روزنامه اینترنتی رأی الیوم در مطلبی با عنوان «نشانههای کودتا در رفتار ترامپ » با اشاره به پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بر اساس نتایج تقریبا نهایی به دست آمده و کسب ۲۷۰ رأی الکترال، نوشت: با وجود آنکه نتایج روشن و معتبر است-، زیرا کمیته بیطرف انتخاباتی که در آن نمایندگانی از حزبهای جمهوریخواه و دموکرات حضور دارند و اعضای این کمیته نیز هیچ گونه موارد نقض یا ابهامی را اعلام نکرهاند- رئیس جمهور ترامپ از اعتراف به شکست در برابر رقیب دموکرات خودداری کرده و استدلال وی آن است که موارد نقض و تقلب گستردهای در روند انتخابات به نفع جو بایدن صورت گرفته است.
رئیس جمهور آمریکا به تقلب گسترده در انتخابات که این نتایج گمراه کننده را به همراه داشته است اشاره کرد و گفت همین باعث شده است نتیجه را نپذیرد و میخواهد در این خصوص شکایت قضایی مطرح کند. ترامپ، استدلالهای انکارناپذیر یا مدارکی که این ادعا را ثابت کند، ارائه نکرده و کمیتههای نظارت بر انتخابات که دموکراتها و جمهوریخواهان و افراد بیطرف در آن حضور دارند هم این ادعاها را تکذیب کردهاند.
ناظران اوضاع کنونی در آمریکا، رفتارهای ترامپ را تحلیل میکنند و این رفتارها را به شدت زیر نظر دارند و بسیاری نیز مخالفت ترامپ با نتایج انتخابات را حالت انفعالی موقتی و واکنش عصبی به سبب احساس خشم و درد و سردرگمی میدانند که رئیس جمهور شکستخورده از آنها رنج میبرد و برایش هضم این شکست دشوار است.
اما رفتارهای اخیر ترامپ حاوی نشانههای خطرناک و جدی است که نیازمند بررسی و تحلیل است و بسیاری از تحلیلگران سیاسی که با حسن نیت به این رفتارها نگاه میکنند دیگر نباید چنین نگاهی داشته باشند. رفتارهای اخیر ترامپ، نیت حقیقی او را برای ترک نکردن صندلی قدرت و پافشاری بر حفظ آن با وجود نتایج انتخابات نشان داده است و این احتمال وجود دارد اگر بتواند علیه دموکراسی در «کشور تمدن و دموکراسی» وارد فاز کودتای سیاسی و مسلحانه خواهد شد.
دست کم هفت نکته وجود دارد که ماهیت خواستههای افسارگسیخته ترامپ و پافشاری وی بر قدرت با وجود شکست در انتخابات را تأیید میکند و او میخواهد با ادامه ریاست جمهوری، قانون اساسی آمریکا را نقض کند و بهانهها و بهتانهای ساختگی تقلب را مطرح کرده است.
این هفت نکته عبارتند از:
اول: بیش از یک هفته از تاریخ انتخابات میگذرد و رئیس جمهور آمریکا بر باطل بودن و نامعتبر بودن آن اصرار میکند و استدلالش آن است که در این انتخابات تقلب شده است حال آنکه مدرک و سندی هم ندارد! او همچنین از اعتراف و کوتاه آمدن به نفع رئیس جمهور منتخب خودداری کرده و حتی هرگونه روند تأمین مالی ضروری و قانونی برای رئیس جمهور منتخب جدید به منظور برداشتن گامهای ضروری انتقال قدرت را متوقف کرده است. این با همه اصول و عرفهای حاکم در روند انتقال قدرت در آمریکا مغایرت دارد و یک رویداد شگفتانگیز و بسیار نادر است که نشان میدهد حوادث و اهدافی در پس آن نهفته است.
دوم: ترامپ به پاکسازی اطرافیانش به خصوص در جاهای مهم و حساس که قدرت و زور در آنها متمرکز است اقدام کرده است و این کار را از وزارت دفاع آغاز کرد و مارک اسپر، وزیر دفاع، را که به وفاداری اش شک داشت برکنار کرد و به جای او یک شخصیت طرفدار خودش یعنی کریستوفر میلر را به عنوان سرپرست وزارت دفاع تعیین کرد. او همچنین شماری از مسئولان ارشد را در پنتاگون برکنار کرد.
نشانههایی وجود دارد که حاکی است ترامپ قصد دارد برخی از مقامات دیگر در نهادهای حساس مانند رؤسای ادارات مهم امنیتی مانند کریستوفر رای رئیس دفتر تحقیقات فدرالی و جینا هسپل، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی (سیا)، را نیز برکنار کند.
