تصمیم ترامپ برای مجبور کردن مشتریان نفت ایران به متوقف کردن خرید خود برای بسیاری شگفتآور بود.
از ماه می سال 2018 و خروج آمریکا از برجام و در ادامه اعمال دوباره تحریمها علیه ایران دولت ترامپ همواره حالتی بیطاقت و بیصبر را از خود نشان داد و تلاش کرد تا هر چه زودتر مشکل با ایران را به نتیجه برساند.
در ماه ژوئن سال 2018 کارمندان وزارت خارجه آمریکا میگفتند که ایران تا ماه نوامبر مجبور میشود صادرات خود را به صفر کاهش دهد که البته پس از مدتی این نقل قول به زبان مقامات ارشد آمریکایی افتاد و تهدید همچنان ادامه داشت و در واقع نزدیک کردن هر چه بیشتر صادرات نفت ایران به صفر به هدفی برای سیاست آمریکا تبدیل شد.
سؤال اصلی این است که چه زمان و به چه قیمتی این سیاست به نتیجه خواهد رسید؟
در طول چند ماه نخست سال 2019 مشخص شد که دولت ترامپ نسبت به متزلزل کردن جایگاه ایران و در واقع از بی ثبات کردن حاکمیت در ایران ناامید شده است.
در سال 2018 این نگاه به صورتی جامع در میان مقامات ارشد دولت آمریکا وجود داشت که فکر میکردند ایران تنها چند ماه تا فروپاشی فاصله دارد و میتوانند با چند حرکت شوکآور به این هدف برسند.
اگرچه شاهد ناآرامیهای بسیار محدودی در ایران بودیم که دلیل آنها مشکلات اقتصادی بود، اما هیچ نشانهای از بروز ناآرامیهای جدی در این کشور مشاهده نشد.
از منظر سیاسی حاکمیت در ایران کاملا پابرجاست و نیروهای امنیتی نیز نشانهای از ضعف از خود بروز ندادند.
در عین حال تلاش برای فشار به ایران نتوانست با توجه به موانعی که داشت، به طور کامل محقق شود.
البته اروپاییها تلاش ناچیزی را در حمایت از ایران برای جلوگیری یا مقابله با تحریمهای آمریکا انجام دادند و حتی کشورهای مخالف این تحریمها شامل چین و روسیه هم نتوانستند به نوبه خود در حمایت اقتصادی از ایران کاری از پیش ببرند.
باید گفت که مشکل آمریکا در اعمال تحریمها اجرای آن نیست، بلکه سخت بودن اهدافی که در قالب آنها تعیین شده است، بود که بخشی از این اهداف فروپاشی اقتصاد ایران و سقوط حاکمیت بود.
همان گونه که انتظار میرفت مقاومت شدید ایران در برابر تحریم و یا هر گونه فروپاشی باعث شده است در درون دولت آمریکا انگیزهای جدی برای تشدید تنش با ایران در سال 2019 ایجاد شود.
تصمیم دولت آمریکا در اوایل ماه جاری میلادی برای قرار دادن نام سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی باید به عنوان اقدامی برای افزایش فشار علیه حاکمیت ایران به حساب بیاید.
تصمیم برای لغو معافیتها و به صفر رساندن صادرات نفت ایران نشان میدهد که افرادی که در سال 2018 فکر میکردند، میتوانند در طول چند ماه نظام ایران را ساقط کنند، همچنان نسبت به این مسئله طی سال جاری امیدوار هستند و میخواهند در پس چنین سیاستی این هدف را محقق کنند.
*الزامات قانونی
بر اساس بند 1245 قانون اختیارات امنیت ملی سال 2012 و آنگونه که این قانون تعیین میکند تراکنشهای غیر آمریکایی با بانک مرکزی ایران قابل تحریم است و البته این تراکنشها میتواند از نظر قانونی مورد پیگرد قرار گرفته، مگر اینکه دارای مجوز باشند.
این قانون از این منظر اثر گذار است که بر اساس قانون اساسی ایران منابع نفت و گاز دارایی ملی محسوب شده و در نتیجه تنها بانک مرکزی این کشور میتواند بستر تراکنشهای مالی در این زمینه قرار گیرد.
تنها راهی که یک مؤسسه مالی و بانک خارجی میتواند بدون نقض تحریمهای آمریکا به تعامل با آمریکا بپردازد این است که یا کشور متبوع آن مؤسسه از تحریمها معاف شده باشد و یا اینکه شامل مستثنی شدن به دلیل کاهش مبادلات با ایران شده باشد.
