حزب کمونیست آلمان برای حفظ قدرت خود بر مردمان گرسنهای که همواره نقشه فرار از این کشور را در سر میپروراندند، چارهای جز کنترل و مهار عموم و تضعیف فعالان ضد خود نداشت.
اما خشونت و ترورهای خیابانی وجهه خوبی برای حزب کمونیست آلمان نداشت، در همین اثنا بود که وزارت امنیت داخلی آلمان ایده خلاقانه پلیس مخفی یا به عبارت بهتر« استازی »( Stasi) را مطرح کرد. پلیس مخفی آلمان بنا بود سپر و شمشیر حزب "Schild und Schwert der Partei" باشد. تنها وظیفه آنها حفظ حزب کمونیست در قدرت بود، اما چگونگی آن اصلا برایشان اهمیتی نداشت.
۱- استازی نماد وحشت در آلمان
در دهه ۱۹۵۰ میلادی سرکوب در آلمان به شکل شکنجه بیرحمانه و فیزیکی مرسوم بود. استازی هر جا که هدفی را دنبال میکرد، هدفی که اغلب محدود به ساکت کردن افراد و گروههای فعالی بود که میتوانستند تهدیدی برای حزب کمونیست باشند، ابتدا به سراغ سوابق پزشکی، مدرسه و مصاحبه با همسایگان و بستگان میرفت و هر گونه مدرکی که میتوانست جمع آوری میکرد. سپس با کمک همین اطلاعات ضربه مستقیم را به سلامت روانی فرد مورد نظر وارد میکرد.
اگر به نظر میرسید فردی ممکن است مشروعیت یا کنترل حزب کمونیست را به چالش بکشد، استازی زندگی او را به طور سیستماتیک نابود میکرد. آنها از سیاه نمایی، رسوایی اجتماعی، تهدید و شکنجه استفاده کردند. حرفه، اعتبار، روابط و زندگی فرد منتقد هدف نابودی قرار میگرفت تا بتوان او را از گردونه خارج کرد.
افرادی که به دلیل تهدید علیه حزب کمونیست آلمان برچسب «برانداز» میگرفتند، از تحصیلات عالی منع میشدند، شغل خود را از دست میدادند و مجبور به پناهندگی میشدند. برخی از آزار و اذیتهایی که متوجه مخالفان حزب کمونیست آلمان بود تا حدی مضحک به نظر میرسد. برای نمونه ماموران پلیس مخفی آلمان به شایع پراکنی درباره شخص هدف خود اقدام، صندوقهای پستی آنها را با تصاویر غیر اخلاقی انباشته، وسایل آپارتمان آنها را جابجا و هر روز لاستیک دوچرخه این افراد را پنچر میکردند.
در نتیجه دروغهای استازی بسیاری از افراد دچار آسیبهای روانی طولانی مدت، از دست دادن درآمد و بی آبرویی شدید اجتماعی شدند.
۲- پلیس مخفی همه جا بود
استازی در دوران اوج خود بیش از ۹۱ هزار کارمند داشت. تقریبا در آن دوران از هر ۳۰ نفر یکی عضو پلیس مخفی آلمان بود. بیش از یک نفر از هر سه نفر در آلمان شرقی پروندهای باز در پلیس مخفی داشت. نیم میلیون نفر نیز اطلاعات لازم برای استازی را تامین میکردند. این حجم از نظارت، مردمان آلمان شرقی را به زندگی در هراس واداشته بود.
۳- بایگانیهای فوق سری استازی
حجم پروندههای که استازی برای مظنونان خود تشکیل داد به حدود ۶۹ مایل مربع میرسد. ثبت اطلاعات شخصی دقیق قریب به یک سوم مردم به حجم زیادی کاغذ نیاز داشت. تعداد برگههای چاپ شدهای که استازی در پروندههای خود بکار گرفت، از میزانی که نویسندگان آلمانی از قرون وسطی تا جنگ جهانی دوم استفاده کردند، بیشتر است. هزاران شهروند آلمانی در آن روزها برچسب عنصر نامطلوب و ضد دولت گرفتند، خانههای آنها تفتیش شد، نامههای شخصی آنها باز کپی شد و از حرکات آنها به طور مخفیانه فیلم برداری یا عکس برداری شد.