این پرسش برای ناظران پیش میآید که هدف رئیس جمهوری که در آستانه رفتن از سمتش است از این کارها چیست؟ آیا برای انتقام از آنهاست؟ یا تدابیری برای تأسیس یک دولت جدید است که عمرش بیشتر از ۷۰ روز نخواهد بود؟! یا اینکه قصد دارد قدرت «کودتایی» آینده را ایجاد کند؟!
سوم: مخالفت با انتقال قدرت به رئیس جمهور منتخب فقط از زبان ترامپ مطرح نشده است بلکه شمار دیگری از مقامات نیز این را گفتهاند و مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، از جمله آنهاست. همچنین اکثریت جمهوریخواهان نیز پیروزی بایدن را تبریک نگفتهاند بلکه سخنان افراد ارشد این حزب مایه نگرانی و شگفتی است به خصوص سخنان لیندسی گراهام، دوست ترامپ و رئیس کمیته قضایی در مجلس سنا، و سخنان مچ مککانل، رهبر اکثریت جمهوریخواه در مجلس سنا، که با مواضع ترامپ همسویی دارد.
چهارم: پایگاه محکم مردمی که ترامپ به آن متکی است. این پایگاه مردمی به گفتههای ترامپ باور و ایمان دارد. این پایگاه محکم مردمی شامل جنبشهای افراطی اعم از نژادپرستان و افراد مردمی و دیگران است و آنان قادر به حمل سلاح و مشارکت در هرگونه رویارویی مسلحانه احتمالی با ماهیت سیاسی هستند. این پایگاه مردمی، عمق راهبردی ترامپ محسوب میشود و ترامپ بارها از محکوم کردن آنان در برابر رسانهها خودداری کرده است و حتی در مناظره انتخاباتی با بایدن به آنان پیام رمزگونهای داد و گفت: «کنار و پشت بایستید»!
این عبارت به عنوان دعوت از آنان تلقی شد تا در موقع نیاز از آنها استفاده کند و بر همین اساس همه فروشگاههای تسلیحات در شهرهای آمریکا در حد توان یاران ترامپ را در تدارک برای شرایط آینده مسلح کردند!
پنجم: شخصیت عجیب و غریب ترامپ و رفتارهایش نشان میدهد این فرد در عبور از خطوط قرمز تردید نمیکند، زیرا همه چیز در برابر خواستهها و اهداف وی جایز است. از او بعید نیست که به شیوه دیکتاتوری محض رفتار کند تا نفوذ و قدرتش را حفظ کند.
ششم: در دوره حکومت ترامپ، مسائل زیادی رخ داد که بر مردم و دستگاه قضایی پوشیده ماند مانند فرار مالیاتی و مسائل فساد مالی خودش و خانوادهاش. رابطه مخفی او با روسیه و مسائل بلاتکلیف دیگر از مسائل مطرحی است که به سبب مصونیت رئیس جمهور دردادگاهها پیگیری نشد. همه این پروندهها و مسائل در انتظار روزی است که او قدرتش را از دست بدهد و در برابر دستگاه قضایی حاضر شود و از خودش دفاع کند و این چیزی است که ترامپ نمیخواهد اتفاق بیفتد و همین باعث میشود از همه وسایل و شیوههای مشروع و غیر مشروع برای ماندن در قدرت استفاده کند.
هفتم: ترامپ دادگاه عالی آمریکا را پشتوانه خود در صورت ورود به برخی مسائل راهبردی بزرگ که امکان دارد با دمکراتها بر سر این مسائل رو در رو شود تلقی میکند، زیرا اعضای این دادگاه امروز با اکثریت جمهوریخواهان است یعنی ۶ عضو جمهوری خواه و ۳ عضو دموکرات. او همواره دموکراتها را به شکایت از آنان متهم میکند و ادعا میکند انتخاباتی که برگزار شد سالم نبود و حقش برای دوره دوم ریاست جمهوریاش دزدیده شد.
در انتهای این مطلب آمده است: این حقایق و عوامل، ترامپ را بر آن داشته است که ناموس دموکراسی و مشروعیت را در آمریکا به چالش بکشد و وارد فاز کودتا شده است! آیا او در این تلاشهای استثناییاش موفق خواهد شد و آمریکا به عنوان مادر دموکراسیها را به مادر دیکتاتوریها در جهان تبدیل خواهد کرد؟ یا آنکه مغلوب خواهد شد و داستانش به عنوان جوک در کتابهای تاریخ ثبت و نقل خواهد شد؟!