نهادهای اطلاعاتی غرب زمانی در دسته بندیهای خود گفته بودند که اگرچه چین به یک چالش بلندمدت و دائمی تبدیل خواهد شد اما روسیه همچنان یک تهدید قریب الوقوع باقی میماند. اکنون، به نظر میآید که آمریکا و شرکایش در ناتو تصمیم گرفته اند پیش از تکمیل چرخش راهبردی به سوی ایندوپاسیفیک، یک بار برای همیشه خیال خود را از جانب روسیه و مخاطراتی که میتواند برایشان داشته باشد، راحت کنند.
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه هم زمانی گفته بود که اوکراین و در نهایت امنیت اروپا، ابزارهای آمریکا در راستای مهار روسیه هستند.
در واقع، قصد اصلی جو بایدن رئیس جمهور آمریکا آن بود که با گرفتار کردن پای روسیه در دام جنگ، همتای روس را پشت میز مذاکره به عقب نشینی از برخی مطالبات امنیتی وادار کند.
بایدن از مدتها پیش امنیت اوکراین را به عنوان ابزار چانه زنی روی میز مذاکره با پوتین گذاشته بود. اکنون، تنها کاری که رئیس جمهور روسیه انجام داد، این بود که تعارف را کنار بگذارد و با آن ابزار بازی کند.
به رسمیت شناختن جمهوریهای خودخوانده دونتسک و لوهانسک در شرق اوکراین و به دنبال آن، اعزام نیروهای روس به این مناطق، سناریوی قابل پیش بینی بود. با این وجود، از ایده تا اجرا فاصله زیادی است و در میدان عمل، ابعاد این اقدام حتی از تصور غربیها هم فراتر میرود.
کسی نمیتواند ادعا کند که پوتین اهل دیپلماسی نیست چراکه خود او بود که برای بار اول، با ارائه پیشنهادات امنیتی، خواستار چیدن میز مذاکره شد، اما همتای آمریکایی در طمع گرفتن امتیازات حداکثری، به دنبال بازی با حاصل جمع صفر بود- رویکردی که با طبع سکان دار کرملین سازگاری نداشت.