محمدرضا سبزعلیپور رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در نودمین نشست ماهانه خود با اعضاء مرکز جامع صادراتی ایران طی سخنانی در حضور جمعی از فعالان اقتصادی و مدیران بخش خصوصی اظهار داشت: کشورمان ایران دارای آنچنان اهمیت و ظرفیت بالای اقتصادی میباشد که اینجانب را مجبور میکند تا هر بار در ابتدای سخنانم به موقعیتهای ویژه و برتر ایران بپردازیم حتی اگر پیش از این، صد بار هم به اهمیت و ظرفیت بالای اقتصادی کشورمان اشاره کرده باشم و این سخنانم تکرار مکررات باشد.
لکن بررسی توانمندی ها و پتانسیلهای موجود در اقتصاد ایران مبین این واقعیت است که اقتصادمان از ظرفیتهای بی نظیر و قابل توجهی برخوردار است، با این حال بررسی عملکرد مؤلفه های کلیدی اقتصاد کلان کشور اعم از رشد اقتصادی ودیگر شاخص های توسعه یافتگی نشان میدهند که با وجود برخورداری از ظرفیتهای بالا و نیز تلاش برخی از مسئولان دلسوز در دستیابی به سطوح بالاتر توسعه، متأسفانه اقتصاد ایران همچنان با مشکلات ساختاری مانند کندی و نوسان رشد، رکود و تورم بالا، افزایش بیکاری و نابرابری توزیع درآمد روبروست. با این حال اقتصاد ایران رئیس زیاد دارد ولیکن پاسخگو ندارد!! به همین خاطر مجبوریم تا اقتصاد ایران را برای چندمین بار از ابعاد و زوایای مختلف مورد بازبینی قرار داده و نتیجۀ حاصله را به سمع و نظر عموم برسانیم.
وی افزود: کشور ما ایران دارای موقعیتهای جذاب و بی نظیری میباشد که آرزوی اکثر جهانیان این است که ای کاش چنین کشوری میداشتند بطوریکه از نظر جغرافیایی و سوق الجیشی، قلب خاورمیانه و یکی از مناطق استراتژیک در جهان محسوب میشویم. همچنین قابلیتهای اقتصادی ایران موجب تأثیرگذاری بالقوه هرچه بیشتر در منطقه و حتی تحولات جهانی شده است. ایران از دیرباز بعنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب مورد توجه کشورها و تمدن های دنیا بوده است.
این نقش ارتباطی میان قارهای و مجاورت با خلیج فارس و تنگه هرمز که محل ترانزیت محموله های نفتی است، بر اهمیت و نقش مؤثر ایران در برابر دیدگان ناظران خارجی افزوده، بطوریکه هرگونه تحول سیاسی در آن موجب برانگیخته شدن حساسیتهای جهانی میشود.
از نظر منابع طبیعی و نعمات بی نظیر خدا دادی، کشور ایران جزء نادرترین و نمونه ترین کشورهای جهان میباشد بطوریکه در کنار پتانسیل های انسانی، فرهنگی، ژئوپلتیک، منابع طبیعی با ارزشی نیز در شکوفایی اقتصاد ایران نقش پررنگی را ایفاء میکند. از جمله: تنوع شرایط اقلیمی (نزدیک بر10 اقلیم مختلف)، برخورداری از حدود 29 الی30 میلیون هکتار اراضی مزروعی (Arable)، بیش از 12 میلیون هکتار جنگل،90 میلیون هکتار مرتع، دسترسی به منابع آبی به میزان120 میلیارد مترمکعب، دسترسی به ذخائر و گونه های متنوع گیاهی و حیوانی، جایگاه سوم جهان از نظر دسترسی به منابع نفتی، دومین جایگاه جهان از بابت دسترسی به منابع گازی، در اختیار داشتن بیش از 3% منابع مس جهان، و نیز دسترسی به سایر ذخایر معدنی با ارزش از ویژگیهای این پتانسیل و مبین وضعیت مطلوب جهت دستیابی به رشد بالای اقتصادی است.
علیپور گفت: ایران با دارا بودن حدود 68 نوع ماده معدنی (غیرنفتی)، 37 بیلیون تن ذخایر کشف شده و 57 بیلیون تن ذخایر بالقوه در میان 15 قدرت معدنی جهان جای گرفته و یکی از کشورهای غنی از حیث داراییهای معدنی به حساب میآید.