تاکنون صدها میلیون پرونده، ۳۹ میلیون کارت، ۱.۷۵ میلیون عکس، ۲۸۰۰ حلقه فیلم و ۲۸۴۰۰ فایل ضبط صدا از بایگانیهای استازی بازیابی شده است. میلیونها مورد دیگر نیز قبل از انتشار برای عموم خرد شدند.
در سال ۱۹۹۲ پروندههای محرمانهای که استازی برای میلیونها آلمان شرقی نگه داشته بود، برای بررسی در دسترس قرار گرفت. شهروندان آلمانی میتوانستند پروندههای شخصی خود را که توسط کمیساریای فدرال برای بایگانی استازی در ۶۳ مایل قفسه اختصاصی نگهداری میشد، را مشاهده کنند. ۱۶ هزار کیسه اسناد خرد شده همچنان در انتظار مونتاژ مجدد هستند.
۴-استازی به مشکلات خاورمیانه دامن زد
افسران استازی در خاورمیانه بسیار تأثیرگذار بودند و دست کم ۱۰۰۰ معارض نظامی از عراق، لیبی، و سوریه را استخدام و آموزش دادند. استازی به این عوامل خارجی نحوه هواپیماربایی و گروگانگیری را آموزش داد. جایی که استازی موفق به گرفتن کارآموز نشد، مسیر باج خواهی را انتخاب میکرد تا بتواند اراده عوامل خارجی را در مقابل خواست خود بشکند. افسران ارشد استازی در سفارتخانههای دیگر کشورها به عنوان باغبان و نگهبان زمین کار میکردند و به جاسوسی میپرداختند. سالها بعد شبکه پیچیدهای از نفوذیها و همکاران دشمن آلمان غربی کشف شد.
۵- غرامتی که استازی به قربانیان خود پرداخت کرد
از بین ۱۰ هزار نفری که میتوانند به طور قطعی اثبات کنند که توسط پلیس مخفی آلمان هدف قرار گرفته اند، حدود ۵ هزار نفر به آسیب روحی و روانی دائم دچار شدند. هزاران نفر شغل و زندگی خانوادگی خود را از دست دادند. برخی زندانی شدند یا فرزندانشان توسط دولت ربوده شدند. قرار بود این قربانیان که اکنون به رسمیت شناخته شده اند، غرامت ناچیزی دریافت کنند. جبران خسارت وعده داده شده البته بسیار دشوار بود.
۶- استازی زندان مخصوص به خود داشت
بیش از ۹۰۰ زندانی سابق استازی از وحشتی که در زندانهای پلیس مخفی تجربه کرده اند، بارها گفته اند. اما در حالی که استازی فعالیتهای آشکاری را انجام میداد، اما این مراکز کاملاً مخفی بودند. این زندانها به طور رسمی در جایی ثبت نشده و با یک فضای خالی روی نقشههای شهر مشخص شده بود. در واقع، بیشتر مناطق کشور آلمان در آن دوران به عنوان زندان استازی محسوب میشد. زیرا افراد کمی اجازه داشتند برغم داشتن روادید از کشور خارج شوند.
ریشه یابی صدای مخالفان و جلوگیری از به چالش کشیدن دولت در گشتاپو و پلیس جمع آوری اطلاعات آلمان نازی یک امر عادی بوده است.
در آن دوران برخی افراد برای در امان نگهداشتن خانواده خود، اقدام به جاسوسی برای پلیس مخفی آلمان میکردند. پلیس مخفی اطلاعات شخصی زیادی در مورد هر شهروند داشت و نفوذ زیادی بر موسسات (اعم از ورود به دانشگاه، یافتن شغل، خرید ماشین) داشت و قدرت آنها تقریباً و کاملاً غیرقابل انتقاد بود. آنها مجبور نبودند شما را بازداشت کنند بلکه براحتی شما را از نظر اجتماعی فلج میکردند.