دو سوال کلیدی درباره بازار ارز

 چندی پیش یکی از شبکه‌های تلویزیونی فیلم مستندی از زمان ابرتورم در آرژانتین پخش کرد. در صحنه‌ای از فیلم، رئیس‌جمهور وقت با عصبانیت رئیس‌کل بانک مرکزی را خطاب قرار داد که چرا برای پرداخت حقوق معوقه کارکنان دولت پول چاپ نمی‌کند، رئیس‌کل بانک مرکزی با درماندگی در پاسخ گفت قربان قیمت ارز آنقدر بالا رفته است که برای واردات کاغذ اسکناس هم پول نداریم.

بحران‌های ارزی هم مانند سرطان‌های بدخیم هستند که گاهی متاستاز می‌کنند و به تمام بدن گسترش می‌یابند. متاستاز که در فارسی به آن نام دگرنشینی یا فراگستری هم اطلاق شده است، به گسترش و مهاجرت سلول‌های سرطانی از یک بافت به بافت‌های دیگر گفته می‌شود. در این شرایط پزشکان معالج عملا راهی برای درمان نمی‌یابند و گاه سعی می‌کنند با درمان‌های خاص فقط تاریخمرگ را عقب بیندازند و به‌عبارتی استراتژی از این ستون به آن ستون را انتخاب می‌کنند.

اگر بخواهیم بحران ارزی اخیر را ریشه‌یابی کنیم، باید به علائمی در شاخص‌های کلان اقتصادی اشاره کرد که همچون نتایج سونوگرافی از نشانه‌های بروز بیماری ازسوی پزشک معالج خبر می‌داد. مریضی که به قدرت بدنی خود می‌نازد و آنچه را که در گزارش آزمایشگاه آمده است، با لبخند تلخی پاسخ می‌دهد. رشد نقدینگی شاهد تلخ این ماجرا بود که از آنجا که به‌واسطه لنگر اسمی نرخ ارز و نرخ واقعی سود سپرده‌های بانکی هنوز آثار تورمی خود را بروز نداده بود، ازسوی سیاست‌گذاران و مقامات ارشد اجرایی کشور چندان جدی گرفته نشده بود.

سیل جوشان نقدینگی که در پشت سد سرکوب نرخ ارز و سود جذاب سپرده‌های بانکی جاخوش کرده بود، ناگهان با تصمیم دولت در مورد کاهش دستوری نرخ سود بانکی روبه‌رو شد که همچون دریلی عمل کرد که اندک‌اندک اجازه نفوذ آب را از پشت دیواره‌های سد داد. از نیمه دوم سال پیش اندک اندک علائمی از حرکت خزنده قیمت‌ها در بازارهای مسکن و ارز به چشم خورد و نرخ ارز از ۳۸۰۰ تومان در ابتدای شهریورماه به ۴۲۰۰ تومان در ابتدای دی‌ماه رسید. با آغاز اعتراضات دی‌ماه و زمزمه‌ها در خصوص خروج ترامپ از برجام، آهنگ رشد قیمت ارز شتاب بیشتری گرفت و به مرزهای ۵ هزار تومان در پایان سال رسید.

با اعلام خروج ترامپ از برجام و محدودیت دسترسی به منابع ارزی به خصوص اسکناس و تقویت موج انتظارات تورمی اکنونقیمت دلار ۱۶ هزار تومان را پشت‌سر گذاشته است و همچنان واهمه بسیاری نسبت به آینده هم در بین سیاست‌گذاران و هم در بین عامه مردم وجود دارد. دو سوال کلیدی اکنون مطرح می‌شود که پاسخ به آن بسیار دشوار می‌نماید. نرخ ارز تا کجا می‌تواند صعود کند و سیاست‌گذار اقتصادی چه برنامه‌ای می‌تواند برای ثبات اقتصادی داشته باشد؟ در پاسخ به سوال اول باید گفت با فرض آنکه تنش‌های سیاسی ادامه یابد، از آنجا که به قول لوکاس در آستانه یک تغییر ساختاری در اقتصاد کشور هستیم، پیش‌بینی کردن همچون پیشگویی یک مسابقه فوتبال است که هر نتیجه‌ای ممکن است در آن رخ دهد. برای توصیه به سیاست‌گذار هم باید به اختصار گفت، از سیاست‌هایی که در گذشته اجرا کرده است، عبرت گیرد. مراقب رشد نقدینگی باشد و از کنترل دستوری قیمت‌ها و از هرگونه تنش در سیاست خارجی کشور بپرهیزد.