در حقیقت بانکها با این کار ضمن اینکه رسالت قانونی خود را برای صیانت از اموال مشتری متوفی تا تعیین تکلیف دادگاه انجام میدهند، سود بیدردسر و بیزحمتی هم برای خودشان دستوپا کردهاند که ظاهرا هیچ معارض و منتقدی هم ندارد. البته حیدر مستخدمینحسینی، کارشناس بانکی، میگوید: «بانکها به شرطی به این کار دست میزنند که ورثه، مدارکی دال بر فوت صاحب حساب ارائه کنند تا بانک قانونا اجازه مسدودکردن حساب را بیابد وگرنه تا زمانی که درگذشت صاحب حساب مسجل نشود، حساب او به صورت سابق، باز و در دسترس خواهد بود».
درعینحال نظر بهاءالدین حسینیهاشمی، دیگر کارشناس بانکی، چیز دیگری است. او میگوید «حساب متوفی غنایم جنگی نیست که بانکها بخواهند پس از مرگ او برای مدتی آن را تصاحب کنند و به آن سود ندهند چراکه تاکنون این پول به یکی از مشتریان بانک تعلق داشته است و طبق قراردادی که با بانک منعقد شده، به آن سود تعلق میگیرد و حالا با مرگ این مشتری، سرمایهاش صاحبان جدیدی یافته که باید به تأیید دادگاه برسند».
به گفته حسینیهاشمی، پس از مرگ مشتری، حساب متوفی در همان وضعیتی که قبلا بوده است باقی میماند و سودی که از قبل مقرر بوده به آن تعلق میگیرد اما مسدود میشود و امکان برداشت از آن وجود نخواهد داشت. البته اگر حساب شخص متوفی، حساب دیداری و جاری باشد و متوفی چکی برای تاریخ آینده صادر کرده باشد، با فرارسیدن تاریخ، وجه چک از دارایی او کسر خواهد شد.
طبق اظهارات این کارشناس بانکی، در گذشته که بانکها مجهز به سیستمهای نرمافزاری جدید نبودند، حساب مشتریان متوفی را به سرفصل بستانکاران موقت میبردند که عندالمطالبه بود و سود به آن تعلق نمیگرفت اما حالا بهراحتی میتوانند حساب را در همان قالبی که افتتاح شده است، مسدود کنند تا امکان برداشت از آن وجود نداشته باشد گرچه ملزم هستند منافع سپرده را به صاحبان آن بپردازند.
البته او احتمال مسدودشدن حساب متوفی و تعلقنگرفتن سود به آن را هم رد نمیکند اما عقیده دارد این میتواند یک تخلف شخصی یا تخلف یک بانک تلقی شود و کار قانونمندی نیست که بخواهیم به همه بانکها اطلاق کنیم.
بااینحال پیگیریهای «شرق» نشان میدهد اغلب بانکها بعد از فوت صاحب سپرده، حساب متوفی را مسدود و تا زمان تعیین تکلیف نهایی یک ریال هم به سپرده سود پرداخت نمیکنند. این اتفاق همهگیر ظاهرا از چشم ناظران بانک مرکزی دور مانده است.
وکالت عام بانکها از مشتریان
قراردادهای بانکها با مشتریان آنقدر بند و تبصره دارد که اغلب افراد حوصله یا مجال خواندن آن را ندارند درحالیکه در قالب همین بند و تبصرهها، مشتریان اجازههای گوناگونی به بانک میدهند و دستشان را برای اقداماتی در شرایط خاص باز میگذارند.
تغییر نوع حساب بانکی افراد هم باید با پرکردن فرمهای مخصوص و امضاشدن آنها توسط صاحب حساب انجام شود؛ ازاینرو بانک نمیتواند اقدامی برای مسدودکردن حساب یا تغییر نوع آن انجام دهد اما به گفته مستخدمینحسینی، بانک پس از تأیید فوت مشتری میتواند موجودی حساب او را به سرفصل بستانکاران موقت منتقل کند تا وضعیت وراث مشخص شود.
