تعدیل نقش اسلام در جامعه در عربستان از سوی حکومت سعودی پدیده جدیدی نیست و ریشه آن را باید در دهه ۹۰ میلادی جست. اما با به دست گرفتن عملی قدرت توسط بن سلمان این رویداد سرعت و گسترده بیشتری به خود گرفت. بازداشت صدها مبلغ و روحانی، استحاله هیئت امر به معروف، کانالیزه کردن امام مساجد و برخورد آنان، تعطیلی مراکز خیریهای که توسط جریانهای اسلامگرا اداره میشد و محصور کردن آن به خیریه دولتی ملک سلمان و دهها اتفاق دیگر در این سالها همه در راستای کاهش نفوذ همزمان اسلام سیاسی و اصولگرا در جامعه و محدود کردن آن به ساحت فردی بود.
افزون بر این رویدادها که در طول ۴ سال اخیر میتوان مثالهای متعدد دیگری برای آن برشمرد، در ۲۷ ژانویه شاهد صدور دستوری از ملک سلمان مبنی بر ایجاد روزی به نام «روز تاسیس» دولت سعودی در ۲۲ فوریه و تعطیلی رسمی آن به منظور برگزاری جشنهای این روز بودیم. این بدان معناست که تشکیل امارات درعیه ۱۸ سال قبل از ورود بن عبدالوهاب به این روستا یعنی در سال ۱۷۲۷ صورت گرفته است.
به دنبال این دستور تاریخ نگاری جدیدی در عربستان به راه افتاده و بخش هایی از گزارش رسمی سعودی پیرامون تاریخ این حکومت تغییر و نام محمد بن عبدالوهاب حذف و تاسیس حکومت تنها به محمد بن سعود انتساب داده شد. اتفاقی که ناظران از آن به عنوان مرگ وهابیت در عربستان و اخراج آنها از تاریخ جدید سعودی تعبیر کردند.
دهها اتفاق دیگر در این سالها همه در راستای کاهش نفوذ همزمان اسلام سیاسی و اصولگرا در جامعه و محدود کردن آن به ساحت فردی بود.
این درحالیست که تا پیش از این، جمله روایتها و حتی روایت رسمی سعودی، تاریخ تاسیس حکومت اول سعودی را روز دیدار محمد بن سعود با محمد بن عبدالوهاب در سال ۱۷۴۴ و توافق آنان جهت حمایت از یکدیگر به منظور گسترش قلمرو درعیه می خواندند که دادههای تاریخی نیز این موضوع را تایید میکند و این روایت توسط بسیاری از اعضای خانواده سلطنتی از جمله ملک فهد و خود ملک سلمان تکرار شده است.
بر اساس گزارشهای تاریخی تا پیش از توافق این دو، محمد بن سعود اساسا جایگاهی نداشت. او کدخدای روستایی کوچک بود و امکان بلندپروازی هایی اینچنینی را نداشت. این محدود به محمد بن سعود نبود زیرا دیگر امیران مناطق بزرگ و کوچک منطقه نجد، برخلاف همسایگان خود مانند حجاز و احسا و قطیف یا جنوب شبه جزیره که مناطقی متمدن و شهرنشین و تحت حمایت امپراتوری عثمانی قدرتمند عثمانی به حساب می آمدند، منطقه نجد همچنان بدوی و فارغ از هرگونه نشانههای مدنیت و عمدتا توسط قبائل چادرنشین احاطه می شد که انگیزه چندانی برای تشکیل دولت یا حکومت فراگیر در سر نمی پروراندند.
با ورود محمد بن عبدالوهاب و همپیمانی با بن سعود، یک پروژه دینی در الدرعیه شکل گرفت و این انگیزه لازم را به بن سعود داد تا در سایه پوشش دینی فراهم شده توسط بن عبدالوهاب و صدور فتواهای جهاد از سوی وی، لشکر کشی به اطراف را آغاز و به توسعه حاکمیت خود بپردازد، تاجایی که توانست شبه جزیره، بخشی از جنوب عراق، بخش هایی از اردن و یمن را تصرف کند و به زیر فرمان دولت اول سعودی دربیارود.