منابع طبیعی ایران شامل: نفت، گاز، آهن، مس، طلا، نقره، روی، سرب، کرومیت، منگنز، تیتانیم، اورانیوم، ذغال سنگ، قلع، سنگ های قیمتی (مانند فیروزه)، سنگهای مختلف تزئینی و ساختمانی، گچ، نمک و... غیره میباشد!!
ضمناً ایران بزرگترین تولیدکنندۀ پسته، زعفران، خاویار، زرشک و میوه های مختلف در جهان است. کشورمان همچنین رتبۀ هشتمین تولیدکننده میوه، هشتمین تولیدکننده لیمو، دهمین تولیدکنندۀ انگور، دومین تولیدکنندۀ زردآلو، هشتمین تولیدکنندۀ مرغ، ششمین تولیدکنندۀ پیاز، دومین تولیدکنندۀ گردو، سومین تولیدکنندۀ هندوانه، هفتمین تولیدکنندۀ گوجه فرنگی، هفتمین تولیدکنندۀ مرکبات، چهارمین تولیدکنندۀ بادام و هفتمین تولیدکنندۀ پشم، سیزدهمین تولیدکنندۀ آهک، دومین تولیدکنندۀ پرلیت، پنجمین تولیدکنندۀ باریت، چهارمین تولیدکنندۀ سیمان و نهمین نیروی بزرگ نظامی در جهان را داراست.
این اقتصاددان تأکید کرد: از نظر منابع انسانی، ایران یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان به شمار میآید. کشوری با داشتن میلیونها جوان دانشآموختۀ دانشگاه، اما میلیونها نیروی مجرّب و ماهر و همچنین میلیونها نیروی جوان بیکار در این کشور ثروتمند موجب شد تا رهبر معظم انقلاب نیز همواره جمعیت جوان را یکی از ظرفیتهای مهم اجتماعی ایران معرقی نموده و از همین رو در تاریخ 1/1/93 فرمودند: «یکی از ظرفیّتهای مهمّ ما، نیروی انسانی ما است. نیروی انسانی در کشور ما، یکی از بزرگترین ظرفیّتهای ایران اسلامی است؛ فلذا این یک فرصت بزرگی برای کشورمان محسوب میشود.
موقعیت جغرافیایی ایران نیز یکی از شاخصه های برتر کشورمان در جهان میباشد: شاید پذیرش این موضوع که شرایط جغرافیایی بتواند بعنوان یک مؤلفه تولید ثروت مورد توجه قرار گیرد کمی سخت باشد اما علاوه بر اثر غیر قابل انکار این مؤلفه بر موضوعاتی مانند؛ امنیت سرمایهگذاری، راه های ترانزیتی، شرایط جوی، گردشگری و امثال آن، مهمترین تأثیر آن را باید در این کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی جستجو نمود که فرمودند: « موقعیّت جغرافیایی، ظرفیّت دیگر کشورمان است؛ ما با پانزده کشور همسایه هستیم که با آنها رفت وآمد داریم. حمل و نقل و ترانزیت کالا یکی از فرصتهای بزرگ کشورها است؛ که این فرصت به راحتی برای کشورمان مهیا میباشد.
از نظر شرایط جوی، ایران از تنوع بسیار بالایی برخوردار میباشد بطوریکه در جنوب به آبهای آزاد جهان متصل و در شمال به آبهای محدود منتهی میشود. جنگل و مناظر سرسبز سراسر شمال کشور را دربر گرفته، مرکز و غرب ایران را رشته کوههای سربه فلک کشیده محاصره نموده است. شرق و بخشی از مرکز کشور پوشیده از بیابانهای خشک و کویر میباشد به همین خاطر زمانیکه در غرب کشور برف میبارد، در شمال ایران باران میبارد. شرق سرد و خشک بوده و برعکس در جنوب کشور مردم در حال شنا و تفریح میباشند.
