آیا بایدن مخالف جنگ یمن است؟

حمله عربستان به یمن در سال ۹۴ فصل جدیدی از مداخله دولت سعودی در امور کشورهای همسایه بود که این بار به صورت مستقیم و نظامی انجام می‌شد.

این حمله خونین که با حمایت آمریکا و تشکیل ائتلاف عربی به رهبری عربستان آغاز شد یک هدف اصلی داشت و آن نابودی دموکراسی در یمن و از بین بردن انقلاب مردمی در آن کشور با قدمت بود. در این راه، امارات متحده عربی نیز همراه و متحد آل سعود شد به گونه‌ای که عربستان و امارات قسمت‌هایی از کشور یمن را اشغال کردند. به عبارتی دیگر عربستان قسمت‌های شمالی و امارات نیز قسمت‌های جنوبی را تحت تسلط خود قرار دادند.

دیری نپایید که "عربستان" و "امارات" در اشغال یمن به اختلاف‌نظرهای زیادی گرفتار شدند چرا که امارات حاضر نشد تحت هیچ شرایطی زیر پرچم عربستان قرار بگیرد و هنوز هم به این موضوع اعتقاد دارد به گونه‌ای که بارها در این زمینه نشست‌های مشترکی برای رفع اختلاف نظرها برگزار شد ولی امارات از خواسته خود کوتاه نیامد. البته یکی از دلایل آن به سیاست خارجی آنها باز می‌گردد که عربستان تابعی از سیاست خارجی آمریکا و امارات تحت امر انگلیس فعالیت می‌کند.

از منظر میدانی این دو کشور در یمن به اختلافات اساسی برخورد کرده‌اند که یکی از این موارد حمایت عربستان از عناصر حزب اصلاح در شمال یمن (استان‌های مارب و تعز) است؛ بخش مهمی از نیروهای منصور هادی (مزدوران تحت امر عربستان در یمن) را عناصر حزب "اصلاح" با گرایشات اخوانی تشکیل می‌دهند و این در حالی است که امارات در هرجای کره خاکی با کسانی که گرایشات اخوانی داشته باشند در چالش است و به عبارتی دیگر با آن‌ها مشکل دارد.

دشمنی‌ امارات با قطر، ترکیه، حماس و دولت وفاق(لیبی) به خاطر گرایشات اخوانی آنها است. هرچند عربستان هم با گرایشات اخوانی رابطه خوبی ندارد اما به دلیل کمبود نیروی پیاده نظام خصوصا در شمال کشور یمن چاره‌ای جز این ندارد که با نیروهای حزب اصلاح مدارا کند تا بتواند به دولت نجات ملی یمن به رهبری انصارالله فشار آورد.

علاوه بر آلرژی آل سعود به دموکراسی و دولت های مردمی، این دولت تلاش می‌کند منابع نفت و گاز یمن را در استان‌های مارب و حضرموت به یغما بَرد. طعم شیرین اشغال استان‌های دیگر یمن در دهان عربستان پس از چند دهه باقی مانده چرا که در دهه ۱۹۳۰ عربستان سعودی به زور شمشیر سه استان نفت‌خیز و مهم نجران، عسیر و جیزان را اشغال کرد و به شکل ناجوانمردانه از آن خود کرد.

در مقابل ابوظبی در سودای استیلا بر سواحل و بنادر یمن می‌سوزد و آرزوی اشغال ابدی این مناطق را در سَر دارد چرا که امارات در این روزها به دنبال تصاحب دریای سرخ و تنگه باب‌المندب نیز قرار دارد. البته اقداماتی هم در این راستا انجام داده و توانسته بخشی از قسمت‌هایی از کشورهای شاخ آفریقا نفوذ کرده و از سوی دیگر درصدد آن است که با تصاحب قسمت‌های جنوبی یمن کاملا به این منطق مسلط شود و راه را برای پیاده‌سازی سیاست‌های انگلیس هموار کند.

حال با تمام این اوصاف، چندین سال است که مردم بی‌گناه یمن جنایت‌های بی‌رحمانه دو کشور عربستان و امارات را تحمل می‌کنند که بمباران روزانه و اغلب کور مناطق مسکونی و تاسیسات حیاتی و صنعتی و نیز محاصره زمینی، هوایی و دریایی بخشی از آن است. ولی سوال این است که چرا عربستان این روزها مدعی آتش‌بس در یمن است؟ آیا عربستان در باتلاقی به نام "یمن" به بن بست کامل رسیده است؟ آیا آمریکا در تحریم فروش سلاح به عربستان جدی است یا این موارد تنها تبلیغات دیپلماسی عمومی دولت بایدن است و دشمنی با ملت یمن همچنان ادامه خواهد داشت؟

محمد پارسا نجفی کارشناس مسائل بین الملل با اشاره به اینکه آل سعود سال‌های سال است که با دموکراسی و انتخابات دشمن بوده است و در دوران بن سلمان نیز هیچ پرونده موفقی در سیاست خارجی نداشته و اکنون قادر به ادامه جنگ یمن نیست، اظهار داشت: امروزه عربستان به دلیل کاهش درآمدهای نفتی و هزینه‌های سنگین جنگ یمن در بحران کامل به سر می‌برد و تلاش دارد با کمک آمریکا آنچه را به زور قدرت سخت به دست نیاورده با استفاده از نیرنگ و دسیسه مذاکره و آتش بس خیالی به چنگ آورد حال آنکه حاضر نیست دست از محاصره ملت مظلوم یمن بردارد.

