خبرهایی که مثل تیر بیرون پرتاب میشوند تا مردم را هم به خرید و انبار کردن، حریصتر کند؛ پنج کارتن پودر لباسشویی، 2 کارتن روغن، چند گونی برنج و... انگار در دایرهای شوم گیر افتادهای و فقط تویی که باید به فکر خودت و خانوادهات باشی. آن طور که حسام سلامت جامعهشناس میگوید: «در غیاب نظارت مؤثر، این ماجرا هر بار به اشکال مختلف اتفاق میافتد.»
چرا اخبار احتکار بیشتر از همیشه به گوش میرسد؟ ریشههای این پدیده اقتصادی از کدام زمین آب میخورد؟ احتکار چه به روز اقتصاد کشور و مردم میآورد؟ چطور میتوان با آن مقابله کرد؟ اینها را با سه کارشناس حوزه اقتصادی و اجتماعی مطرح کردیم تا لااقل توصیفی شفافتر از ماجرا داشته باشیم. اما بگذارید قبل از صحبت کارشناسان سری به اخبار بزنیم تا شاید اهمیت موضوع روشنتر شود.
23 مردادماه معاون امور اقتصادی و توسعه منابع استانداری تهران به بیش از 60 هزار قطعه کالا در انباری که صاحبش یکی از واردکنندگان برندهای معروف کرهای است، اشاره کرد و توضیح داد که چگونه این برند ماههاست که هیچ کالایی در بازار ندارد. همان روز معاون نظارت و بازرسی سازمان صنعت، معدن و تجارت هرمزگان گفت که در ۹ روز گذشته هشت پرونده احتکار کالا به ارزش ۳۰ میلیارد تومان در هرمزگان تشکیل و به مراجع قضایی استان تحویل شده که بیشتر کالاهای احتکار شده نیز مواد غذایی، آهنآلات و لوازم یدکی خودرو بوده است. 18مرداد هم خبر کشف انباری با 2 هزار و 200 تن شمش آلومینیوم به ارزش 40میلیارد در اراک منتشر شد درحالی که قیمت آلومینیوم در بازار سه برابر شده است. از همه خندهدارتر خبر احتکار یک میلیون پوشک بچه بود که هفته گذشته بسرعت در فضای مجازی دست به دست شد. حسام سلامت که جامعهشناس اقتصادی است، میگوید: «محتکران میخواهند برنده بازی بحران اقتصادی باشند و بیشتر در زمانهایی که کشوری با بلایای طبیعی، جنگ و بحران اقتصادی درگیر است، ناگهان سر و کله آنها پیدا میشود. آنها سعی میکنند با از دسترس خارجکردن کالاهای اساسی به سود سرشاری برسند. آنها نه به جان مردم اهمیت میدهند و نه ویران شدن زندگی برایشان مهم است.»
سلامت با اشاره به پرونده احتکار دارو که سر و صدای زیادی درست کرد، میگوید: «یکی از مسائلی که در رشد محتکران بسیار مهم است، رانت اطلاعاتی و توزیع نابرابر آن است که میتواند در نبود نظارت مؤثر سود کلانی به حساب محتکران واریز کند. منظور تنها نظارت دولت نیست بلکه یک بازار شفاف و رقابتی هم میتواند به از بین رفتن احتکار کمک کند.» سلامت معتقد است ادامه این وضعیت، باعث بیثباتی کامل بازار خواهد شد و نظام قیمتگذاری به دست اقلیتی از فرادستان خواهد افتاد که پولهای بادآوردهای نصیبشان میشود.
محمود جامساز اقتصاددان، رفتار مصرف کنندگان را یکی از دلایلی میداند که باعث بیشتر شدن حرص محتکران میشود: «مردم به دلیل ترس از کمبودهای بیشتر، نبود قطعیت و پیشبینی ناپذیر بودن آینده، تلاش میکنند اضافه بر مصرف خود کالا بخرند و این امر انگیزه محتکران را افزایش میدهد و توزیع کالا را در بازار دچار اخلال میکند.»
