پایان نبرد غزه و اشتیاق نتانیاهو برای پذیرش سریعتر آتش بس بهروشنی پرده از ناکامی بزرگ نظامی، سیاسی، اقتصادی و صدالبته اخلاقی رژیم صهیونیستی در این جنگ برداشت و بار دیگر نشان داد که گزینه مقاومت میتواند با بر هم زدن معادلات دشمن، اراده مردم فلسطین را بر او تحمیل و میدان بازی را دگرگون کند به گونهای که اگر از جنبه میدانی به این نبرد نگاه کنیم چیزی شکست نصیب ارتش اشغالگر نشد.
در نوشته پیشرو خواهیم کوشید به بخشی از پیامدها و جنبههای گوناگون این تحولات بپردازیم.
نتانیاهو و کلکسیون ناکامیها
یکی از اهداف اصلی نخست وزیر اسراییل از به راه انداختین جنگ غزه گریز از شرایط بنبست و بحرانی سیاسی خود و به هم ریختن تلاشهای اپوزیسیون برای تشکیل دولت آینده بود. اگر او در این جنگ به پیروزی یا امتیازی میرسید ممکن بود موفق شده و بتواند جلوی تشکیل دولت به دست مخالفانش را بگیرد اما بیبرنامهگی و ناکامی در آتشافروزی اخیر نهتنها کمکی به برآورده شدن اهداف یادشده نکرد بلکه به اتحاد بیشتر مخالفانش نیز انجامید.
از دیگر سو تلاش دولتمردان صهیونیست برای اختلافافکنی میان فلسطینیهای خارج از غزه و به ویژه ساکنان داخل اسراییل ره به جایی نبرد و این بار پس از دههها، یکپارچگی دگربار تمامی اهالی فلسطین را شاهد بودیم.
در همین حوزه داخلی، بهپا خاستن فلسطینیهای ساکن مناطق اشغالی روی دیگری از تندخویی و سرکوبگری دژخیمان صهیونیست را برای همگان روشن ساخت و تصویر روشنتری از آنچه بر فلسطینیها میگذرد به جهانیان ارائه داد. با وجود سرمایهگذاری سنگین صهیونیستها در بخش رسانهای و لابی گسترده آنان برای جاانداختن برابری میان شهروندان مسلمان و مسیحی با یهودیان در افکار عمومی جهان، افشاگری و خروش فلسطینیها حقایق راستین جاری را به نمایش گذاشت.
در همین راستا و برای اولین بار اسراییل نتوانست در جنگ نرم و نبرد رسانهای بر سر مشروعیتبخشی به جنایتهای خود توفیق چندانی داشته باشد و بمباران برج محل استقرار رسانههای بینالمللی در نوار غزه هم به این امر دامن زد و کار به جایی رسید که صدای برخی از سران این رژیم هم بلند شد.
یکی دیگر از ادعاهای نتانیاهو در سالهای اخیر این بود که با محاصره غزه و اقدامهای ایرانستیزانه خود توانسته با محروم ساختن مقاومت از دستیابی به امکانات و تواناییهای نظامی، آن را از مهمترین پشتیبان خود نیز بیبهره کند. اما اینکه به اعتراف خود صهیونیستها حماس توانسته در این سالها هزاران موشک و راکت جدید و حتی برد بلند بسازد و همچنین ایران نیز به ویژه پس از ترور شهید فخری زاده حجم کمکهای خود را به باریکه غزه چند برابر کرده، خط بطلانی بر توهمات نتانیاهو است.
به یاد داریم که پس از این ترور چه حجم فراوانی از شبههافکنی پیرامون توان و اشراف امنیتی و اطلاعاتی ایران از سوی غرب رخ داد، اما در این جنگ مشخص شد که گروههای مقاومت در محاصره همه جانبه چگونه توانستند شب و روز صهیونیستها را به کابوس بدل کرده و خواب را از چشمانشان بربایند.
نباید از این امر چشم پوشید که، شکاف گسترده میان سیاستمداران و نیروهای امنیتی و نظامی اسراییل از همان آغاز جنگ نمایان شد و در حالی که ارتش خواهان پایان نبرد بود نتانیاهو با خیرهسری بر ادامه جنگ تاکید میکرد اما طولی نکشید که طبق پیشبینی مقامات نظامی صهیونیست یک شکست دیگر، او را وادار به پذیرش آتش بس ساخت.
