از زمان پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی شاه ایران دشمنی غیرقابل توجیهی از سوی آمریکا علیه ایران آغاز شده و ادامه دارد.
توافق هستهای سال گذشته نیز تغییری در این روند ایجاد نکرد؛ بخش قابل توجهی از تحریمهای بینالمللی علیه ایران لغو شد، اما اکثر تحریمهای آمریکا علیه ایران پابرجا ماند و حتی نمایندگان جمهوریخواه کنگره آمریکا خواستار اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران شدند.
از سوی دیگر میلیاردها دلار از داراییهای ایران در آمریکا بلوکه مانده است، تهران همچنین به اشتباه از سوی آمریکاییها به دلیل فعالیتهای تروریستی منطقه خاورمیانه و دیگر نقاط جهان، مقصر شناخته شده است. چند هفته پیش نیز کنگره آمریکا قانونی را در این کشور به تصویب رساند که به دولت این کشور اجازه میداد تا به اشتباه از داراییهای ایران برای پرداخت غرامت به قربانیان فعالیت تروریستی موساد رژیم صهیونیستی استفاده کند؛ چراکه به طور کاملاً غلط ایران به عنوان مسئول این اقدامات تروریستی معرفی شده است.
در آوریل سال جاری دادگاه عالی آمریکا به طور بیشرمانه به برداشت 2 میلیارد دلار از داراییهای ایران برای پرداخت غرامت به خانواده قربانیان حملات تروریستی رأی داد که به اشتباه مسئولیت آنها به ایران ربط داده شده است. این درحالی است که جنایتهایی که توسط آمریکا، ناتو، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی و برخی دیگر از رژیمهای منطقهای در جهان بدون مجازات رها شدهاند.
از سوی دیگر دسترسی ایران به نظام مالی بینالمللی آمریکا ممنوع شده و بانکهای این کشور اجازه استفاده از دلار در مبادلات خود را ندارند.
* چرا این دشمنی پس از 37 سال ادامه دارد؟
استقلال حاکمیتی ایران این کشور را از نفوذ آمریکا خارج کرده است، این درحالی است که واشنگتن و رژیم صهیونیستی سلطه منطقهای بلامنازعهای را در خاورمیانه میخواهند که از طریق حکومتهای دستنشانده در منطقه خاورمیانه این سیاستها دنبال میکند. تمام جنگهای آمریکا علیه عراق و افغانستان و همچنین جنگهایی که هماکنون در سوریه و یمن در حال وقوع هستند، همه براساس این سیاست طراحی شدهاند. در کنار موارد فوق و به دلیل ادعای خشونت و تروریست که واقعی نیستند و از سوی دیگر به خاطر برنامه کاملاً قانونی موشکی خود که تنها اهداف دفاعی را دنبال میکند، ایران نیز در جامعه جهانی منزوی شده است. تهران تاکنون نه هیچ کشوری را تهدید کرده است و نه به کشوری حمله کرده است، اما آمریکا، ناتو، رژیم صهیونیستی و همپیمانان آنها در منطقه جنگهای تمامعیاری را ایجاد کردهاند.
از سوی دیگر قدرت لابی صهیونیستی ایپک در کنگره آمریکا باعث شده است که سیاستهای ضد ایرانی در این نهاد آمریکایی دنبال شود. نفوذ این لابی و تصمیمگیریهای دولتی آمریکا در سطوح آمریکا تأثیرگذار است و از سوی دیگر این لابی در مجامع اقتصادی، دانشگاهی و همچنین رسانههای آمریکایی نفوذ بالایی داشته و حمایت بیچونوچرای آمریکا از اسرائیل حتی در زمانی که به ضرر خود آمریکا باشد، تضمین میکند. ارائه مغرضانه اطلاعات غلط درباره ایران و معرفی این کشور به عنوان حامی تروریسم که از سوی رسانههای آمریکایی نیز دنبال میشود، نشان میدهد که سیاست آمریکا تحتتأثیر "دروغهای بزرگ" قرار دارد. تهران به دنبال همکاریهای دوجانبه با تمام کشورهاست و صلح و ثبات منطقهای را در کنار نابودی سلاحهای هستهای و آزاد شدن سرزمینهای اشغالی و همچنین عادی شدن روابط با غرب را دنبال میکند. ایران خواهان این است که در جامعه جهانی به عنوان یک عضو همانند دیگر کشورها با آن برخورد شده و استقلال حاکمیتی آن مورد احترام قرار گیرد که در حقیقت این کشور شایستگی دارا بودن موارد مذکور را دارد. علیرغم موارد فوق دشمنی آمریکا و رژیم صهیونیستی با ایران پابرجاست که آخرین نمونه آن اقدام اخیر کنگره آمریکا برای ممنوع کردن فروش هواپیماهای مسافری به ایران بوده است. کنگره احتمال استفاده ایران از این هواپیماها برای انتقال تجهیزات و نیروهای نظامی را بهانه اقدامات خود قرار داده است.
از سوی دیگر کنگره آمریکا کمک تمام مؤسسات مالی آمریکایی را برای انجام قرارداد بوئینگ با ایران را ممنوع کرده است. اقدامات کنگره در ادامه مقابله با توافق هستهای است که سال گذشته بین ایران و گروه 1+5 امضا شد، انجام میشود و نمایندگان کنگره قصد دارند تا در مسیر اجرای این توافق که بخشی از آن شامل فروش هواپیماهای مسافری به ایران بوده است، موانع ایجاد کند که این مسئله در صورت تأیید توسط رئیسجمهور آینده آمریکا نقض آشکار قوانین بینالمللی خواهد بود.