موقعیت گردشگری و جاذبه های توریستی ایران نیز قابل بررسی میباشد زیرا یکی دیگر از ظرفیتهای استثنایی کسب درآمد، متعلق به کشورهایی است که از جاذبه های تاریخی و طبیعی و موضوعات مختلف دیگری مانند؛ تاریخی، فرهنگی، تفریحی، پزشکی و سایر موارد مشابه آن برای گردشگری برخوردار بوده و به عنوان کشوری توریستی شناخته میشوند، ایران، ایتالیا، چین و هند نمونه ای از این کشورها هستند.
از نظر تاریخی، باز هم ایران یکی از کشورهای مطرح و برجسته جهان میباشد زیرا قدمت تاریخ و تمدن کشورمان به هزاران سال پیش برمیگردد یعنی زمانیکه تعداد زیادی از کشورهای بزرگ و کوچک دنیا متولد نشده بودند، ایران بر بخش بزرگی از جهان حکم رانی میکرد و آثار تاریخی برجای مانده از آن زمان، مبین و گواهی بر این ادا میباشد.
در ادامه باید تأکید کنم که دهها برجستگی و ذخایر مادی و معنوی دیگری در ایران وجود دارد که اشاره به تک تک آنها روزها و هفته ها زمان و صدها صفحه کاغذ میطلبد که از حوصله این جلسه و نشست کوتاه مدت خارج میباشد فلذا موارد مطروحه فوق نشان دهندۀ این واقعیت است که ایران دارای چه موقعیت برتر و دارای چه جایگاه والایی در جهان میباشد.
وی تصریح کرد: اما با تمام مزایای برشمرده فوق، متأسفانه باید عرض کنم که واقعیت امروز اقتصاد ایران 180 درجه با موقعیت برتر و جایگاه والای ایران در جهان متفاوت میباشد!!
* بر اساس گزارش سال 2017 بانک جهانی، رتبه کشورمان از نظر کسب و کار مأیوس کننده بوده و ایران در رتبه 120 از میان 190 کشور قرار گرفته است.
* باتوجه به بهبود وضعیت تجاری سایر کشورها در در گزارش سال 2017 بانک جهانی، متأسفانه رتبۀ ایران در نماگر تجارت فرامرزی از 167 به 170 در سال 2017 تنزل یافته است.
با نگاهی کوتاه و گذرا به آمارهای ارائه شده از جانب دولت در مورد وضعیت اقتصادی کشورمان جای شکی باقی نمیگذارد که وضعیت اقتصادی ایران عالی است. عبور از رکود، کاهش تورم، افزایش صادرات غیر نفتی، افزایش سرمایه گذاری خارجی، مبارزه با فساد اقتصادی، افزایش شاخص بورس و رکورد شکنی آن و مهمتر از همه کاهش بیکاری از جمله پارامترهایی است که نشان از بهبود وضع اقتصادی هر جامعه ای میتواند باشد اما اینجا ایران است، جایی که میان آمار و واقعیت فاصله از زمین تا آسمان است. هرچند آمارها نشان از کاهش تورم دارد اما واقعیت جامعه نشان از کاهش قدرت خرید مردم و بیداد گرانی دارد!! واقعیت، خبر از ریشه دواندن فقر در جامعه میدهد زیرا فقر همچون خوره ای بر جان و زندگی مردم افتاده و دارد اخلاق و عزتشان را نیز میخورد و روز به روز بر قربانی های خود می افزاید!!
هرچند رشد صادرات غیر نفتی با آمار بیان میشود اما در واقعیت، ایران بهشت واردکنندگان شده و این تولیدکنندگان هستند که در زیر فشار واردات چند ده میلیارد دلاری در حال ورشکستگی هستند و تولید خود را کاهش و یا متوقف کرده اند. واقعیت به خاک سیاه نشانده شدن تولید داخلی است.
آمار افزایش سرمایه گذاری خارجی را نشان میدهد اما واقعیت، تحریم سرمایه گذاری در ایران است. واقعیت این است که سرمایه گذاران از ایران فراری اند چون ایران بهشت دلالان و کاسبان برجام است. آری واقعیت نشان از این دارد که سرمایه گذاران خارجی حتی اگر در سالهای قبل نیز در ایران سرمایه گذاری را آغاز کرده اند الان در سودای ترک ایرانند!! واقعیت خبر از تحریم ایران میدهد نه سرازیر شدن سرمایه به ایران. واقعیت باج خواهی کشورهای منفعت طلبی است که به اسم سرمایه گذاری، در صدد تاراج منابع و درآمدهای ایران میباشند.