برای اینکه کشوری بتواند از «مستثنی شدن کاهش مبادلات نفتی» استفاده کند، باید ثابت کند که خرید نفت از ایران را به میزان قابل توجهی کاهش داده است.
دوره ارزیابی این بند 180 روز است و پس از انقضای آن مجددا باید مورد ارزیابی قرار گیرد.
در دوره اوباما میزان کاهش خرید نفت از ایران توسط کشورها برای شامل شدن در مستثنی شدن تحریمی 20 درصد بود، اما دولت ترامپ هنوز برای این مسئله رقمی تعیین نکرده است.
شرکتها هم میتوانند بر اساس مفاد قانون اختیارات امنیت ملی سال 2012 نیز به دلیل خرید نفت ایران مورد تحریم قرار گیرد.
بر اساس الحاقیه سال 2013 قانون مذکور تمام پرداختها به بانک مرکزی ایران باید به صورت سپرده در کشور مبدا نگهداری شده و تنها برای مبادلات بشردوستانه و یا مبادله کالاهای غیرتحریمی مورد استفاده قرار گیرد.
* حال چه اتقاقی میافتد
بیانیه دولت ترامپ در زمینه توقف ارائه معافیتهای تحریمی به خریداران نفت ایران کوتاه، مختصر و صریح بود که بر اساس آن از روز دوم می آمریکا به کشورهایی که میزان خرید نفت خود از ایران را کاهش میدهند معافیت اعطا نخواهد کرد و هر گونه ادامه خرید نفت از روز سوم می به بعد نقض تحریم آمریکا محسوب شده و قابلیت تحریم شدن را دارد.
از طرف دیگر مبادلات مالی با بانک مرکزی ایران نیز همچنان تحت تحریم قرار خواهد بود.
البته همانند تمام تحریمهای آمریکا این بیانیه ساده نیز دارای ابهامات و مشکلاتی است که دولت آمریکا باید درباره آن تصمیمگیری کند.
نخست آنکه دولت ترامپ باید تصمیم بگیرد که آیا واقعا میخواهد تمام خریدهای نفت ایران از روز 3 می به بعد متوقف شود یا خیر؟
البته به احتمال زیاد این مسئله بعید است. به نظر میرسد پیش از همه کره جنوبی و ژاپن در قالب کاهش خرید نفت از ایران اجازه ادامه واردات را خواهند گرفت، اما چین، هند و ترکیه به این مسئله هم رضایت نخواهند داد و در واقع از روز 3 می شاهد بروز مشکل در صنعت نفت آنها خواهیم بود چرا که فقط یک هفته تا آغاز اجرای این تصمیم زمان باقی است.
برخی گزارشات حاکی از آن است که خریداران نفت ایران انتظار داشتند تا مجددا معافیت دریافت کنند، چرا که آنها برای این نفت جایگزینی نداشتند.
بیانیهای که عربستان و امارات طی آن از آمادگی خود برای تامین نیاز بازار نفت خبر دادند نیز شاید بتواند راه حلی باشد که طی چند ماه اینده عملی شود اما صادرات نفت ایران هم اکنون حدود یک میلیون بشکه در روز است و نمیتوان طی دو هفته جای خالی آن در بازار را پر کرد.
یک احتمال دیگر این است که دولت آمریکا برای مجبور کردن کشورها به متوقف کردن خرید نفت از ایران یک مهلت چند ماهه ارائه دهد. این مسئله به طور کامل در قانون تحریم آمریکا دیده شده و دولت آمریکا میتواند تا 120 روز به کشورها معافیت موقت دهد.
مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا در سخنان خود از هر گونه صحبت در این باره خودداری کرد.
بر اساس این احتمال ایران به صادرات نفت خود ادامه خواهد داد و این کار بر اساس قوانین موجود در آمریکا شدنی است، اما همانگونه که گفته شد، پول نفت ایران باید در کشور مبدا سپرده شده و فقط برای مبادلات دو جانبه یا موارد حقوق بشری استفاده شود.
در ادامه دولت آمریکا باید با چین، هند و ترکیه در رابطه با زمان آماده شدن آنها برای متوقف کردن خرید نفت از ایران مذاکره کند.
این سه کشور روی هم رفته حدود یک میلیون بشکه روزانه نفت از ایران خریداری میکنند و در واقع مخاطب بیانیه اخیر دولت آمریکا در عدم تمدید معافیت تحریمها همین سه کشور بودند و حالا این کشورها باید در قبال رویکرد آمریکا نسبت به ایران و ادامه خرید نفت از این کشور خاورمیانه تصمیمگیری کنند.
