چراکه نتوانست از تحریمهای ضدایرانی ایالات متحده امریکا معاف شود. اینکه تا چه اندازه توتال برای دریافت معافیت از تحریمها تلاش کرد مشخص نیست اما کارشناسان باور دارند که اگر توتال 50 درصد از تعهد سرمایهگذاری خود را اجرا میکرد، شرایط تغییر میکرد. البته توتال تنها شرکتی نبود که با بازگشت تحریمهای امریکا دور ایران در لیست مقاصد سرمایهگذاری خود، خط قرمز کشید. بسیاری از شرکتهای اروپایی و آسیایی هم که در مرحله امضای قرارداد بودند، محتاط شدند. شرکتهایی که حتی پیش از اجرای برجام و با آغاز مذاکرات هستهای، مدام با مقامات ایرانی دیدار و برای حضور در صنعت نفت و گاز ایران ابراز علاقه میکردند.
بررسیها نشان میدهد که اگر مذاکرات نفتی ایران در همان سال نخست پس از اجرای برجام به نتیجه میرسید و امضا میشد، در این مدت حداقل 40 میلیارد دلار سرمایه از طریق مدل جدید قراردادهای نفتی وارد ایران شده بود. رقمی که بازگشت تحریمهای نفتی ایران را سخت میکرد یا حداقل سرمایهگذاران را به دریافت معافیت از تحریمهای امریکا مشتاقتر میکرد. چراکه در مدل جدید قراردادهای نفتی بازپرداخت سرمایهها از محل تولید و محصول طراحی شده بود.
آن روزها «توتال» فرانسه، «انی» ایتالیا و «شل» انگلیسی- هلندی، «اینپکس» ژاپن، «اوام وی» اتریش و دهها غول نفتی دنیا مدام در رفت و آمد به تهران بودند تا در رقابت با یکدیگر پیروز میدان شوند و سهمی از صنعت نفت ایران را به خود اختصاص دهند. اما با آنکه مذاکرات نفتی تقریباً از سال 93 شروع و در سال 94 با اجرای برجام علنی شده و به اوج رسیده بود، نتیجه مطلوبی نداشت. جز دو قرارداد نفتی که یکی متعلق به توتال و دیگری زاروبژنفت روسیه بود. اما چرا هزاران ساعت مذاکره و ابراز تمایل مکرر شرکتهای خارجی بینتیجه ماند؟ در این خصوص سید مهدی حسینی که دبیر کمیته بازنگری قراردادهای نفتی بود و ساعتها با شرکتهای نفتی اروپایی و آسیایی مذاکره کرده بود، میگوید: «پس از برجام، نفت ابزاری برای درگیریهای جناحهای سیاسی داخل کشور شد و با اوجگیری چند صدایی در داخل کشور، سرمایهگذاران خارجی هم از صرافت افتادند.» حسینی در گفتوگو با «ایران» اظهار کرد: «گمان نمیکنم در این کشور کسی به لزوم اجرای مدل جدید قراردادهای نفتی و جذب سرمایه خارجی شک کرده باشد. مگر گروههایی که تمام منافع کشور را فدای دعاوی سیاسی و گروهی میکنند یا سواد و دانش نفتی ندارند.»
