چنین روحیه ای کمتر در کشور وجود دارد. متاسفانه به دلایل مختلف شخصی، حزبی، کاری و ... موارد بسیاری وجود دارد که افراد حقیقی و حقوقی در بخش هایی فعالیت می کنند که ارتباط به وظایف ایشان ندارد.
در غالب کشورهای توسعه یافته، دولت ها مدیریت کلان اقتصاد را بر عهده دارند و در شرکت داری دخالت نمی کنند. به همین علت است که در این کشور، کمترین حد از شرکت های دولتی مشاهده می شود. موضوعی که در اقتصاد ایران روند معکوس آن وجود دارد. برعکس شهید سردار سلیمانی که دقیقا در جای خودش بود، در تمامی ارکان اداره کشور شاهد عینیت یک جمله معنادار هستیم: "اینکه هیچ کس سرجای خودش نیست". این جمله در بخش های مختلف مصداق دارد از دولت(دولت ها)گرفته تا شرکت های صنعتی. دولت ها در اقتصاد ایران به جای توسعه زیرساخت ها، تامین کالاهای عمومی، بیشتر توان شان در بنگاهداری و اداره شرکت های دولتی است که غالبا زیان ده می باشند. این شرکت ها نه تنها برای اقتصاد ملی منافع زیادی به همراه نداشته بلکه تحمیل هزینه اداره آنان، هر ساله در بودجه کشور رخ نمایی می کند.
مهم ترین پیامد این واقعیت که"اینکه دولت در جای خودش نیست" بروز ناکارآمدی در بخش های مختلف است. غافلگیری و عدم مدیریت درست بحران ها به دلیل عدم تامین زیرساخت ها، منابع مالی و .... توسط دولت ها اصلی ترین شاهدی است که نشان می دهد دولت بایستی تغییر رویه دهد. دولت به جای بنگاه داری در شرکت های مختلف که بیشتر به منظور تامین منافع سیاسی است و نه اقتصادی، بایستی با نشستن در جای خود موجب استفاده بهینه از منابع مالی، نیروی انسانی و امکانات ملی شود. با نشستن دولت در میز مدیریتی و تنظیم گری، ظرفیت های بسیاری برای اقتصاد مردمی حاصل می شود. کاهش حضور بنگاهداری دولت در صنایع مختلف، ظرفیت های بخش خصوصی را فعال خواهد کرد که یکی از اهداف اصلی اقتصاد مقاومتی است.
به طور مثال در صنعت خودرو، دولت ها سال های تلاش نمودند تا این صنعت را در اختیار خود نگه دارند. زیان انباشته هزار میلیاردی شرکت های خودروسازی، عدم استفاده بهینه از نیروهای متخصص در رشد تحقیق و توسعه، کیفیت محصولات، ضربه پذیری صنعت در مقابله تکانه های خارجی و .... نشان داده که نشستن دولت بر مسند اداره خودروسازی، به جا نبوده است. به بیان دیگر دولت در صنعت خود در جای خودش ننشسته است.
دولت بایستی ریل گذار مسیر توسعه صنعت خودرو باشد تا بخش خصوصی عالم به موضوع، ماشین صنعت را در جاده توسعه به حرکت درآورد. مگر نه این است که هر کسی را بحر کاری ساخته اند" دولت ها بیش از آنکه منافع ملی و اقتصادی مدنظرشان باشد، تمام دغدغه شان توزیع درآمدهای نفتی تحت عنوان بودجه، از بین بردن تنش های سیاسی با قوای دیگر، رای آوری در مراحل بعدی انتخابات، مهره چینی در بخش های مختلف اقتصاد، صنعت و ... است. آیا چنین ذهن مشغولی می تواند به تولید خودرو رقابتی و با کیفیت بیندیشد؟ آن هم در خودروسازی که در حدود 200 شرکت زیرمجموعه متنوع دارد.
متاسفانه اینکه دولت سر جای خودش نیست نه تنها دامن گیر خود دولت شده، به دلیل مداخله گری بی مورد در بنگاه داری، گریبان شرکت های خودروسازی را نیز گرفته است. در شرکت های زیرمجموعه به وفور می توان مواردی یافت که افراد در جای خودشان قرار ندارند.
منش و سبک زندگی حاج قاسم سلیمانی، این سردار عزیز ملی هم برای آحاد مردم الگو است و هم برای دولتمردان و افراد امنیتی که هدف شان خدمت به کشور است. اقتصاد و صنعت ایران برای توسعه نیاز به تخصص گرایی دارد. نیاز به تحقق این جمله دارد که"هر کس باید در جای خودش باشد." ریل گذاری صنعت بر عهده دولت است و اداره این صنعت برعهده بخش خصوصی
مرتضی مصطفوی، کارشناس ارشد اقتصاد