مسعود نیلی، با پرش از رکورد تورم 49/6 درصدی در دولت کارگزاران سازندگی که دست پخت وی و همطیفانش بود و مورد اعتراضهای عمومی شد، مدعی شد نابسامانی اقتصادی صرفاً محصول عملکرد دولتهای نهم و دهم است.
نیلی در ادامه میگوید رشد اقتصادی که سال 95 رخ داده، زمان میخواهد تا اثرات آن دیده شود. وی پس از سیاهنمایی مفصل علیه دولت نهم و دهم و سفیدنمایی خلاف واقع عملکرد دولتهای سازندگی و اصلاحات و دولت فعلی میگوید: به نظر من گلوگاه ما امید است؛ آمارهای اقتصادی نیست. مهم این است تا چه اندازه شرایط عمومی کشور میتواند این امید را احیا و ایجاد کند؟ و این مسئلهای نیست که مردم فقط امروز با آن مواجه باشند؛ سالهاست با آن مواجهند. در نتیجه انتظارشان این است که برایشان ترسیم شود چه زمانی قرار است کدام مشکل حل شود و کارهایی که قرار است مشکلات را حل کند، چگونه پیش میرود؟ این قاعدتاً مهمترین سؤال مردم است. اگر پاسخ قابل قبولی به این سؤال داده شود، مردم خواهند توانست مشکلات را تحمل کنند. در این میان اتفاق دیگری نیز در کشور بوقوع پیوسته است و آن این که برآیند فضای رسانهای کشور این موضوع را به مردم القا کرده که مسئولین شما مشکل دارند؛ یا حقوق بالا میگیرند یا درگیر مسائل فساد مالی هستند. وجه غالب تبلیغات رسمیمان این است. و این در حالی است که در دنیا این کار را نمیکند. چون خطرناک است.
وی سپس خواستار گفتوگوی ملی و کنار هم قرار گرفتن مسئولان مانند لوییجرگه افغانستان شد و گفت: اما اگر این شرایط فراهم نشود و گفتوگوی ملی شکل نگیرد، طبیعتاً مشکلات بغرنجتر خواهد شد و با عدم حل آنها و عدم حرکت رو به جلو شاهد انباشت مشکلات و مطالبات خواهیم بود. باید زبان گفتوگو با همدیگر را تعریف کنیم و به دغدغههای همه طرفها احترام بگذاریم. این که مدام به همدیگر بگوییم من خادم هستم و تو خائن؛ در چنین فضای گفتمانی مشکلات حل نخواهد شد. اگر مؤسسات مالی امروز دچار مشکل شدهاند، هشداری است که ممکن است بانکها هم با چنین مشکلی مواجه شوند. اگر تظاهرات مردم را در دی ماه شاهد بودیم، هم هشدار این است که ممکن است بیشتر و بزرگتر شود و ابعاد وسیعتری به خود بگیرد.
سخنان ضد و نقیض دستیار اقتصادی روحانی در حالی است که برخی دولتمردان فعلی بیشترین نقش را در سیاهنمایی و ناامید کردن مردم داشتهاند؛ ضمن اینکه در کنار این رویکرد غلط، به مدیریت اشرافی، رانتی و قوم و خویش بازی سیاسی اصرار داشتهاند. امسال نیز نحوه تنظیم لایحه بودجه توسط دولت نشانداد دولت دنبال نوعی خودکامگی در تصمیمگیری (نه گفتوگو و مفاهمه) است، آن هم در شکل افراطی و شکست خورده آزادسازی قیمتها و تأمین هزینههای حزب و جاری دولت از جیب مردم. به عنوان مثال دولت در پی حذف یارانه نیمی از مردم و افزایش قیمت حاملهای انرژی حتی تا 50 درصد بود؛ روش شکست خوردهای به خاطر مشورتهای غلط برخی لیبرالهای اقتصادی حاضر در دولت فعلی، در سال 74 اجرا شد و به رکورد تورمی بیسابقه (49/6) انجامید.
با این اوصاف، سوء تدبیرهای دولت فعلی در رها کردن اقتصاد و مدیریت و نشستن به امید غرب، رفتن در همان بیراهه سال 74 است و با این وجود عجیب است که دستیار رئیسجمهور، اقدام به فرافکنی و حداکثر پیشبینی نارضایتی مردم میکند!
مدیران دولتی در سال 94، سالهای 95 و 96 را اوج رشد و رونق اقتصادی توصیف کرده بودند و پیشبینی اخیر آقای نیلی، اذعان به وارونه بودن تمام آن وعدهها بوده است.