ماههاست ابوظبی به واسطه سلطه «محمد بن زاید» دبی را مجبور کرده تا فشار بر ایران و ایرانیهای فعال در این امارت را افزایش بدهد. اکنون نشریهای فرانسوی نیز بر این امر صحه گذاشته است.
دبی دچار کمبود نقدینگی و سرمایهگذاری شده است. در چنین شرایطی، این امارت به سرمایه ایرانی که در آن ریشهدار بود و سبب حیات آن شده بود، بسیار نیازمند است، اما تحریمهای اخیر آمریکا علیه ایران، فرصتی برای امارت ابوظبی و، ولی عهد آن «محمد بن زاید» ایجاد کرده تا بتواند دبی را تحت فشار شدیدتری بگذارد که سرمایه ایران در این امارت را بکاهد و زخمی بر زخمهای دبی اضافه کند.
مطلب فوق، چکیده گزارش روزنامه فیگارو فرانسه از تشدید اختلاف ناپیدای دو امارت دبی و ابوظبی (در امور سیاست خارجی) است. دبی به دنبال فعالیت باثبات اقتصادی و حفظ جایگاه خود است، اما امارت ابوظبی که گفته میشود خطدهنده اصلی به، ولی عهد سعودی و عامل سیاستهای بحرانساز در منطقه هست، دبی را تحت فشار گذاشته که روابط با ایران را بکاهد.
«بن زاید» در برخی مطبوعات عربی به «شیطان عرب» معروف شده است. زیرا سیاستهای مخرب امارات در یمن، بحرین، شاخ آفریقا و حتی علیه ایران، زیر سر اوست. در فضای رسانهای جهان عرب معروف است که «محمد بن زاید» خط دهنده اصلی به «محمد بن سلمان» است.
اکنون فیگارو فرانسه در گزارشی بر اختلاف دبی و ابوظبی به دلیل سیاستهای بن زاید صحه گذاشته و نوشته است که شمار زیادی از تجار ایرانی دبی را ترک کردهاند و دلیل آن فشار امارت ابوظبی متحد آمریکا بر دبی است.
طبق آنچه نشریه فرانسوی گزارش کرده، امارت دبی نظارت بر فعالیت سرمایهگذاران و تجار ایرانی را افزایش داده و حتی اقامت آنان را تمدید نکرده است؛ بخصوص اقامت کسانی که طی شش ماه گذشته به ایران سفر کردهاند. بانکهای محلی در دبی دیگر به ایرانیها وام نمیدهد و برخی صرافیها نیز به اتهام پولشویی به نفع ایران و سپاه پاسداران آن بسته شده است.
«فاروج ورگزیان» از مدیران بانک الشارقه میگوید، اعمال سیاست مالیات بر ارزش افزوده از ابتدای سال ۲۰۱۸ به کشور امارات امکان داده که همه شرکتهای موجود بازار را دستهبندی و معاملات آنان را به دقت زیر نظر بگیرد از جمله تعاملاتی که در ارتباط با ایران انجام میشود.
فیگارو میگوید که البته این مسئله به معنای پایان کامل تعامل با ایرانیها نیست. «پول ایران هنوز اینجاست». ایران یکی از سرمایهگذاران اصلی سیسال گذشته در دبی بوده است.
طبق این گزارش، یک مدیر بانکی دیگر میگوید که ایرانیها پولهایشان را در دبی نگاه داشته و ملک و ساختمان خریدهاند. راههایی دیگر هم برای دور زدن تحریمهای آمریکا هست. برخی شرکتها هم آمادهاند جبران کنند یعنی مثلا تبادل صدهزار دلار در دبی مقابل همان مقدار در تهران.
فیگارو یادآوری کرد که امارت دبی اکنون دچار عملکرد ضعیف اقتصادی است و این مسئله بر قیمت املاک شهر اثر گذاشته است. مثلا فرانسوا بوتمن کارشناس امور بانکی میگوید که قیمت یک واحد آپارتمان در برج خلیفه (بلندترین برج جهان) از ۲۵ میلیون یورو به شش میلیون یورو کاهش یافته است.
طبق این گزارش، هرچند امارت دبی دو سوم سرمایهگذاریهای خارجی در منطقه خلیج فارس را هنوز در خود دارد، اما شماری از سرمایهگذاران خارجی دبی را ترک کردهاند و این امارت با رقابت شدید کشورهای همسایه نیز روبهروست. دبی دچار کمبود نقدینگی است و همین امر تجارت با ایران را برای آن حیاتی کرده بخصوص که سال گذشته این مقدار به ۱۸ میلیارد یورو رسید.
فیگارو در پایان نوشت که تحریمهای آمریکا فرصت خوبی برای امارت ابوظبی فراهم کرده که دبی را وادار کند که به جمهوری اسلامی ایران پشت کند.