او از تاریخچه قانونی مبارزه با احتکار که از سال 1362 شروع شد میگوید و از زمان جنگ تحمیلی که نقطه شروع بازار سیاه و کمبود ارزاق است، مثال میآورد که چطور این قوانین توانست اوضاع را کنترل کند. او این روند را تا سال 69 پیگیری میکند که با هدف مجازات شدید اخلالگران قانون به تصویب رسید و... جام ساز میگوید: «اما متأسفانه با توجه به قدرت گرفتن ریشهها و شاخههای فساد در دیوانسالاری و نهادهای فرادولتی، اجرای قانون هم به سرنوشت دیگر قوانینی که با شدت شروع میشوند و در انتها از اهداف خود دور میشوند دچار شد و ما شاهد حیرتآورترین اختلاسهای تاریخ در کشور بودیم که باعث فاصله طبقاتی شدید و شکاف بین فقیر و غنی شد.»
جامساز دو نیت برای احتکار را مورد بحث قرار میدهد. نیت خاص و نیت عام: «نیت عام محتکر، بیشینه کردن سود خود از طریق انبار کردن کالاست اما نیت خاص اخلال در نظام اقتصادی و ایجاد نارضایتی در بین اقشار مردم است که این نارضایتیها را گاه به خیابان میکشاند و در مواردی به شعارهای غیر اقتصادی میانجامد.»
بگذارید تأثیر شرایط اقتصادی بر زندگی مردم را از زبان مازیار طلایی، جامعهشناس بشنویم. او لیستی تمام نشدنی از ضرباتی که مردم در این وضعیت میخورند ارائه میدهد؛ پدیده اقتصادی که در عرصه اجتماعی بازتولید میشود: «گرانی که از پس احتکار میآید باعث ناامنی اجتماعی میشود، آیندهنگری را به صفر میرساند و دستیابی به فرصتها را کم میکند. فردی که دچار گرانی شده، مجبور میشود کمتر مصرف کند. این یعنی درگیر نیازهای زیستی میشود و مجبور است از سر و ته خیلی از نیازهایش بزند تا فقط به معیشتش برسد.»
او بیشترین تأثیر این روند را روی طبقه متوسط میداند. طبقهای که به سرعت در حال فقیر شدن است: «در واقع ما به سمت جامعهای دوقطبی میرویم و این تبعات کلانی برای کشور دارد و باعث افزایش اعتراضها میشود. طبقه متوسط به خاطر اینکه روزگاری از رفاه اجتماعی نسبی برخوردار بوده، در مقابل قشر مرفه احساس تحقیر میکند و حس بدبینی و نفرت او افزایش مییابد. افزایش بدبینی هم به بالا رفتن سطح خشونت برای حل و فصل امور اجتماعی ختم میشود. تخریب امید هم باعث میشود قشر متوسط یا نابود شود یا اینکه دست به مهاجرت گسترده بزند.»
شاید شما هم بارها از خود پرسیدهاید چرا در اطرافتان افراد بیشتری در صورت برخورداری به سمت استفاده از رانتهای کوچک و بزرگ میروند یا کارشان را به صورت درست و بینقص انجام نمیدهند. طلایی در این باره میگوید: «یکی از بدترین اتفاقاتی که برای جامعه میافتد، تصور این است که دیگر نمیشود از طریق کار شرافتمندانه زندگی کرد. وقتی رفاه حداقلی از بین میرود و یک شهروند که تا چند سال پیش میتوانست با 5 سال کار یک ماشین بخرد و حالا میبیند حتی با 20سال کار هم نمیتواند، به فکر چیزهای دیگری میافتد.» به گفته وی، فردی که تا دیروز به کار شرافتمندانه متعهد بوده، حالا میبیند که دیگر نمیشود از این کار به معیشت خود برسد و اینجاست که فساد همگانی میشود و مشروعیت پیدا میکند: «در واقع سرمایه اجتماعی و انسجام آن دچار اختلال میشود و هر کاری میکند تا گلیم خودش را از آب بیرون بکشد.»
فرمانده انتظامی استان کهگیلویه و بویراحمد از کشفی بزرگ خبر داد. بیش از 70هزار کیسه برنج در سطح استان رقمی نیست که براحتی بتوان از آن گذشت. فرمانده انتظامی استان کرمانشاه هم از کشف هزار حلب 17کیلویی عسل، 25 تن شکر، 15 هزار و 244 عدد پودر لباسشویی و هزار عدد انواع دلستر خبر داد. احتکاری به قیمت 4 میلیارد ریال... محتکرانی که به قول محمود جامساز با واژه اخلاق غریبهاند و چیزی به نام انسانگرایی اقتصادی به گوششان نخورده.