خروج آمریکا از برجام، هرچند بستههای تحریمی را باز میکند و محدودیتهایی را برای کشور به وجود میآورد اما از این منظر که به شناخت ماهیت بدعهد و بدذات آمریکا کمک و تکلیف ما را با سردمدار نظام سلطه مشخص کرد، اتفاقی مثبت در سپهر سیاسی- اقتصادی انقلاب اسلامی محسوب میشود.
یکی از نگرانیهایی که مسئولین را به سمت توافق برای رفع تحریمها سوق داد، ایستادن چرخ اقتصاد از حرکت و فقدان سرمایهگذاری بود و استدلال هم به این شکل مطرح میشد که چون سرمایهای وجود ندارد، درنتیجه، تحرکی در اقتصاد نیز شکل نمیگیرد، درحالیکه این مقدمه و نتیجهگیری از پایه غلط بود.
اقتصاد رانتی و نفتی اگر با تحریم از کار نیفتد باید تعجب کرد ولی در عوض، محدودیتها میتوانند فرصتی مغتنم برای درمان معضل بیماری اقتصاد نفتی باشند. وقتی نفت فروش نرود، امورات کشور هم مختل میشود و یکقلم از دلایل دانهدرشت برجام نیز همین کسادی بازار نفت بود، درحالیکه این چاره کار نیست و باید به دنبال سازوکار چرخش سالم پول باشیم.از یاد نبریم که آمریکا با برخی از سیگنالهای اشتباه داخلی، فشار سنگینی بر درآمدهای نفتی ما وارد آورد و همه راههای ارتباطی کشور را با تجارت جهانی قطع کرد. خروج واشنگتن از برجام نیز با همان دلایل مشابه صورت گرفته است. وقتی در ایام گفتگوهای هستهای و تصویب آن، سخن از اقتصاد مقاومتی بهعنوان چاره کار مطرح میشد، برخی بلادرنگ، ویژگی «درونزایی» و «بروننگری» را در یک وزنه قرار میدادند و نتایج غلطی میگرفتند. امروز هم کموبیش، همان شرایط حاکم است و حالا که فرصت مغتنم خروج آمریکا
از برجام به وجود آمده، گفته میشود که چشم امید ما به سه کشور اروپایی دوختهشده است، چراکه برای عمل به اقتصاد مقاومتی باید خصیصه نگاه به بیرون را هم به دست آورد!
درونزایی اقتصاد، پیشنیاز بروننگری است و کشوری که اولویت خود را در جذب سرمایههای خارجی بهمنظور توجیه بروننگری فرض میکند، هیچگاه به درونزایی موفق نمیشود. برای حل این معادله، ابتدا باید صد در صد توان داخلی برای فعال کردن ظرفیتها بکار گرفته شود و چنانچه احتیاجی پیش آمد، باید از طریق کشورهای همسو و همسایه تأمین شود نه از مسیر دولتهایی که در وضع تحریم علیه ما پیشتاز بودند.
مقام معظم رهبری بهعنوان نظریهپرداز اقتصاد مقاومتی بارها تأکید کردهاند که دنیا، فقط چند کشور زورگو و مستبد اروپایی نیست و اولویت تأمین مایحتاج اندک داخلی بر این مبنا، باید کشورهای پیشرفته آسیایی باشند. شرط تقویت توان داخلی چیست ؟ مسلم است که حمایت از تولید و کالای داخلی. این روشی است که در بسیاری از اقتصادهای پیشرفته دنیا رخداده و مدتهاست که از طریق اقتصاد مقاومتی و تعصب شدید بر مصرف محصولات داخلی به کشورهایی ثروتمند تبدیلشدهاند و کارشان تا جایی رونق گرفته که دیگر کشورها برای خرید محصولاتشان به آنها التماس میکنند.
اگر آلمان به قطب محصولات صنعتی و خودروسازی تبدیلشده یا ژاپن، محوریت فناوریهای پیشرفته الکترونیکی را در دست دارد، در وهله اول، مرهون حمایتهای بیشائبه و همهجانبه مردم و مسئولینش بوده است.