مارک مارتینز از کارشناسان مسائل سیاسی میگوید دوری از ایران و نزدیکی به آمریکا، همان راهبردی است که، ولی عهد ابوظبی در پیش گرفته تا ابوظبی را به متحد اصلی واشنگتن در منطقه بدل کند و از این طریق سلطه خود بر دیگر امارتهای امارات عربی متحده را تحکیم کند.
اختلاف قدیمی دو امارات **
دو امارات ابوظبی و دبی قدرتمندترین امارتها از هفت امارتِ کشور «امارات عربی متحده» هستند که رقابت و اختلاف عنصر پایدار رابطه آنها بوده است.
دبی به تجارت و سیاستهای اقتصادی بدون دخالت دولت اعتقاد دارد و در مقابل ابوظبی به دلیل ماهیت رانتی و تکیه بر درآمدهای انرژی تمایل به دخالت در امور مختلف و تبع آن به دنبال سیطره بر کل اتحادیه از طریق توزیع سوبسید و وابسته کردن دیگر امارتها دنبال تسلط کامل بر اتحادیه است که همین رویه منجر به این شد تا سال ۱۹۹۶ امارتها حاضر به پذیرش قوانین اتحادیه نباشند و حتی دبی حاضر به ادغام نیروهای نظامی خود در نیروهای فدرال نبود.
هر چند دبی دارای توانایی رقابت با ابوظبی نبود، اما موفقیتهای این امارت در پی طرحها و ایدههای موفق در زمینه تبدیل این شهر به منطقه آزاد تجاری و استفاده از فرصتهای ناشی از فرار سرمایههای خاورمیانه درپی جنگ داخلی در لبنان و حمله عراق به کویت توازن این رقابت به سود دبی چرخید، اما بحران اقتصادی ۲۰۰۸ که اثرات آن به فاصله کمی در اقتصاد دبی هم مشاهده شد، منجر به این شد که ابوظبی بار دیگر دست بالا را در رابطه با دبی در اختیار بگیرد به طوری که ابوظبی با کمک مالی خود ناجی دبی در بحران اقتصادی مذکور شد.
طی سالهای اخیر با بیماری «خلیفه بن زاید آل نهیان» حاکم ابوظبی، برادر وی محمد بن زاید زمام امور را به دست گرفته که وی رقابتی نانوشته با محمد بن راشد دارد و با وجود شوآفها برای پنهان کردن این دشمنی و حسادت، آثار و نمودهای آن به ویژه در سالهای اخیر پدیدار شده است.
همانطور که گفته شد، بخش مهمی از این اختلاف به دلیل ماهوی است چراکه دبی از زمانهای گذشته براساس رویکرد تجارت محور در اداره امور به دنبال حفظ رابطه خوب با همسایگان و پرهیز از ماجراجوییهای امنیتی-سیاسی در راستای جذب سرمایهها، سیاست خود را بنا نموده است در حالی که ابوظبی به دلیل رانتی بودن منابع درآمدی، نوعا به سیاست خارجی و داخلی مبتنی بر قدرتنمائی و پرستیژی علاقه دارد. همین تفاوت در سیاستهای کلان زمینه سرریز اختلافات در داخل فضای سیاسی امارات را فراهم آورده است.
پس از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ که دامنه آن وارد اقتصاد دبی شد، ابوظبی با ارائه کمکهای مالی زمینه گسترش نفوذ خود در دبی را فراهم کرده و عملا دبی هرچند از نظر اقتصادی موفق بوده، اما قدرت سیاسی خود را از دست داده و زیر سایه ابوظبی قرار گرفته است. محمد بن راشد که مورد تمجید رسانههای خارجی قرار دارد در خانواده آل مکتوم به دلیل اینکه نتوانسته استقلال همیشگی دبی را حفظ و صاینت نماید، با انتقادات جدی روبهرو است.
هر چند محمد بن راشد برای مقابله با اقدامات محمد بن زاید برای توسعه نفوذش در دبی اقداماتی انجام داده که مهمترین آن برکناری ضاحی خلفان نایب رئیس پلیس دبی است که بر اساس گزارشها مهره محمد بن زاید در ساختار امنیتی دبی بود و احساس خطر از این مسئله منجر به کنار گذاشته شدن وی توسط محمد بن راشد از دستگاه امنیتی دبی شد.
با این حال هنوز افرادی، چون انور قرقاش که وزیر مشاور دولت در امور خارجی هستند که عملا مسئول اجرای دستورات محمد بن زاید و برادرش عبدالله بن زاید است، همچنان از نمودهای نفوذ بن زایدها در دیوان بن راشد است.