مبارزه با مفاسد اقتصادی نیز فقط در شعار اجرا شده و در عمل خبری از مبارزه با مفاسد اقتصادی نیست. آمارها رشد بی سابقه شاخص بورس را نشان میدهند اما واقعیت نشان از خصولتی سازی و شبه دولتی سازی اقتصاد است آنهم به نام خصوصی سازی.
علیپور گفت: واقعیت این است که روابط پشت پرده ای در کشور وجود دارد که بخش خصوصی را نه تنها به بازی نمیگیرد بلکه آن را از صحنۀ رقابت هم خارج میکند. غالب آمارها نمایشی میباشد و واقعیت، حکایت از نبود رقابت و حذف بخش خصوصی واقعی است.
واقعیت، خبر از چپاول غالب شرکتهای دولتی میدهد. رانت خواری و باندبازی در عرصه اقتصاد ایران بیداد میکند آقازادگی و ظهور پی در پی ژن های خوب و برتر نیز روح و روان مردم را آزرده و روز به روز آزار میدهد. رشد اشتغال و کاهش بیکاری نیز تنها در آمار مشاهده میشود. اما واقعیت جامعۀ ما حکایت از بیکاری و باز هم بیکاری دارد و بس. واقعیت، تعدیل و اخراج است و واقعیت، تن دادن به کارهایی است که خارج از شأن و منزلت مردم ما آنهم فقط و فقط جهت تأمین معاش و گذران زندگی است. واقعیت، گسترش بیکاری است و از دست رفتن اشتغال و معوق شدن حقوقها است.
آری وضعیت کنونی اقتصاد ایران در آمارها عالی است اما در واقعیت بسیار خراب است. حقیقت تلخ در مورد اقتصاد ایران این است که هم وضعش خراب است و هم چون در خیال مسئولان وضعیت عالی است دیگر اراده ای هم برای بهبود آن به چشم نمی خورد. آری در یک جمله اقتصاد ایران عالی در شعار، افتضاح در واقعیت!!
پس واقعیت امروز اقتصاد ایران بوضوح نشان میدهد که رکود داریم، تورم و بیکاری داریم، رشد نقدینگی، بدهی کلان مردم و دولت به بانکها را داریم، فساد مالی و اداری، رانت خواری و قاچاق کالا و اختلاس هم داریم، رشد نرخ دلار و کاهش ارزش پول ملی، ورشکستگی واحدهای تولید و صنعتی و توقف تولید، کاهش صادرات و افزایش واردات، خام فروشی، بحران پولی و بانکی نیز داریم. درکل، صدها مورد دیگر هم داریم که اصلاً این داشته ها قابل افتخار نیست و برعکس، دارایی های فوق الذکر این واقعیت را به اثبات میرسانند که اقتصاد ایران بیمار است و بیمار!!
سبزعلیپور با طرح این سوال که آیا این آمارهای جهانی منتشر شده در خصوص اقتصاد ایران و این همه مشکلات، معضلات و بیماری که اقتصاد کشورمان را احاطه کرده در شأن جمهوری اسلامی ایران میباشد؟ گفت: آیا هفدهمین اقتصاد جهان باید چنین وضعیتی داشته باشد؟ با چنین اوضاعی که در حال حاضر اقتصادمان دارد، واقعاً کجای دنیا و چندمین اقتصاد جهان هستیم؟
قبول دارم که بخش زیادی از مشکلات اقتصادی ایران حاصل مدیریت غلط دولتهای پیش از روحانی میباشد اما قابل انکار هم نیست که بخش دیگری از همین مشکلات اقتصادی نیز میراث دولت تدبیر و امید بوده و مربوط به سوء مدیریت دولت قبل (یعنی دولت یازدهم با سکانداری جناب آقای روحانی) میباشد!! لکن اقتصاد مشکل زده و بیمار ایران چه آینده ای را در پیش دارد؟ این همان سوالی است که در ذهن عام و خاص وجود دارد و همه به دنبال پاسخ این سوال حساس و کلیدی میباشند.