 اختلافات عربستان و امارات

وی افزود: جالبتر آنکه دولت سعودی با نزدیکترین متحدش یعنی امارات نیز دارای اختلاف‌های شدیدی در یمن بوده و این اختلافات در کشور یمن خلاصه نمی‌شود بلکه در سواحل جنوب خلیج فارس اختلافات ارضی بین این دو حکومت از گذشته وجود داشته است. از تابستان ۱۳۹۸ تاکنون در استان های اَبیَن، عَدن و لَحج مزدوران سعودی موسوم به منصور هادی و مزدوران امارات موسوم به حِزام الامن با هم در جنگ هستند و از یکدیگر تلفات می‌گیرند.

کارشناس مسائل بین الملل با بیان اینکه عربستان در مقابل پایداری انصارالله حرفی برای گفتن ندارد و شکست آن قطعی است گفت: منصور هادی رئیس جمهور سابق یمن که در سال ۲۰۱۵ استعفا کرد سپس از صنعا گریخت و بعد از آنکه از عدن نیز اخراج شد به عربستان پناهنده شد. علاوه براینکه منصور هادی در اوت ۲۰۱۶ توسط مجلس یمن به شکل رسمی برکنار شد و حتی اگر این این اقدام هم انجام نمی‌شد، با گذشته ۹ سال (از سال ۲۰۱۲ تاکنون) دوران ریاست جمهوری منصور هادی به اتمام رسید بود.

نجفی ادامه داد: دوره ریاست جمهوری در یمن هفت سال است و هیچ انتخاباتی نیز برای تمدید دوره منصور هادی برگزار نشده و پس از وی صالح صماد به عنوان رئیس جمهور در صنعا برگزیده شد و بعد از شهادت وی به دست ارتش سعودی مهدی مشاط ریاست شورای عالی سیاسی یمن را عهده‌دار است.

کارشناس مسائل بین الملل با بیان اینکه عربستان می‌داند که نمی‌تواند انصارالله را در یمن شکست دهد و تنها به دنبال افزایش کشتار مردم یمن و تخریب این کشور تحت محاصره است، تاکید کرد: منصور هادی به هیچ وجهه جایگاه قانونی به عنوان رئیس دولت یمن ندارد اما آمریکا، انگلیس، عربستان و سازمان ملل، حاضر نیستند دولت نجات ملی یمن را به رسمیت بشناسند حال آنکه دولت صنعا برخاسته از نظر مردم یمن است و با انتخابات تشکیل شده و نیمی از مناطق پرجمعیت یمن را مدیریت می‌کند. مهمتر اینکه دولت نجات ملی با مشارکت احزاب و جریان‌های مختلف تشکیل شده و تنها در اختیار یک حزب نیست.

وی افزود: برنامه‌های بن‌سلمان تنها بر موج ناآرامی‌های داخلی عربستان افزوده و مشکلات اصلی مردم که فقدان آزادی و نبود توسعه سیاسی است را حتی ذره‌ای کاهش نداده است. مردم عربستان به شدت با این شیوه مدیریتی عربستان مشکل دارند چرا که هیچ‌گونه دموکراسی در عربستان معنا ندارد و همه پست‌ها و مناصب حکومتی در اختیار همان خاندان آل سعود بوده و در کل دولت سعودی نسبت به کلمه انتخابات دشمنی و خصومت دارد.

نجفی معتقد است: بن سلمان و پدرش که قاتلان ملت یمن هستند باید در دادگاه جنایات جنگی محاکمه شوند؛ همانند دادگاهی که برای اسلوبودان میلوشویچ (جلاد بالکان) تشکیل شد.

این تحلیلگر با تاکید بر اینکه سیاست خارجی "جو بایدن" در غرب آسیا هیچ تفاوتی با ترامپ و اوباما ندارد، گفت: به قدرت رسیدن ملک سلمان و حمله سعودی‌ها به یمن در دوران باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ انجام شد و جو بایدن هم در آن زمان به عنوان معاون اوباما فعالیت می‌کرد و ترامپ نیز در چهار سالی که در کاخ سفید بود همواره از بن سلمان و بمباران یمن حمایت می‌کرد. تنها تفاوت این است که جو بایدن در ظاهر، خود را مخالف جنگ یمن نشان می‌دهد و از سیاست "فریب" بیشتر استفاده می‌کند اما در عمل همان راه حمایت از سعودی را ادامه می‌دهد.