نسل جوان ما این روزها با مشکل اشتغال دست و پنجه نرم می کنند و خانواده ها مدام از نبود کار گله می کنند اما آیا به راستی کار در جامعه ما کم است؟
زمانی تفکر جامعه، کار خوب و درست و حسابی را در کارمندی دولت می دید و همه رویای کارمندی دولت را در سر داشتند.
واژه استخدام رسمی از همان زمان بر زبان ها افتاد و همه به علت مزایا و حقوق ثابت ماهانه علاقه به فعالیت در ادارات دولتی داشتند.
خانواده ها دخترانشان را به کارمندان دولت می دادند و در میان فامیل به دامادشان افتخار می کردند.
کمی که زمانه تغییر کرد و دیگر از آن استخدام های رسمی نیز خبری نشد، کاسبی یاهمان بیزینس خودمان رونق گرفت و مانند بمب در جامعه ترکید.
عده ای حتی معنای بیزینس را نمی دانستند و فکر می کردند خود بیزینس یک شغل است.
دخترشان را به "بیزینس من" می دادند و به انتخابشان افتخار می کردند.
همه این اتفاقات در دوره ای رخ داد که معضل کار اینچنین جدی نبود و کار برای همه پیدا می شد.
البته آن زمان هم جوانان کار را جوهره مرد می دانستند و برای کسب روزی حلال هر کاری می کردند.
زمانه که تغییر کرد و با گسترش دانشگاه های آزاد و علمی کاربردی و پیام نور و ... تعداد لیسانسه ها که زمانی انگشت شمار بودند، به میلیون ها نفر رسید.
کمی قبل از این اتفاق عده ای از کارشناسان هشدار دادند که جامعه درکنار دکتر و مهندس، به کارگر و مکانیک و نانوا و ... نیز نیاز دارد و این همه فارغ التحصیل در رشته های مختلف در مقطع کارشناسی و ارشد نیاز به بازار کار دارند.
البته به این هشدار ها توجهی نشد و شد آنچه نباید می شد. جوانی که چند سال در دانشگاه درس خوانده بود، با دنیایی از آرزو به بازار کار آمد اما یا شغل مرتبط یا رشته خود را پیدا نمی کرد، یا اینکه متقاضی این شغل با ظرفیت آن همخوانی نداشته و قبلا اشباح شده بود.
همه این مسائل سبب شد تا این جوان که حالا تحصیل کرده نام گرفته، سطح توقعاتش نیز افزایش پیدا کند و به دنبال کارهایی مانند کارگری، باغبانی، کشاورزی، نانوایی، مکانیکی و ... نرود.
*رویای میلیاردر شدن
همزمان با این اتفاق، جوانان تحصیل کرده در سینما و تلویزیون و اینترنت زندگی های رویایی می دیدند و در سر رسیدن به زندگی را می پروراندند. اما انها که شغلی نداشتند!
بنابر این به دنبال مشاغل کاذب رفتند، به دنبال شغل هایی که آینده ای جز تباهی و آسیب اجتماعی چیزی در پی نداشت.
عده ای فریب خورده و ناخواسته بخاطر میلیاردر شدن به دام گروه های خلاف کار و قاچاقچی افتادند.
عدهای نیز با قرض کردن از این و آن، سرمایه ای دست و پا کرده تا با شریک شدن با کسی که به آنها وعده زندگی رویایی می داد، به آرزوی خود برسند، اما چه سود که بعد متوجه شدند با کلاهبردار شریک شده اند.
در دوره زمانه فعلی نیز جوانان به فکر پول درآوردن از فضای مجازی افتاده اند. فضایی که جای کسب و کار بسیار دارد اما باید در آن قوانین و ضوابط را رعایت کرد.
تبلیغ کسب و کار از طریق فضای مجازی مشکل ندارد اما به شرطی که این کسب و کار قانونی باشد. اما متاسفانه بازهم همان رویای یک شبه میلیاردر شدن، دست از سر جوانان بر نداشته و کماکان آنها به هر دری می زنند که پول پارو کنند. اما در این میان از در درست وارد نمی شوند.