برای صدمین بار سوأل میکنم: کشوری که روی ثروت خوابیده اصلاً دلیلی ندارد که مشکلات اقتصادی داشته باشد و اگر مشکلی هم وجود دارد باید آنرا در جای دیگری جستجو کرد. کشور ایران با تمام موقعیهای ویژه، منابع و ثروتهایی که در اختیار دارد نمیتواند و یا بهتر بگویم نباید مشکل اقتصادی داشته باشد! لکن اگر مشکلی وجود دارد باید علت و دلیل آنرا مشخص کرده و آدرس غلط به مردم ندهیم.
اما متأسفانه حال و روز اقتصاد ایران نشان از این واقعیت دارد که دولتهای پس از پایان جنگ تحمیلی علی الخصوص دولت یازدهم، عملکرد و سیاستهای صحیح و درستی اعمال نکرده و حاصل تیم ضعیف و ناهماهنگ اقتصادی دولت و همچنین عملکرد غلط آن موجب ظهور اقتصادی مریض شده است.
لکن توقع همگان بر این بوده است تا دولت جدید (دولت دوازدهم) از تجربیات گذشته درس بگیرد و مدیریت اقتصادی کشور را تقویت نموده و سیاستهای درستی را اعمال و از دانش فعالان اقتصادی و بخشهای غیردولتی نیز استفاده کند که با تغیر رویه و اعمال سیاستهای درست و تحقق زود و سریع اقتصاد مقاومتی قطعاً میتواند اقتصاد ایران را متحول و بخش اعظمی از مشکلات را از میان بردارد و نام نیکی از خود در تاریخ ایران برجای گذارد اما چنانچه همچون گذشته درگیر رتق و فتق امورات خود شود و فقط بدنبال ادای دین به دوستان قدیمی و تحمیلی خویش باشد و زمان را به تقسیم پست و مقام بگذراند، ناگهان چشم خود را باز میکند و میبیند که چهار سال دوم نیز گذشته و نه تنها هیچ مشکلی از مشکلات کشور و مردم حل نشده بلکه گره های دیگری هم بر گره های قبل زده شده است.
علیپور اظهار داشت: با گذشت حدود 5 ماه از آغاز بکار دولت دوازدهم، متأسفانه شاهد این واقعیت هستیم که نه تنها تغیری در سیاستهای غلط گذشته رخ نداده بلکه تیم اقتصادی قوی و هماهنگی نیز انتخاب نشده و از همه مهمتر اینکه اراده ای هم برای رفع مشکلات اقتصادی کشور به چشم نمی خورد!!
هر دولتی برای ادارۀ امور اقتصادی کشور، تیمی متشکل از چند وزیر و تعدادی مقام اقتصادی دیگر تشکیل میدهد تا اقتصاد کشور را سر و سامان داده و بنحو مطلوبی به پیش برند. در سالهای اخیر این روند ادامه داشته و در دولت یازدهم نیز که بیشترین اقتصاددان را بکار گرفته بود، تیم اقتصادی با عضویت چند وزیر از جمله وزرای اقتصاد و صنعت، معدن و تجارت، رئیس سازمان برنامه و بودجه، رئیس کل بانک مرکزی و تعدادی دیگر از دلتمردان تشکیل شد که چندان عملکرد مطلوب و قابل قبولی نداشتند فلذا انتظار بر این بود تا تیم اقتصادی جدید دولت، جمع و جورتر، قوی تر، هماهنگ تر و دارای فرماندهی واحد باشد اما انتخاب مردان اقتصادی در دولت دوازدهم، ابهامات و اختلافات را بیشتر کرد و با این وضعیتی که مشاهده میشود، بعید به نظر میرسد که این تیم هماهنگی لازمه جهت سر و سامان دادن به اقتصاد کشورمان را داشته باشد!!
چهار سال پیش و در ابتدای دولت یازدهم، اینجانب از سر دوستی و دلسوزانه طی نامه ای به آقای روحانی، مواردی را پیشاپیش به عرض ایشان رسانده و درخصوص فعالیت برخی از حضرات در دولت نیز هشدار دادم اما نه تنها اهمیتی به نامۀ حقیر ندادند بلکه تصور کردند که حتماً با ارسال آن نامه به دنبال سهم خواهی و اخذ اجرت هستم ولیکن پس از گذشت چهار سال غالب گفته ها و پیش بینی های بنده درست از آب در آمد و دولت دوازدهم هم در جهت رضایت عموم، تعدادی از همان حضرات را از مقابل ویترین دولت جدید برداشته و بی سر و صدا در پشت پرده از تجربۀ آنان استفاده میکند.!!