غیرممکن است بتوانیم بگوییم که این کشورها از تحریم آمریکا تبعیت خواهند کرد، چرا که چین به نوبه خود نه تنها با اجرای این تحریمها به صورت عملی مشکل دارد و روزانه 500 هزار بشکه نفت از ایران وارد میکند، بلکه از نظر سیاسی نیز رویکرد موافقی نسبت به اجرای آنها ندارد.
طی 10 سال تحریمهای ایران چینیها همواره حداقلهای تقاضای آمریکا برای تحریم را اجرا کردند و این مسئله پیش از جنگ تجاری و دستگیری یکی از مدیران ارشد شرکت هوآوی بود و در آن زمان دولت آمریکا همانند دولت ترامپ چالشهای ژئوپلتیک در این زمینه ایجاد نکرده بود.
ممکن است چینیها برای جلوگیری از آسیب بیشتر به منافع خود در آمریکا در این زمینه و در شرایط کنونی با آمریکا همکاری کنند، اما در عین حال کاملا محتمل است که همانگونه که مقامات چینی اعلام کردند در این زمینه با آمریکا همکاری نکنند.
احتمالات مشابهی برای هند وجود دارد، چرا که با نزدیک شدن به زمان انتخابات پیش رو در این کشور موضوع قیمت حاملهای انرژی بسیار اهمیت دارد.
ترکیه هم مشکلات مربوط به خود را دارد که از مشکلات مربوط به نقض تحریمهای پیشین آمریکا گرفته تا نیاز مبرم به گاز ایران متفاوت هستند، چرا که ترکها 17 درصد از گاز مورد نیاز خود را از ایران تامین میکنند.
ترکیه پول خریدها را نیز به حساب بانک مرکزی ایران میریزد که این مسئله قابل تحریم است.
مقامات ترک همانند مقامات چینی اعلام کردهاند که در مقابل اجرای این تحریمها خواهند ایستاد.
اگر دولت ترامپ نتواند به راه حلی برای مشکل چین، هند و ترکیه برسد شاید به سمت تحریم بانکها و پالایشگاههای این کشور روی بیاورد.
تحریمی که دولت آمریکا میتواند بر اساس قانون برای این مؤسسات در نظر گیرد، قطع دسترسی آنها به نظام بانکی آمریکا و همچنین متوقف کردن صدور ویزا برای مدیران ارشد آنها متفاوت خواهد بود.
در اجرای این سیاستهای تنبیهی در قبال نقض تحریمها آمریکا با مشکلات و چالشهای گوناگونی روبروست.
1- خریداران نفت ایران میتوانند بدون نقض تحریمها به خرید نفت این کشور ادامه دهند و در واقع مدالیته تجارت نفتی با ایران را تغییر ندهند. آنها میتوانند با استفاده از کانالهای بانکی و پالایشگاهی موجود بدون وقفه به خرید نفت ایران ادامه دهند. بر اساس قانون تحریم آمریکا شاید واشنگتن بتواند آنها را تحریم کند اما باید با عواقب آن که از دست رفتن تجارت با آنهاست روبرو شود. به علاوه اینکه برخی از این کشورها از جهات گوناگون برای آمریکا بسیار حیاتی هستند.
به عنوان مثال اگر چین به خرید نفت ایران ادامه دهد تصمیم آمریکا برای تحریم این کشور عمیقا برای منافع خود آمریکا زیانبار خواهد بود. نتیجه این اقدام آمریکا ممکن است باعث شود که کشورها حتی از اجرای حداقل تحریمها نیز سر باز زده و آنها را رد کند و در واقع اثرگذاری اعمال تحریمها را از بین ببرند.
2- مشتریان نفت ایران همچنان میتوانند به خرید خود ادامه دهند اما از شرکتها و موسسات بانکی استفاده کنند که هیچ فعالیتی در آمریکا و یا در نظام بانکی آمریکا ندارند. اگر این سیاست اجرایی شود شاید آمریکا بتواند آنها را تحریم کند اما تاثیر بسیار کمی در تغییر رفتار آنها در قبال خرید نفت ایران خواهد داشت. در واقع ایران خواهد توانست نفت خود را به مشتریان تحویل دهد و کاری که آمریکا میتواند انجام دهد تعریف چارچوب جدیدی از تحریمها علیه کشورهاست.