او میگوید در فرمهایی که هنگام افتتاح حساب بانکی توسط مشتریان تکمیل میشود، بانک از سوی فرد وکالت عام پیدا میکند تا در چنین شرایطی از سوی مشتری تصمیم بگیرد و بر همین اساس و طبق مقررات جاری نظام بانکداری، سپرده به سرفصل جداگانهای منتقل میشود.
در این فرایند بانکها با اموال اموات کاسبی میکنند؛ اما این کارشناس بانکی میگوید: «بسیاری هستند که کارت بانکی و رمز حساب متوفی را دارند و با هماهنگی دیگر ورثه، حساب را خالی میکنند تا کارشان به انحصار وراثت و معطلماندن پول در بانک نکشد.
حتی برخی از قبل به فکر روز مردن بودهاند و حسابهای مشترکی باز کردهاند تا پس از مرگ، فرزندان و ورثه بتوانند از حساب آنها برداشت کنند. هرچند اگر برداشت از حساب مشترک لزوما نیازمند دو یا چند امضا باشد، پس از مسجلشدن فوت یکی از صاحبان امضا، عملا دیگران نیز باید تا انحصار وراثت منتظر بمانند؛ مگر اینکه سهمالشرکه هر یک از صاحبان حساب مشخص باشد تا هر فرد بتواند سهم خود را برداشت کند».
مجوز بانک مرکزی نیاز است
نظام بانکداری مقررات متعددی دارد و آییننامههای زیادی نیز در مباحث مختلف از سوی بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار به بانکها ابلاغ میشود. گرچه بانکها بهدفعات نشان دادهاند که راه دورزدن هر قانون و آییننامهای را بهخوبی پیدا میکنند تا نتیجه همه امور را به آنچه خود میخواهند تغییر دهند اما بخشی از سوءاستفاده بانکها نیز به دلیل ناآگاهی مشتریان اتفاق میافتد.
حسینیهاشمی میگوید: «بهانه بانکهایی که حساب فرد متوفی را به سرفصل بستانکاران منتقل میکنند، این است که تا پیش از مشخصشدن حکم دادگاه درباره ورثه، دست کسی به آن حساب نرسد اما برای اینکه به آن سود نپردازند، باید دلیل داشته باشند و کارشان با مجوز بانک مرکزی باشد. با وجود این، ممکن است یک بانک برای اینکه سود نپردازد، حساب مشتریان متوفی را بدون هیچ مجوزی به سرفصل بستانکاران ببرد و این کار هم با ناآگاهی مشتریان یا پیگیرینکردن آنها، مشکلی برای بانک ایجاد نمیکند اما ورثه میتوانند، شاکی شوند و سود سپرده را از بانک مطالبه کنند.
دست بانکها رو شده
پس از ارائه گواهی فوت به بانک، ورثه اجازه دارند مبلغ معینی را برای هزینه کفن و دفن و مراسم خاکسپاری برداشت کنند و اما تعیینتکلیف مابقی موجودی منوط به انحصار وراثت است و تا این زمان، هیچ نوع سودی به آن تعلق نمیگیرد.
به گفته مستخدمینحسینی: «این مسئله باعث شده است برخی از خانوادهها قبل از آگاهشدن بانک از فوت صاحب حساب، با هماهنگی یکدیگر حساب او را تخلیه کنند تا کار به انحصار وراثت و گروکشی بانک نکشد». البته این کار هم در حالتی امکانپذیر است که مشخصات حساب و رمز آن را در اختیار داشته باشند وگرنه چارهای جز معطلشدن تا انحصار وراثت ندارند.
با این شرایط بانکها این شانس را دارند که با مرگ هر مشتری، برای مدتی اختیار سرمایهاش را بدون پرداخت سود در اختیار بگیرند.مستخدمینحسینی اظهار میکند این کاسبی بانکها قبلا رونق خوبی داشته است اما حالا که مردم آگاه شدهاند و دست بانکها رو شده، ورثه پیش از اینکه کار به مسدودشدن حساب بکشد، اموال متوفی را تعیینتکلیف میکنند؛ مگر اینکه با هم اختلاف داشته باشند و بخواهند تا زمان صدور حکم دادگاه، حساب را مسدود کنند.