جناب آقای روحانی برای ادارۀ امور اقتصادی کشور، جدای از وزرای نفت، کار، رفاه و تعاون، راه، مسکن و شهرسازی، انرژی و... شخصی را بعنوان وزیر اقتصاد، دیگری را تحت عنوان وزیر صنعت، معدن و تجارت معرفی کرد. تا اینجای کار تغیر چندانی نسبت به دولت قبل مشاهده نمی شد. اما زمانی اوضاع جالب شد که آقای روحانی شخصی را بعنوان دستیار ویژه خود در امور اقتصادی و شخص دیگری را نیز بعنوان معاون اقتصادی خود معرفی نمود.
این ابتکار رئیس جمهور در ایجاد پستهای جدید اقتصادی نه تنها بوی هماهنگی و اتحاد در تیم اقتصادی دوازدهم را نمیدهد بلکه از گوشه و کنار اخباری مبنی بر تشدید اختلافات در بدو فعالیت این تیم به گوش میرسد.!! بطوریکه ابهام زیادی در وظایف معاون و دستیار ویژۀ اقتصادی رئیس جمهور وجود دارد، یعنی چه کار مهمی در این اقتصاد بیمار وجود دارد که وزیر اقتصاد و وزیر صنعت، معدن و تجارت توان انجام آنرا ندارند؟
وی در ادامه افزود: اختلاف و عدم هماهنگی تیم اقتصادی به وضوح مشاهده میشود که کسی توان ایجاد وفاق بین مردان اقتصادی دولت را ندارد به جز معاون اول آقای روحانی (یعنی جناب آقای جهانگیری).
* اما شنیده ها حاکی از آن است که از بد حادثه، جناب صدراعظم هم از برخی رفتارهای دولتمردان دلخور شده و دیگر دل و دماغ صدارت ندارند و حتی دست به قلم شده تا از فعالیت در دولت دوازدهم استعفاء دهد که برخی از بزرگان، فعلاً وی را منصرف کرده اند!!
* بوی کسری بودجه هم بوضوح به مشام میرسد که خود نگران کننده بوده و مشکلاتی را در ادارۀ امور توسط دولت بوجود خواهد آورد!!
* تحریمها هم نه تنها از بین نرفته بلکه هر روز سر و کلۀ تحریمهای جدیدی نیز پدیدار میشود که میتواند بر سر راه اقتصاد ایران مشکل ساز باشد و همین تحریمها نشان از جنگ اقتصادی دیگری برعلیه کشورمان دارد که باید آنرا جدی گرفت!!
* بودجه ای برای ایجاد اشتغال تأمین نشده و سیاست انقباضی بانکها نیز اجازۀ پرداخت تسهیلات به واحدهای تولیدی را نمیدهد که خود بسیار خطرناک بوده و خبر از رشد بیکاری و وقفه در تولید را میدهد!!
* واقعیت تلخ دیگر این است که چون دولت میداند که پس پایان دورۀ دوازدهم، دیگر چهار سالۀ سومی برایش وجود ندارد و از همین رو دل به کار نمیدهد و متأسفانه برخی از مسئولین هم میدانند که پس از پایان دولت دوازدهم دیگر خبری از امپراتوری سیاسی نخواهد بود و پست و سمتی هم نخواهند داشت پس به دنبال ایجاد امپراتوری اقتصادی خود میباشند تا باز هم بدون پست و سمت نباشند و از این طریق در آینده هم به قدرت نمایی خویش ادامه دهند، فلذا فعلاً سرشان مشغول رتق و فتق امورات خود میباشد نه پیگیری مشکلات مردم!!
* چون دولت میداند که پس پایان دورۀ دوازدهم، دیگر چهار سالۀ سومی وجود ندارد پس به رأی مردم هم دیگر نیازی ندارد و از همین رو در صدد بستن پروندۀ یارانه های نقدی میباشد و قصد دارد تا بساط پرداخت یارانۀ نقدی را هم بطور کلی و برای همیشه برچیند!!
