صفدر حسینی که چندی پیش و به دنبال رسوایی حقوقهای نجومی استعفا داد، از فروردین تا اسفند سال ۹۴ بهطور متوسط ۵۷ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان بابت حقوق فقط از صندوق توسعه ملی دریافت کرده است. این مبلغ سالیانه میشود 686 میلیون تومان! او البته در کنار این حقوقِ ناچیز، 300 میلیون تومان وام هم با نرخ چهار درصد دریافت کرده بود. چنین فردی را آقای نوبخت ذخیره نظام و امانتدار بزرگ کشور لقب میدهد و به چنین فردی دولت اعتدال لوح سپاس تقدیم میکند؛ تازیانه و مجازات و رسوایی کجا بود؟!
ذخیره انقلاب آنانند که به جای دل بستن به دنیا و پُر کردنِ جیبهایشان از بیتالمال، جان را کف دست گرفتند و دستِ آخر طعم شیرین شهادت را چشیدند و هنوز نیز میچشند. آنها هستند که خون و حضور معنویشان، پشتوانه ی انقلاب بوده و هست. به او میگویند کارنامه ات را باید پدرت امضا کند و زهرا دلشکسته اشک میریزد و خوابش میبرد. بابا را در خواب میبیند که صدایش میزد زهرا! خودکار بابا را بیاور! وقتی کارنامه دختربچه ای 7 ساله را پدر شهیدش امضا میکند و مینویسد "اینجانب نظارت دارد؛ پدر"، چه کسی است شک کند در اینکه و لاتحسبنَّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون؟!
رهبرانقلاب از همین رو شهدا را ذخایر انقلاب نامیدند:«شهدا خودشان متحول شدند و در ارواح جوانان ما و مردم ما تحول آفریدند. جوانهای امروز نه امام را که مظهر قداست و شرف و نمونهی برترین اولیا بعد از معصومین بود، دیدهاند، نه دوران جنگ را تجربه کردهاند، نه سختیهای دورانهای قبل از انقلاب را دیدهاند؛ اما همین جوانهای امروز با روحیهی آماده و قوی، با ذهن روشن و عزم راسخ ایستادهاند. این بر اثر چیست؟ این همان تزریق خون است که شهیدان ما به این انقلاب انجام دادند؛ شهیدان ما را زنده کردند. این، یک ذخیره است. این ذخیره را ملت ایران باید حفظ کند.»
همین شهیدان بودند که در سالهای اصلاحات و آن روز که سخن از تخت جمشید بود، با رونق شلمچه و راهیان نور همه چیز را به هم ریختند، با حضور در دانشگاهها و اماکن مختلف، خاطرات مردانگی را زنده کردند و چندی پیش نیز در ماجرای تشییع شهدای غواص همگان را به ایستادگی و غیرت فراخواندند.
رهبر انقلاب از جانبازان نیز با عنوان ذخایر انقلاب یاد کردند و ایثارگری و فداکاری ایثارگران و خانوادههای شهدا را ذخیرهای معنوی برای آنان و جامعه دانستند.
ذخایر انقلاب جوانانِ پرتلاش و بااستعداد این مرز و بومند. امام خمینی(ره) خطاب به جوانها چنین میگفت:«شماها ذخایر این مملکت هستید، جوانید، دانشجو هستید، ذخیره این مملکت هستید، طورى بکنید که این ذخیرهها براى مملکتتان مفید واقع بشود و خودتان را اصلاح بکنید تا ان شاء اللَّه یک انسانهاى متعهد صحیحالعمل امین؛ کشورتان دست خودتان و خودتان ادارهاش بکنید. آدم امین را هیچکس نمىتواند مُعْوَجش کند. اشخاصى که اعوجاج دارند اینها امانت ندارند؛ اینها صلاحیت ندارند.»
ذخایر انقلاب مردمی هستند که تمام این سالها ایستادند؛ همانهایی که برای یک وام ساده امروز باید مدتها بروند و بیایند و در فیشهای حقوقیشان نه خبری از "کمکهزینه ورزش" هست، نه "کمک هزینه خرید کتاب" و نه "هزینه اوقات فراغت فرزندانان"! اینها آن چیزهایی است که فقط در فیش حقوقی ذخیرهها و امانتدارانی چون صفدر حسینی پیدا میشود.
ذخایر انقلاب همین جوانانی هستند که اگر حضور اعتقادیشان در سوریه و عراق نبود، امروز باید در خاک ایران با داعش میجنگیدیم. آن مردم و این جوانان البته هیچگاه با وجود ذخائر و امانتدارانی چون صفدر حسینی لایق لوح سپاس نیستند.
ذخیره انقلاب، شخصیتی چون امام خمینی(ره) بود که حتی مصطفی را داد و سالها طعم تبعید کشید تا ملت ایران از دست ویژهخواران، مسئولین اشرافی و کاخنشینانِ بیدرد رهایی پیدا کنند. رهبر انقلاب:«یک ذخیره بزرگ الهی یعنی حضرت امام خمینی(ره) نیز برای به وجود آمدن این نظام مردمی و الهی خرج شده است.» او همان کسی است که در خانه ای ساده و محقّر زندگی کرد و حتی اجازه نداد تغییری در خانهاش داده شود. آن مردِ بزرگ از دنیا هیچ برای خود نخواست.