مقاومت اسلامی و نقشآفرینی نوین در فلسطین
همانگونه که بیان شد بخش بزرگی از نخبگان سیاسی و امنیتی اسراییل بر این گمانند که پیروز نهایی جنگ اخیر حماس است. روشن است که این جنگ نه به گرفتن امتیاز یا تضمین خاصی از مقاومت انجامید و نه در نابودی توان نظامی آن کامیاب بود و نه حتی توانست در زمینه آزادی نظامیان اسراییلی در بند تاثیری داشته باشد.
از دیگر سو حماس دستکم به صورت دوفاکتو معادله جدیدی را در سرزمینهای اشغالی جاری کرد به این شکل که از این پس کوچاندن چند صد خانواده ساکن محله شیخ جراح و آزار و اذیت فلسطینیهای قدس شرقی پیامدهایی به مراتب بیشتر و گستردهتر خواهد داشت و اثراتش به این مناطق محدود نمیشود. به هم خوردن آرامش و زندگی عادی در اسراییل هرچند در بخش تلفات و خسارتها قابل قیاس با فلسطین نیست اما پدیداری فضای ناامنی و ترس برای صهیونیستها بار روانی سنگینی داشته و خواهد داشت.
پیامدهای اقتصادی این جنگ هم نباید نادیده انگاشته شود جدای از تعطیلی پروازها و فرودگاههای اسراییل و خسارتهایی که به برخی تاسیسات زیربنایی و نظامی این رژیم وارد شد جنگ به خودی خود هزینهبردار است و هر سورتی پرواز جنگندهها یا هر شلیک سامانه گنبد آهنین میلیونها دلار برای ارتش اشغالگر و اقتصاد نهچندان بهسامان تل آویو آب میخورد.
نتیجهگیری
جنگ غزه پیروزی بزرگی برای مردم فلسطین و محور مقاومت به شمار میآید. یکی از عوامل مهم این پیروزی یکپارچگی تمامی اهالی فلسطین بدون در نظر گرفتن محل زندگی آنان بود که با آغاز اعتراضات سراسری اسراییل را با یک مشکل بزرگ امنیت داخلی روبرو کردند. همچنین اینبار پیروز نبرد رسانهای هم مردم فلسطین بودند و گواه آن نیز بازخوردها و واکنشهای رسمی و غیررسمی به ویژه در جهان غرب است.
نکته مهم دیگر آنکه با کمرنگ شدن پروژه معامله قرن در دولت جدید آمریکا، این بار واشنگتن بود که بر پایان هرچه زودتر جنگ پافشاری کرد و نشان داد که بایدن میخواهد با دوری از تنش در خاورمیانه تمرکز خود را بر مقابله با چین بگذارد و دامن حزب دموکرات را ار جنایتهای نتانیاهو تاحدودی پاک کند. هرچند پر واضح است که هیچ تفاوتی میان دموکراتها و جمهوریخواهان در پشتیبانی همیشگی از اسراییل به چشم نمیخورد و چه بسا گاه همین دموکراتها گوی سبقت را از رقیب خود میربایند.
میتوان اینگونه دریافت که با ظهور توانمند حماس و جهاد اسلامی در این جنگ محبوبیت این جنبشها افزایش یافته و اگر انتخاباتی برگزار شود شانس بیشتری نیز خواهند داشت. از دیگر سو با نزدیکی روابط میان ایران و ترکیه با عربستان که بازیگران بزرگ منطقهای در مساله فلسطین هستند و دشواری ادامه روند عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسراییل، شرایط به سود مردم فلسطین در حال دگرگونی است.
داوری پیرامون فرصتهای پیش روی فلسطینیان و چالشهای فراروی رژیم صهیونیستی دشوار خواهد بود اما اگر اعتراضات در سرزمینهای اشغالی و کرانه باختری و قدس ادامه یابد و رخداد پیشبینی نشدهای روی ندهد شرایط به سود محور مقاومت و احقاق حقوق مردم فلسطین پیش خواهد رفت.