکی از اهداف خود را محقق کند مجبور به عقب نشینی از جنگ شد. این مسئله موجب گشت حزبالله به پیروزی بزرگی دست یابد که دارای ابعاد سیاسی و نظامی در داخل لبنان و کل منطقه بود.
حذف سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله در راس اهداف دشمن صهیونیستی در جنگ جولای قرار داشت؛ چرا که صهیونیستها همواره نصرالله را به عنوان عنصر تعیین کننده در عرصه درگیریهای مقاومت با اسرائیل میدانند و معتقدند تا زمانی که او در مقاومت لبنان حضور دارد اسرائیلیها خواب راحت نخواهند داشت. اما در نهایت اشغالگران بعد از ناکامی در یافتن محل استقرار و ترور دبیر کل حزبالله مجبور شدند در حالی که فریاد میزدند «پس این نصرالله کجاست؟» از لبنان فرار کنند.
نهایتا حزبالله بعد از 33 روز یک شکست مفتضحانه دیگر به ارتش اسرائیل تحمیل کرد و اسطوره شکستناپذیری آن را از بین برد؛ تاجایی که اکثریت مقامات صهیونیست در سطوح نظامی و سیاسی و امنیتی به شکست در برابر حزب الله اعتراف کردند و صهیونیستها مجبور شدند کمیتهای به نام «وینوگراد» جهت بررسی شرایط و علل شکست در برابر مقاومت لبنان تشکیل دهند. در گزارش ابتدایی این کمیته آمده است، نخست وزیر و وزیر جنگ و رئیس ستاد ارتش اسرائیل مسئول اصلی شکست برابر حزب الله هستند.
نتیجه این جنگ همچنین همراه با نابودی رویای آمریکا برای پیروزی رژیم صهیونیستی بر حزب الله لبنان و رونمایی از پروژه موسوم به «خاورمیانه جدید» و نقطه عطف بزرگی در شکست پروژههای محور آمریکایی در منطقه محسوب میشود. سید حسن نصرالله در 22 مه سال 2006 در سخنانی اعلام کرد که زمان پیروزیهای مقاومت در منطقه فرا رسیده است و حزب الله به یک معادله بازدارندگی دست یافته که در مقابله با هرگونه تجاوز اسرائیل به اهداف لبنان، هدف مشابهی را در عمق فلسطین اشغالی مورد حمله قرار خواهد داد. در واقع معادله «چشم در برابر چشم» که دبیرکل حزب الله بارها به آن اشاره کرده در همان زمان ترسیم شد.
بعد از این در حالی که محبوبیت حزب الله در میان مردم لبنان بیشتر از قبل افزایش یافته بود نقش پررنگ مقاومت در مبارزه با تروریسم تکفیری در جریان بحران سوریه در سال 2011 ،چهره ملی حزب الله را به عنوان محافظ اصلی منافع و ملت لبنان به نمایش گذاشت و حضور سیاسی این حزب در عرصه لبنان موثرتر از گذشته شد؛ تا جایی که در سال 2018 اکثریت پارلمانی را به دست آورد و در انتخابات سال 2022 نیز مجدداً محور آمریکایی را ناکام گذاشت.
معادله بازدارندگی حزب الله در محافظت از حقوق دریایی لبنان
لبنان و قبرس در 17 ژانویه 2007 توافق نامهای را در مورد تعیین حدود منطقه انحصاری اقتصادی با هدف تحکیم روابط حسن همجواری و همکاری با یکدیگر برای بهره برداری از ثروتهای نفتی در دریا امضا کردند. اما قبرس در سال 2011 قرارداد دیگری را با رژیم صهیونیستی برای تعیین منطقه انحصاری اقتصادی بین قبرس و فلسطین اشغالی امضا کرد. لبنان در آن زمان قبرس را به نادیده گرفتن توافقی که میان دو طرف در سال 2007 منعقد شده بود متهم و اعلام کرد که قرارداد قبرس با رژیم صهیونیستی منجر به از دست رفتن بخش بزرگی از منطقه انحصاری اقتصادی لبنان شده که حاوی مقادیر زیادی نفت و گاز است.
از سال 2012 مداخلات آمریکا برای تامین منافع رژیم صهیونیستی در این پرونده آغاز شد که تاکنون نیز ادامه دارد. در شرایطی که لبنانیها از حقوق طبیعی خود در دریای مدیترانه محروم هستند رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا همواره به ثروتهای دریایی در منطقه مورد مناقشه میان لبنان و فلسطین اشغالی دست درازی کرده است.
بعد از آنکه دولت لبنان و مسئولان این کشور نتوانستند موضع قاطعی در برابر تجاوزات تلآویو و واشنگتن به حقوق دریایی لبنان اتخاذ کنند حزب الله با قاطعیت وارد میدان شده و سید حسن نصرالله با ترسیم معادلاتی در این پرونده که در قالب اخطارهای جدی به صهیونیستهاست، اسرائیلیها و آمریکاییها را مجبور به عقب نشینی در این پرونده کرده تا جایی که صهیونیستها از ترس آغاز جنگ سوم با حزب الله به کشورهای غربی پناه بردهاند و از آنها میخواهند که حزب الله را برای دوری از گزینه نظامی متقاعد کند. همچنین تلآویو و واشنگتن با عقبنشینی از مواضع خود تاکید کردهاند که پرونده مناقشه مرزی لبنان و اسرائیل میتواند از راه مذاکره حل گردد و آنها به دنبال تنش و درگیری نیستند.
مسلماً این مواضع پس از ارزیابیها و رایزنیهای فشرده نهادهای سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی و پس از آخرین سخنرانی سید حسن نصرالله، طی چند روز گذشته صورت گرفت. درواقع صهیونیستها که خودشان را قادر به رویارویی با حزبالله نمیبینند دست به دامن غرب شدهاند و از اروپاییها میخواهند که موضعی در برابر مقاومت لبنان اتخاذ کنند.