ذخیره انقلاب رجایی بود و بهشتی که مثل هیزم در آتش سوختند اما جیبشان را از بیت المال پر نکردند. رجایی همان معلم ساده ای بود که مثل مردم زندگی میکرد، حرف مردم را میشنید و درد آنها را درد خود میدانست. مردم از دست بنی صدر فرار میکردند اما با رجایی عکس سلفی می انداختند! دکتر مجتبی رحماندوست میگوید:«مردم از این که جلوی رئیس جمهور بیایند، نگرانی و هراس داشتند اما به محض این که به رجایی میرسیدند، لبخندی به وی میزدند و میگفتند، آقای رجایی یک عکس با هم بگیریم، میگفت: بگیریم، آدمها سختشان بود که به رئیسجمهور یک کلمه بگویند، ولی راحت بودند که به نخستوزیر بگویند یک عکس با هم بگیریم.»
مردم میگفتند رجایی شبیه مردم ساده و فقرا راه میرود. انگار هیچ مرزی بین او و مردم نبود. او مردم را میفهمید. حقوقهای نجومی کجا جایی برای فهم درد مردم باقی میگذارند؟! حقوقهای نجومی مستی می آورد، بی دردی می آورد و این همان است که رهبرانقلاب از آن با عنوان "مستی اشرافیگری" یاد کردند:«آسیبهای ناشی از فقر را شناختهایم، روی آنها برنامهریزی میکنیم، دربارهی آنها جلسه میگذاریم، امّا آسیبهای ناشی از مستی اشرافیگری را کأنّه درست نمیشناسیم؛ وقتی اشرافیگری، اسراف، و تجمّل در جامعه وجود داشته باشد و ترویج بشود، این قضایا به دنبالش پیش میآید و به وجود میآید و همه دنبال این هستند که یک طعمهای به دست بیاورند و خودشان را از آن سیر کنند، شکمها را از این مالهای حرام پُر کنند. با این پدیده بایستی با جدّیّت مقابله بشود؛ مسئلهی عزل کردن و برکنار کردن و برگرداندن آنچه از بیتالمال به صورت نامشروع خارج شده است، این را در دستور قرار بدهند. این وظیفهی همه است...»
دکتر محمدرضا قندی در خصوص شهید رجایی میگوید:«وقتی ایشان نخستوزیر بود ما به منزل ایشان میرفتیم. زمستان بود مشاهده میکردیم بخاری منزل روشن نیست علت را که جویا میشدیم اظهار میکرد که چون مردم در این ایام مشکل نفت دارند و نفت به راحتی پیدا نمیشود ما باید به فکر آنها باشیم و سرما را لمس کنیم و در آخر جلسه که دم در خداحافظی میکرد میگفت: برای دفعه بعد یک کیلو خرما بخرید بیاورید تا گرم شویم!»
او ادامه میدهد:«اواخر دوره ریاست جمهوری ایشان که ترورها زیاد شده بود، حضرت امام(ره) تردد زیاد مسئولان را ممنوع کرده بودند؛ بنابراین ایشان کمتر از محوطه ریاست جمهوری خارج میشدند. یکبار که خانم و فرزند ایشان آقا کمال برای دیدار ایشان آمده بودند، وقتی میخواستند برگردند راننده خیلی اصرار میکند که آنها را با ماشین ریاستجمهوری برساند، شهید رجایی اجازه نمیدهد و میگوید که خودشان میروند و در جواب راننده که اصرار میکرد میگفت این اتومبیلها مخصوص رئیسجمهور است نه زن رئیسجمهور!» رجایی نه تنها حقوق نجومی نمیگرفت که بخشی از حقوقش را نیز خرج مردم میکرد.
حال باید پرسید چه کسی ذخیره نظام و امانتدار بزرگ کشور است؟ صاحبان حقوقهای نجومی؟ چه کسی سزاوار لوح سپاس است؟ صفدر حسینی؟! کسی که حقوق نجومی میگیرد، بنا به فرموده رهبرانقلاب حتی لیاقت مسئولیت در جمهوری اسلامی را ندارد چه به اینکه بخواهیم او را ذخیره نظام بخوانیم و لوح سپاس تقدیمش کنیم. کسانی ذخیره نظامند که از خود را نبینند؛ کسانی که از خود عبور کرده باشند، سادهزیست باشند و خویشتن را به معنای واقعی کلمه نوکر و خادم ملت بدانند؛ کسانی که مردم را ولینعمت خود قلمداد کنند و خدمت به آنها را سرمایه و توشهی قیامتشان بدانند. کسانی ذخیره نظامند که درد مردم را واقعاً بفهمند و درد مردم، درد آنها باشد؛ کسانی که هیچوقت با صدای زمخت نگویند مشکل شما به ما مربوط نمیشود!
محمد مهدی تهرانی