3-چالش دیگری که آمریکا با آن روبروست این است که در صورتی که علیه شرکتهای چینی، ترک و هندی تحریم اعمال کند، آنها نیز خرید نفت ایران را افزایش دهند. در واقع این شرکتها پس از تحریم شدن از سوی آمریکا، چیزی برای از دست دادن ندارند و در نتیجه احتمالا خرید خود را افزایش خواهند داد.
آمریکا برای اعمال تحریم علیه ایران از جانب خود رویکردهای منطقی برای بازار پیشبینی کرده است. آمریکا مطمئن است پس از حذف نفت ایران از بازار جهانی عرضه نفت با مشکل مواجه نخواهد شد و قیمت نفت نیز تاثیر زیادی نخواهد گرفت. از منظر آمریکا شرایط کاملا منطقی است.
عرضه نفت به بازار جهانی به میزان کافی در شرایط کنونی موجود است و سازمان اطلاعات انرژی آمریکا در گزارش آوریل 2019 خود درباره تولید نفت و محصولات پتروشیمی در کشورهای به غیر از ایران آورده است که احتمالا بازار ظرفیت تولید 2.2 میلیون بشکه در روز مازاد دارد، اما در این دیدگاه نیز چند مشکل جدی دیده میشود.
1-آمریکا فرض کرده است هیچ کاهش عرضهی دیگری از سوی دیگر تولید کنندگان نفت اتفاق نخواهد افتاد که با توجه به مشکلات موجود در صنعت نفت لیبی و ونزوئلا این دیدگاه بسیار خوشبینانه به نظر میرسد.
2- در صورتی که صادرات نفت ایران صفر شود ظرفیت تولید مازاد 2.2 میلیون بشکه روزانه که از سوی سازمان اطلاعات آمریکا پیشبینی شده است به کمتر از یک میلیون بشکه کاهش خواهد یافت.
این مسئله نه تنها چشمانداز تولید نفت را در شرایطی بحرانی قرار میدهد، بلکه قیمت نفت را نیز با کاهش توان عرضه بیشتر تحت تاثیر افزایشی قرار خواهد داد.
در واقع از دست دادن نفت ایران در بازار جهانی ظرفیت تولید نفت در بازار جهانی را به میزان قابل توجهی پایین میآورد.
3- عدم وجود شفافیت و یا چشمانداز درباره اینکه پالایشگاههای ترک، هندی و چینی قرار است از کجا نفت مورد نیاز خود را تامین کنند نیز به مشکلات عرضههای آتی خواهد افزود.
4- ایران نیز به نوبه خود میتواند علیه این اقدامات آمریکا واکنش نشان داده و به قول خود علیه جنگ اقتصادی مقابله به مثل کند و مستقلا بر قیمت نفت و عرضه آن به بازار جهانی تاثیر بگذارد که در ادامه بیشتر در باره این مسئله صحبت خواهیم کرد.
5-آمریکا فرض کرده است که عربستان و امارات آمادهاند از توافق تولید اوپک پا را فراتر گذاشته و عدم عرضه نفت ایران به بازار را جبران کند که البته به نظر نمیرسد که این دو کشور قصد چنین اقدامی را داشته باشند.
در صورتی که عربستان و امارات بخواهند بدون نقض سقف تعیین شده تولید در توافق اوپک و دیگر کشورهای نفتی نیاز مشتریان نفت ایران را تامین کنند، این مسئله بسیار سختتر از آن چیزی که در کنفرانس مطبوعاتی از سوی آنها مطرح شده است، اجرایی خواهد شد.
هر کدام از این مسائل میتواند به طور جداگانه در صورت بروز قیمت نفت را افزایش دهد که البته دونالد ترامپ بارها در توئیتهای خود عنوان کرده که این مسئله اصلا قابل قبول نیست.
به علاوه اینکه آمریکا از نظر ژئوپلتیک نیز با مشکل در اجرای این تصمیم مواجه است، چرا که اروپا و دیگر شرکای آمریکا در توافق هستهای بارها نسبت به عواقب این اقدام آمریکا در بی ثبات کردن خاورمیانه در حالی که ایران همچنان به توافق هستهای پایبند است، هشدار دادهاند. با تصمیم آمریکا برای عدم ارائه معافیت تحریمی این نگرانیها تشدید خواهند شد.
در واقع سر زدن چنین اقدامی از سوی آمریکا میتواند شانس همراهی اروپا با تحریمها و فشار برای محدود کردن برنامههای هستهای ایران را کم کند. چرا که نگران هستند، هر گونه افزایش فشار میتواند ایران را به سمت خروج از توافق هستهای سوق دهد.