یکی از راههای کسب درآمد در ایران این روزها فروش فالوئر در اینستاگرام و اعضای کانال در تلگرام است.
این افراد برای بچه پولدارهایی که میخواهند معروف شوند یا برای افرادی که می خواهند کسب و کار راه بیندازند، در اینستاگرام فالوئر و در تلگرام برای کانالشان عضو می گیرند.
تکنیک آنها هنوز برای عموم مردم نامشخص است و کسی نمی داند چطور آنها یک کانال تلگرامی را با پولی که به ازای هر هزار نفر می گیرند، می توانند به عدد درخواستی مشتریان برسانند.
در تبلیغات آنها آمده است: « افزایش فالوئر از 5k تا 80k تنها در یک روز بدون پسورد شما. تضمینى»
تنها در یک روز شما میتونید صاحب پیج پر بازدید بشید! هر هزار فالوور فقط 15 هزار تومن، ده هزار فالووور 150 هزار تومن».
عده زیادی نیز تاکنون توانسته اند با پرداخت هزینه تعداد تعقیب کننده های خود را به چند هزار نفر افزایش دهند و حسابی مطرح شوند.
فعالیت این افراد حسابی مورد استقبال بچه پولدارها قرار گرفته و آنها برای بالا بردن تعداد تعقیب کننده ها و مطرح شدن هرچه بیشتر مبالغ هنگفتی را هزینه می کنند.
البته در اکثر موارد سر آنها کلاه می رود چرا که بعد از پرداخت پول هر روز از تعداد فالوئرهاواعضای کانال ها کاسته میشود.
جالب است که آنها که تجارت فالوئر می کنند، مسئولیتی در قبال حفظ تعداد فالوئر ها ندارند.
*شغل هایی برای هیچ
باید به این نکته اشاره کنیم که پیدایش چنین مشاغلی که می توان به آنها شغل کاذب لقب داد، چیزی جز افزایش بزهکاری در جامعه نیست.
گاهی مشاغل کاذب به پوششی برای اعمال مجرمانه تبدیل میشوند. بسیاری از افرادی که در مشاغل پست مانند اسفند دود کردن، پاک کردن شیشه ماشین یا فروختن سیدیهای به ظاهر مجاز و انواع خدمات در فضای مجازی مشغول هستند، در حقیقت از این مشاغل به عنوان نقابی جهت مخفی کردن اعمال خلافکارانه خود استفاده میکنند و به فعالیتهای مجرمانهای مانند قاچاق مواد مخدر، تحت نظر گرفتن شخص یا مکان خاص، سرقت، قتل و فروش سیدیهای غیرمجاز و... میپردازند. در حقیقت این گونه مشاغل بستر مناسبی را برای جرایم مختلف پدید میآورند.
تعریف نیازهای جدید در جامعه یکی دیگر از آسیبهای جدی مشاغل کاذب به شمار میآید. با بررسی تغییرات حاصل در نوع زندگی مردم در چند سال اخیر، به خوبی متوجه این مسئله میشویم که برخی مشاغل کاذب، با تعریف نیازهای جدید، سبب تغییراتی اساسی در سبک زندگی خانوادهها میشوند. به عنوان نمونه، شرکتهای خدماتی با بر عهده گرفتن بسیاری از فعالیتهایی که قبلاً در منزل انجام میشد، نیازهای جدیدی را در خانوادهها تعریف میکنند.
یکی از مسائل قابل تأمل در بحث اشتغال کاذب، تأثیر مستقیم این مشاغل بر شخصیت افراد است. اکثر کسانی که بنا به دلایلی به مشاغل کاذب مشغولاند، به دلایل مختلف، از جمله پست بودن شغل، علاقهمند نبودن به شغل، درآمد ناپایدار و محدود، نبود امنیت شغلی و... از شغل خود رضایتی ندارند و گاهی اوقات احساس بیارزشی ناشی از فعالیت در این گونه مشاغل، سبب بروز مشکلات روحی و افسردگی و عدم امنیت روانی در برخی از این افراد میگردد.