* عدم توانایی دولت در تثبیت نرخ ارز و ادامۀ سیاستهای غلط ارزی و گرانی پی در پی نرخ دلار دولتی، افزایش نرخ دلار آزاد و کاهش ارزش پول ملی محسوس و قابل پیش بینی میباشد که همین امر (افزایش نرخ دلار) موجب بالا رفتن نرخ کالا و خدمات و در نتیجه افزایش تورم خواهد شد!!
* عدم اجرای دقیق و کامل برجام و وجود مشکلات عدیده بر سر راه آن، موانع متعددی را بر سر راه مبادلات بین الملی و مبادلات تجاری ایران بوجود خواهد آورد!!
* وجود حاکمانی همچون ترامپ، نتانیاهو و ملک سلمان موجب خواهد شد تا تنش های بین المللی بر سر راه کشورمان بیشتر شده و انجام مبادلات تجاری و سرمایه گذاری خارجی در ایران را با مشکل مواجه کند!!
* روش غلط دولت در اخذ مالیات از فعالان اقتصادی و افزایش روز به روز مبلغ و میزان مالیات باعث ایجاد نارضایتی کسبه و فعالان اقتصادی خواهد شد که ادامه این روند، تعطیلی تعدادی از واحدهای کوچک و بزرگ تجاری و تولیدی را رقم خواهد زد!!
* و... دهها مورد آشکار و نهان دیگر موجب خواهد شد تا مشکلات اقتصادی کشور سیر صعودی به خود گرفته و در نتیجه مشکلات اقتصادی ایران و معضلات معیشتی مردم عزیزمان در دولت دوازدهم نسبت به دولت یازدهم دوچندان گردد!!
فلذا عملکرد اقتصادی دولت بقدری ضعیف و غیر قابل دفاع بوده که حتی اخیراً طرفداران سینه چاک دولت و همچنین رسانه های همسو با دولت نیز در برابر عملکرد دولت واکنش نشان داده و به انحاء مختلف دلنگرانی خویش را ابراز نموده اند!!
رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در پایان سخنان خود اظهار داشت: چنانچه کشوری سیاست خارجی اش بدون پشتوانه اقتصادی باشد قطعاً عملکرد آن شعاری بیش نیست زیرا کشوری میتواند سیاست خارجی مؤثر و پیشگامانهای داشته باشد که از پشتوانه های اقتصادی و قدرت بالای نظامی برخوردار باشد. سیاست خارجی باید پشتوانه داشته باشد، پشتوانه دفاعی و پشتوانه اقتصادی و در حقیقت وجود هر دو مؤثرند اگر پشتوانه سیاست خارجی فقط قدرت نظامی باشد عمدتاً ما در یک حوزه محدود میشویم اما اگر در کنار قدرت نظامی، اقتصاد و ثروت کلان هم پشتوانه سیاست خارجی مان بشوند ما از حوزه نفوذ وسیع تری در جهان برخوردار خواهیم بود. در بحث هسته ای، چرا ما را تحریم اقتصادی کردند؟ و چرا کار دیگری را انجام ندادند؟ از خود این تحریمها میشود به نیات آنان پی برد، چون دشمنان علاقه ای به پیشرفت اقتصادی ایران ندارند و تأکیدشان بر این است که ایران نباید رشد اقتصادی بکند زیرا اگر کشور ایران در کنار قدرت نظامی، ثروت هم تولید کند و اقتصادش را تقویت نماید آن موقع به قدرت بلامنازع ای تبدیل میشود که نه تنها باید در منطقه، بلکه میبایست در کل جهان دیده شود و نقشش مورد قبول همه قدرتهای جهان باشد، درکل تأکید می کنم که دولت باید از تجربیات گذشته درس بگیرد و عزم خود را در راستای رشد اقتصاد ایران، اجرای سریع و دقیق اقتصاد مقاومتی و همچنین رفع مشکلات اقتصادی جزم کند تا اوضاع را بنحو مطلوب مدیریت کرده و امورات را تحت کنترل خود درآورد در غیر اینصورت و با این فرمانی که به پیش میرود باید منتظر روزهای سختی در عرصۀ اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی باشیم.