تردید اروپاییها در قبال اقدام علیه ایران میتواند به نوعی تنها گذاشتن آمریکا در فشار علیه ایران باشد و در واقع این فرضیه مطرح میشود که دنیا دیگر در زمینه فشار علیه ایران با آمریکا همراهی نخواهد کرد.
این رویکرد در نتیجه به تشدید فشارها به همه طرفها منجر شده و مشکلات سیاسی را برای تیم ترامپ که هر روز منزویتر میشود، بیشتر میکند.
* واکنش ایران
ایران باید تصمیم بگیرد چگونه و چه زمانی به اقدام آمریکا واکنش نشان دهد. حداقل میتوان به طور منطقی فرض کرد که ایران در قبال آمریکا تسلیم نشده و برای راضی کردن دولت ترامپ امتیاز جدیدی بدهد. البته مشخص نیست که به در مجموع دادن امتیاز بتواند کارساز باشد اما به طور کلی دادن امتیاز در شرایط کنونی میتواند یک گزینه برای دولت ایران باشد.
آنچه محتمل است این است که به احتمال زیاد ایرانیها ادامه پایبندی به توافق هستهای را وجه المصالحه قرار داده و با تهدید به خروج از آن چین را به ادامه خرید نفت ترغیب کرده و اروپاییها و روسها را بر آن خواهد داشت تا راهکارهای اقتصادی برای خروج از بحران ارائه دهند.
از طرف دیگر ایرانیها به احتمال زیاد با دادن تخفیف و ارائه مزایای دیگر شرایط را برای ترغیب چین، هند و ترکیه در راستای ادامه خرید نفت آماده خواهند کرد.بسته به آنکه چگونه ایران به فشار تحریمی آمریکا واکنش نشان خواهد داد، اما ممکن است شرایط به اندازهای کافی خوب باشد که تحریمهای آمریکا را به چالش بکشد.
ایران همچنین به طور قطع به سمت ایجاد مناقشه و تهدید از سوی خود خواهد رفت که بخشی از آن میتواند در موضوع هستهای بوده که شامل کاهش پایبندی به برجام باشد.
به عنوان مثال ایران میتواند تولید آب سنگین یا اورانیوم با خلوص پایین را افزایش داده و یا فعالیتهای تحقیق و توسعهای جدید را با سانتریفیوژها آغاز کند.
البته در این زمینه آمریکا هم میتواند به طور ناخواسته به ایران در زمینه القاء خطر فعالیت هستهای کمک کند، چرا که آمریکا با لغو ارائه معافیتها در حقیقت اقدامات برای کاهش تهدید فعالیتهای هستهای ایران در فردو و اراک را متوقف میکند.
در مجموع ایرانیها به احتمال زیاد این موضوع را مطرح میکنند که صبر آنها در قبال مزایای پایین اقتصادی برجام و اجرای امتیازات ارائه شده از سوی طرفهای دیگر در ازای محدود کردن فعالیتهای هستهای این کشور، در حال تمام شدن است.
ایران حتما خروج از برجام را مدنظر قرار خواهد داد و شاید اگر توسعه فناوری هستهای بتواند به این کشور در حل مشکلات اقتصادی کمک کند، واقعا از برجام و توافق هستهای خارج شود.
از منظر سیاسی برای باقی ماندن ایران در توافق هستهای نیاز به ادامه حمایت دولت در این مسئله است و اگرچه تصمیم نهایی در این زمینه را آیتالله خامنهای رهبر ایران میگیرد، اما در صورتی که نظر روحانی در این زمینه تغییر کند، دیگر هیچ کسی در ایران باقی نخواهد ماند که از برجام حمایت کند.
البته ایران فقط به این اقدامات بسنده نخواهد کرد. آنها به طور شفاف اعلام کردند که تشدید سیاستهای آمریکا علیه این کشور این حق را برای آنها ایجاد خواهد کرد که شرایط را به صورتی نامتقارن تشدید کنند که بخشی از آن میتواند شامل ایجاد اختلال در صادرات نفت رقبای خود باشد.
این مسئله میتواند شامل حملات سایبری به تاسیسات نفتی آمریکا، عربستان،امارات و دیگر کشورها بوده و یا ایجاد شرایط برای حملات غیرمستقیم به نفتکشها و شناورها در دریای سرخ و خلیج فارس باشد.