شبی در ضیافت توتال
حسینی که در زمان مذاکرات هستهای و اجرای برجام با بسیاری از شرکتهای اروپایی و آسیایی به نمایندگی از وزارت نفت دیدار و گفتوگو میکرد؛ از شبی میگوید که پاتریک پویانه بهعنوان مدیرعامل جدید توتال ضیافتی را در فرانسه برپا کرده بود و او با دستور وزیر نفت به آنجا رفته بود. داستانی که تاکنون بازگو نشده است. این کارشناس ارشد انرژی میگوید: «بعد از اتمام ضیافت پویانه در مورد سرمایهگذاری در 4 پروژه نفتی ایران ابراز تمایل و به صراحت بیان کرد «ما آمادهایم که پیشگام سرمایهگذاری در ایران باشیم.» توتال در این زمینه سابقه نیز داشت. در دهه ۱۳۷۰ این شرکت فرانسوی، با پیشگامی قراردادهای بیع متقابل ایران را پذیرفت و پروژه توسعه میدان نفتی سیری در فازهای A و E را اجرا کرد. او ادامه داد: «اما توتال تنها شرکتی نبود که برای حضور در صنعت نفت ایران لحظه شماری میکرد. ما در زمان اجرای برجام فرصت سر خاراندن هم نداشتیم. هر روز هیأتهایی از اروپا و آسیا به ایران میآمدند و یک مسابقه بین آنها شکل گرفته بود. ایران حتی در موقعیتی قرار داشت که میتوانست از بین آنها بهترینها را انتخاب کند اما متأسفانه بعد از مدتی کارشکنیهای داخلی سرمایهگذاران را دچار شک و تردید کرد و آنها متوجه فضای سیاسی حاکم بر ایران شده بودند.» دبیر کمیته بازنگری قراردادهای نفتی میگوید: «هم اندیشی قرارداد جدید نفتی ایران (IPC) اسفندماه 1392 برگزار، مدل جدید سال 1393 آماده شد و برجام در دی ماه 1394 به اجرا رسید اما فضای سیاسی داخلی علیه مدل جدید قراردادهای نفتی و برجام شروع به تبلیغات کرد. در حالی که اهداف مدل جدید قراردادهای نفتی و برجام مقدس بود. برجام فرصت بسیار بزرگی بود که باید از آن بهره میبردیم. فرصتی که دیگر تکرار نمیشود.»
ابزاری بهنام لابی نفتی
اکنون که توتال از توسعه فاز 11 پارس جنوبی خارج شده، عدهای میگویند که ایران از همان ابتدا نباید به توتال اعتماد میکرد؛ چراکه در دور قبلی تحریمها هم ایران را ترک کرده بود. اما حسینی معتقد است: «اوایل کارها بخوبی پیش میرفت. یقین دارم که اگر آن روزها تعداد قابل توجهی قرارداد امضا کرده بودیم، دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا براحتی نمیتوانست ایران را تحریم کند. یا حداقل به شرکتهای نفتی معافیت میداد. مانند اتفاقی که در دوره قراردادهای بیع متقابل با امضای 20 قرارداد نفتی و گازی افتاد.» او میگوید که اگر قراردادهایی نظیر توتال زودتر اجرا شده بود، الان ایران توان لابی نفتی داشت. همانطور که عربستان از نفت در روابط سیاسی بینالمللی خود بهره میبرد. حسینی توضیح داد: «برای مثال اگر 50 درصد از سرمایهگذاری
5 میلیارد دلاری کنسرسیوم توتال در فاز 11 پارس جنوبی انجام شده بود، الان توتال هم برای حفظ منافعش در کنار ایران با امریکا درگیر میشد. حال تصور کنید که تمام مذاکرات نفتی ایران بموقع به نتیجه میرسید. آیا امریکا میتوانست براحتی ایران را تحریم کند؟ قطعاً خیر.»
او سه عامل فضای مخدوش سیاسی داخلی، به قدرت رسیدن ترامپ و محافظه کاری برخی از مقامات را مانع بهرهگیری از برجام میداند و میگوید: «در شرایط فعلی به جای مقصر دانستن توتال و غولهای نفتی دیگر باید بهدنبال راهکار بود. باید از همراهی اتحادیه اروپا و کشورهایی نظیر چین و هند استفاده کرد. باید با بانکها و شرکتهایی که منافع مشترک با امریکا ندارند تماس برقرار کرد و راهی برای آغاز معاملات یورویی ساخت. در همین حال باید شکایت از امریکا بهدلیل نقض برجام را در دیوان داوری لاهه جدا پیگیری کرد. امریکا ناقض قوانین بود؛ چرا علیه این کشور تبلیغ نمیکنیم؟ نباید از ترس مرگ خودکشی کنیم.»