در تاریخ این دو کشور و دیگر قطبهای اقتصادی، بسیار خواندهایم که برای مدتها از کالاهای اولیه محروم بودند ولی تن به واردکردن آنها از خارج ندادند تا اینکه باهمت عمومی و کار سخت و شبانهروزی، کمبودها را برطرف کرده و از محصولات خودشان استفاده کردند. خب، چنین فرهنگی، ثروت، رفاه و فناوری را تولید میکند و دیگران را به سمت خرید تولیدات باکیفیت آنها سوق میدهد. در این مرحله است که بروننگری معنی میدهد؛ یعنی وقتیکه چشمداشتی به خارج برای تأمین مایحتاج اولیه وجود ندارد و توان داخلی آنچنان قوی شده که نهتنها تحریم و تهدید جواب نمیدهد، بلکه همان تحریم کنندگان، در صف اول خرید محصولات داخلی میایستند. ازاینرو، قطع امید از آمریکا و متحدانش در راستای رونق اقتصادی، اولین و بلندترین گام برای استحکامبخشی به ارکان اقتصاد کشور به شمار میآید.
نکته بسیار مهم در حمایت از تولید و محصولات داخلی، این است که همه ارکان و اجزای کشور در جهت نیل اقتصاد مقاومتی باید همسو و همجهت باشند. نمیشود مردم را به خرید کالای ایرانی توصیه کرد، از آنها خواست که اجناس وطنی را هرچند کم کیفیت، مصرف کنند ولی در ادارات و نهادهای حکومتی، برندهای خارجی جولان دهند. فراتر از این، زندگی و معاش مردم و مسئولین باید از شاخصه «عدالت» برخوردار باشد، چراکه جامعه وقتی در گذار از دالان مشکلات و پستیوبلندیها با زعمایش همراه میشود که آنها را در کنار خود و همدرد خود ببیند.
برخی به زبان میگویند اقتصاد مقاومتی، و در سوی دیگر، با تحریم کنندگان جمهوری اسلامی، نرد عشق میبازند، بر خودروهای چند صدمیلیونی و میلیاردی سوار میشوند، در خانههای مجلل و اشرافی سکنی میگزینند، گشتوگذارشان و دانشگاههای فرزندانشان در اروپا و آمریکاست ولی وقتی در مقابل انظار عمومی ظاهر میشوند، دم از حمایت از کارگر ایرانی و ظرفیتهای داخلی میزنند!! در چنین شرایطی، موعظه و پند و نصیحت اثر نمیکند، چون گوینده قائل به آن نیست و بین حرف و عمل او فرسنگها فاصله وجود دارد. خوشبختانه مردم ما از برخی از دستاندرکاران جلوترند و به برکت گسترش فرهنگ و گفتمان اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل به این نسخه حیاتبخش، به یک مطالبه عمومی و ملی تبدیلشده و مسئولین برای اثبات همراهی خود با مردم، از ساده زیستی و مصرف کالاهای ایرانی سخن به میان میآورند.
افزون بر این، گرتهبرداری از علوم اقتصاد غربی با هدف حرکت در مسیر اقتصاد پویا هم سر از ناکجاآباد درخواهد آورد. دیدگاه توسعه غربی هرگز موفق به رفع نیازهای بومی نخواهد شد و اگر این دیدگاه حاکم باشد، هیچگاه پیشرفتی حاصل نمیشود چراکه مبانی غرب، اساساً اجازه توسعهیافتگی ایران اسلامی را نمیدهد.
بنابراین، یگانه راه مقابله با تحریمها و مصونسازی اقتصاد از آسیبهای نقض برجام توسط آمریکا، تکیه بر اقتصاد مقاومتی است و باید بهدوراز هرگونه سیاست زدگی و قبیله گرایی، این فرصت طلایی را برای مهندسی آینده انقلاب در چارچوب استقلال همهجانبه، قدر بدانیم.