گروه اقتصادی- سیامک قاسمى در یک گزارشی عنوان کرد: در کمتر از دو ماه مانده به پایان سال ۹۶ اگر بخواهیم نگاهی گذرا به تحولات اقتصادی امسال داشته باشیم، آنچه بیش از هر چیزی خودنمایی می کند آن است که اقتصاد ایران با چالش های چندجانبه و فراگیر درگیر است و به نظر میرسد چالش های اقتصادی ایران به مرحله ای رسیده است که دیگر راه حل های صرفا اقتصادی برای آن متصور نیست و تصمیمات سخت و پر هزینه سیاسی شاید تنها راه حل گذر از این جاده بس خطرناک باشد.
به گزارش افکارنیوز، فارغ از راه حل ها و یا چرایی نبود یک اراده سیاسی همه جانبه و فراگیر برای ورود به دوره تصمیمات سخت و دلایل استمرار سیاست «حفظ وضع موجود» در هیات حاکمه ایران، بطور عمومی برخی از مهمترین چالش های امروز اقتصاد ایران عبارتند از :
خطر بازگشت تحریم های همه جانبه بسیار بیشتر از گذشته احساس می شود. به نظر میرسد ترامپ در کمتر از صد روز دیگر از برجام خارج شود و فشار لابی های آمریکایی، اسرایییلی و عربستانی به اروپا برای خروج از برجام بسیار بالاست. به گفته برخی شاهدان مجمع جهانی اقتصاد امسال در داووس سوییس بیشتر مجمع تشکیل یک اجماع منطقه ای و بین المللی بر علیه ایران بوده است .
بنابر گزارش های بانک مرکزی و همانطور که پیشتر توسط موسساتی همانند «موسسه بامداد» پیش بینی شده بود، پس از عبور از تاثیر اجرایی شدن برجام در بخش هایی همانند نفت و گاز و رشد اقتصادی ۱۲ درصدی سال گذشته ، رشد اقتصادی در شش ماه اول امسال به ۴ درصد رسیده است . رکود بغیر از برخی صنایع بزرگ و خدمات در دیگر بخش های اقتصادی بویژه در بخش های صنایع کوچک و متوسط فراگیر است و در نتیجه امکان کاهش بیکاری در بخش های مهمی از اقتصاد ناممکن به نظر میرسد.
پس از اعتراضات سیاسی طی ماه گذشته و بحران موسسات مالی، دولت برای حل کوتاه مدت بحران ها دست در گاوصندوق بانک مرکزی کرده و به ادعای خودش تنها برای حل بحران شبکه بانکی کشور تاکنون ۱۱ هزار میلیارد تومان به پایه پولی کشور اضافه کرده است . این روند تازه و استفاده از پول بانک مرکزی در جهت پاسخ به اعتراضات مردمی همچون گرانی تخم مرغ یا بحران موسسات بانکی در کوتاه مدت سبب افزایش سرعت رشد نقدینگی و آغاز موج تورمی تازه در کشور می شود.
نوسانات ارز در دی ماه به اوج خودش رسیده است و فراتر از میزان افزایش قیمت و یا واقعی بودن قیمت، مومنتوم تغییرات و مشاهده نشانه های فراوان از آغاز موج تازه سفته بازی در بازار ارز خود از چالش های پیش رو است و بحران شبکه بانکی و افزایش تقاضای سفته بازی در بازار ارز ناشى از این بحران ، خیلی زود می تواند کشور را وارد بحران نظام ارزی کند.
بحران شبکه های بانکی به اوج خود رسیده است و از اتاق های کارشناسی به میان مردم آمده است . تنش های سیاسی ماههای اخیر نشان داده است که بحران شبکه بانکی می تواند پاشنه آشیل ساختار سیاسی ایران باشد و در صورت آغاز دومینو پدیده «هجوم بانکی»در شبکه موسسات و بانک های مجاز ابعاد بحران قابل تصور نیست.
بحران محیط زیست و بی آبی به اوج خود رسیده است. آلودگی شهرهای بزرگ و پدیده ریزگردها و کم آب ترین پاییز و زمستان ثبت شده در هفتاد سال اخیر در سال جاری ، نشان از افزایش چالش و تنش های منطقه ای و قومیتی بر سر آب در ماههای آینده دارد.
بحران صندوق های بازنشستگی فراگیر شده و معوقات چند ماهه قشر آسیب پذیر بازنشسته در طی ماههای اخیر و ورشکستگی غیررسمی برخی از بزرگترین صندوق های بازنشستگی، از نشانه های این چالش فراگیر است.
شکاف و بی اعتمادی بین ملت و حاکمیت در سطح کلان افزایش یافته است و فساد ساختاری و سیستماتیک در ساختار قدرت، امکان همدلی و همراهی بخش های مهمی از مردم را با حاکمیت برای عبور از پیچ های سخت سالهای آینده به حداقل رسانده است.
وقتی این ٨ چالش را در کنار چالش های ریز و درشت همانند بدهی های چندصد هزار میلیارد تومانی دولت و ساختار بودجه ناکارآمد و نارضایتی های سیاسی داخلی قرار می دهیم تنها می توان نتیجه گرفت که آسمان اقتصاد ایران شدیدا ابری است و شاید بحران های اقتصادی ایران دیگر راه حل اقتصادی ندارد !