با ورود محمد بن عبدالوهاب و همپیمانی با بن سعود، این انگیزه لازم را به بن سعود داد تا در سایه پوشش دینی فراهم شده توسط بن عبدالوهاب به توسعه حاکمیت خود بپردازد.
این همپیمانی پس از شکست دولت اول و در زمان تشکیل دولت های دوم و سوم نیز میان نوادگان دو خاندان به شکل مستحکمی پابرجا بود، تاجایی که ملک عبدالعزیز بن عبدالرحمن موسس دولت فعلی سعودی با عنوان احیای دعوت محمد بن عبدالوهاب و با کمک آل الشیخ توانست حرکت نظامی خود را آغاز کند و با همین حربه اخوان التوحید را که نقش اساسی در تشکیل دولت کنونی سعودی را داشتند، بوجود بیارود.
این حمایت مذهبی در طول تاریخ دولت سوم سعودی فارغ از فراز و نشیب در تعامل میان دو نهاد دین و حکومت همواره وجود داشته و در گلوگاههای متعددی از جمله در انتقال قدرت از یک برادر به برادر دیگر همواره نقش مورد انتظار را ایفا کرده و به یاری حکومت شتافته است. اما انتقال قدرت جدید که برخلاف گذشته قرار است قدرت به صورت عمودی و نه افقی صورت بگیرد، نظر می رسد لوازم طراحی شده برای این انتقال نیز متفاوت در نظر گرفته شده اند.
بن سلمان همزمان با رسیدن به ولایتعهدی با سرکوب دیگر شاهزادگان، قدرت سیاسی را در خانواده سلمان و بخش کوچکی از دیگر شاهزادگان همسو از خاندان سعودی متمرکز کرد. بن سلمان همچنین با طرح چشم انداز ۲۰۳۰ تلاش کرد عدم موفقیت عربستان در بسیاری از زمینه ها را به ضعف مدیریت حاکمان قبلی مرتبط کند و چشم انداز ارائه شده را به عنوان منجی و معرفی کرد.
در چشم انداز بن سلمان عربستان کشوری با منابع درآمد متعدد و بی نیاز به ثروت نفتی که در آن زنان حقوقی همپای مردان دارند و گردشگران خارجی از شرق و غرب برای دیدن دستاورهای شگفت وی به این کشور هجوم می آورند به تصویر کشیده شده است. تحقق چنین برنامه هایی با وجود علمای سلفی که رانندگی زنان را تحمل نمی کردند ممکن نبود.
لذا کاهش نقش نهاد دین جزء اولویتهای بن سلمان قرار گرفت. وی با اعمال محدویتهای بی سابقه بر بخشهای گسترده ای از نهاد مذهبی سعودی تلاش کرد نفوذ آن را تا حد زیادی کاهش دهد. به عنوان مثال هیئت امر به معروف که به پلیس مذهبی سعودی معروف بود پس از روی کار آمدن بن سلمان دچار چنان تغییر ماهیتی شد که وظیفه آن از مراقبت عدم اختلاط میان زن و مرد در جامعه و عدم تخلف کسبه در تعطیلی فروشگاه ها در وقت نماز به تبلیغ اطاعت بی چون و چرا از ولی امر و ولیعهد تغییر پیدا کرد و این رویه در بسیاری از موارد مشابه دنبال شد.
بن سلمان در رویکرد جدید خود بسیار مصمم به نظر میرسد به گونهای که در طراحی جدیدی که از آرم لوگو نشانه روز تاسیس به نمایش گذاشته هیچ نماد دینی و نشانه ای از هویت اسلامی به چشم نمی خورد. از سوی دیگر تصویری که بن سلمان از درعیه به مناسبت روز تاسیس منتشر کرده هیچ مسجدی یا مناره ای وجود ندارد درحالیکه درعیه به داشتن مساجد متعدد معروف است.
افزون بر این بن سلمان با قرار دادن تاریخ میلادی در عوض تاریخ هجری مرسوم در عربستان سوالات متعددی را در اذهان بوجود آورده، به گونهای که برخی منتقدان حکومت سعودی را به این نتیجه رسانده که هدف بن سلمان از طرح چشم انداز ۲۰۳۰ نه اصلاحات اقتصادی، بلکه اسلام زدایی از تاریخ و سیاست عربستان و تلاشی برای محدود کردن و کاهش نفوذ اسلام در جامعه است.