اقتصاد کشور از بیماریهای کهنهای رنج میبرد که برخی از آنها بر اثر تجویز اشتباه و بیتدبیری برای درمان آن، به مراحل خطرناک رسیده است. نظیر ایجاد و تجمیع 1500 هزار میلیارد تومان نقدینگی در نظام بانکی، قاچاق گسترده، فساد در روابط فعالان اقتصادی با بخش عمومی، محیط کسبوکار ضد تولیدی و ...
هر کدام از این بیماریها کافی است تا اقتصاد را از پا بیندازد اما از سال96 با اتخاذ و اجرای بعضی از تصمیمهای مشکوک، وخامت حال اقتصاد تشدید شد.
از اوایل تابستان، وزارت صنعت، معدن و تجارت با دستکاری مشکوک و ناگهانی سامانه ثبت سفارش و واردات خودرو، رانتهای بزرگی ایجاد و بازار خودرو را به تلاطم انداخت. در خوشبینانهترین حالت، بیتدبیری!
در اواخر مرداد 96، بانک مرکزی نرخ سود سپردهها را ناگهان کاهش داد: حداکثر 10 درصد برای روزشمار و 15 درصد برای یکساله. از آن بدتر، یازده روز به سپردهگذاران و بانکها فرصت داد تا قراردادهای قبلی خود با نرخهای بالاتر قبل تجدید کند. بیتدبیریای که به زودی در 11 شهریور97 سررسید و بر سر اقتصاد نحیف شده ایران آوار خواهدشد.
تیم اقتصاد دولت در زمستان 97 و در سومین گام اشتباه، بیش از 5/7 میلیون قطعه سکه طلا را پیش فروش کرد به این امید که اقیانوس به تلاطم افتاده نقدینگی را مهار کند اما با یک اقتصاد زیرزمینی بزرگ و فرار گسترده مالیاتی، این تصمیم هم به توزیع رانت بیسابقهای منجر شد.
همه این اتفاقات در شرایطی بود که رئیسجمهوری آمریکا به طور مستمر تهدید میکرد به زودی از برجام خارج خواهد شد و فشار اقتصادی اعمال خواهد کرد.
دستکاریهای مشکوک در نرخ سود بانکی و بازارهای خودرو و طلا همراه با اقدامات موذیانه همسایه جنوبی در بازار ارز، در کنار شایعات نگرانکننده و انفعال تیم اقتصادی دولت همگی باعث شد از اواخر سال 96، نرخ ارز به تدریج رو به افزایش برود. از اوایل 97 این افزایش، سرعت بیشتری پیدا کرد. در این زمان بود که تیم اقتصادی دولت که تا آن زمان منفعل مینمایاند، بدترین تصمیم ممکن را اتخاذ کرد: تعطیل کردن صرافیها، اعلام تأمین همه نیازهای وارداتی و مسافری به نرخ ثابت 4200 تومان برای هر دلار و به قاچاق شناختن نرخ دیگری برای ارز.
این اشتباه تاریخی، واردات و سفر خارجی را تشویق و ارزان کرد و صادرات غیرنفتی را سرکوب و تنبیه. کاری که همزمان با شروع تحریمها باید عکس آن انجام میشد و اشتباهی که دهها هزار میلیارد تومان را طی حدود سهماه بهصورت رانت میان افراد خوششانس و رانتجو توزیع کرد.
همه این بیتدبیریهای پیدرپی و شگفتانگیز در شرایطی اتفاق میافتاد که اقتصاددانان دلسوز و نخبه، بهطور دائم و مستمر دولت را از اشتباهات پرهیز میدادند و بعد از اتخاذ تصمیم اشتباه دولت، راهکارهای برونرفت از مشکل را هم تدوین و عرضه میکردند اما تیم اقتصادی خودشیفته و ناکارآمد دولت، هیچ توجهی به راهکارهای ارائه شده نکرد. گویی با منطق اقتصادی، سر لجبازی داشت.
رهبر معظم انقلاب اخیراً با توصیف نجیبانهای از اشتباهات اقتصادی گفتند: «نمیگوییم خیانت اما خطای بزرگی اتفاق افتاده است.»
شاید واقعیت اینقدر نجیب نباشد چرا که هرکس توالی این همه اشتباه فاحش در کنار بیتوجهی به هشدارها و راهکارها و همزمان حرکات ترامپ و متحدان منطقهایاش را مانند قطعات جورچین کنار هم قرار دهد، خواهد پرسید این همه بیتدبیری، تصادفی بوده است؟!