بازی نفت در اقتصاد ایران حسن بزرگی دارد؛ حسنی که به سیاستمداران و مسئولان اجرایی این امکان را میدهد هر طور که دوست دارند آن را به کار گیرند. نمونه آخر این بازی، آمارهای عجیب رئیسجمهور درباره قیمت نفت و «گزینشی» خواندن آمارهاست.
رئیسجمهور در نشست خبری اخیر خود به مانند سایر مدیرانش از اداره کشور با نفت 25 دلاری گفت و با تمسک به این پدیده، ضعفهای دولت را در حوزه اقتصاد پوشاند.
در گزارش زیر سعی میشود نگاه دقیق و منطبق بر واقعیات به تصویر کشیده شود و بخشهایی که دولت علاقهای ندارد به آن اشاره کند در دسترس مخاطبان قرار گیرد. موضوع نفت و درآمدهای نفتی یک موضوع کارشناسی و مهم است که نگاه سیاسی به آن منجر به تحلیلهای مجرد و تکبعدی خواهد شد که متأسفانه دولت یازدهم به مراتب مرتکب آن میشود.
رد نفت 25 دلاری
شهریور سال 92 - سپتامبر 2013- دولت یازدهم وارد پاستور شد. زمانی که بیژن زنگنه به وزارت نفت وارد شد قیمت نفت 108 دلار بود؛ قیمتی که به نسبت شهریور سال 91 با سه دلار افزایش همراه بود؛ این قیمت تا پایان سال 92 به 104 دلار رسید تا دولت یازدهم در شش ماه نخست فعالیت خود با میانگین نفت 105 دلاری به پایان راه 180 روز اول برسد. وضعیت دولت دهم اما در همین تاریخ و در سال 91 بدتر بود، آنها با نفت 91 دلاری گذر ایام کردند. ابتدای سال 93 دولت یازدهم کار خود را با نفت 104 دلار آغاز کرد و سال خود را با میانگین نفت 82 دلاری به پایان برد. در سال 94 میانگین قیمت نفت برای دولت 43 دلار شد تا میانگین قیمت نفت در طول 2/5 سال فعالیت دولت یازدهم 72دلار در هر بشکه باشد. کاهش قیمت نفت از تابستان امسال روند شدیدتری به خود گرفت و به زیر 30 دلار سقوط کرد که طی مدت کوتاهی دوباره به بالای 30 دلار افزایش یافت. مسئولان دولتی در بیان واقعیات بازار نفت به نکته مهمی که بیانگر اداره کشور با چه قیمتی است طفره رفته و«قیمت کوتاهمدت» 148 دلار در دولت گذشته را با بهای 25 دلار «کوتاهمدتتر» نفت مقایسه کرده و در این ورطه به مدح عملکرد خود میپردازند.
این در حالی است که میانگین بهای نفت در 2/5 سال پایانی دولت دهم 115 دلار بود. این رقم بدان معناست که 2/5 سال پایانی دولت دهم با 30 ماه نخست فعالیت دولت یازدهم 43 دلار فاصله دارد و خبری از اختلاف 120 دلاری نیست کما اینکه یکی از عوامل کاهش قیمت نفت و ناتوانی نفت ایران در بازارها، عملکرد منفی وزیر نفت دولت است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
دولت یازدهم و نفت 100 دلاری
دولت یازدهم 12 ماه از 30 ماه فعالیت خود را با نفت بالای 100 دلاری سر کرده است و در سال 94 بود که به دلیل بازی نفتی عربستان سعودی با قیمت نفت، بهای بشکههای سیاه با کاهش روبهرو بوده است. حسن روحانی و تیم وی تأکید فراوانی بر نفت 25 دلاری دارند به طوری که رسانههای همسو در یک سناریوی تهیه شده سعی دارند این دروغ را به مردم القا کنند که دولت یازدهم با نفت زیر 30 دلار به اداره کشور مشغول است در حالی که دولت گذشته با نفت 148 دلاری هیچ خروجیای جز تورم و رکود نداشت!
البته وضعیت دولت یازدهم به نسبت دولت نهم در 30 ماه فعالیت خود نیز میتواند جالب باشد. همانطور که در بالا اشاره شده دولت روحانی با نفت 72 دلاری کشور را اداره کرده است در حالی که دولت نهم در همین زمان - 30 ماه نخست فعالیت خود - با نفت 66 دلاری کنار آمد و خبری از نفت 72 دلاری نبود ضمن آنکه قیمت دلار هم به مانند امروز 3 هزار و 600 تومان نبود و درآمد ارزی این روزهای دولت یازدهم وجود نداشت. میانگین قیمت نفت در هشت سال حضور دولتهای نهم و دهم 86 دلار بود که مدیران ارشد دولت یازدهم سعی دارند آن را 148 دلار نمایش دهند. در واقع میانگین قیمت نفت در 96 ماه فعالیت دولت گذشته تنها 16 دلار با میانگین قیمتی نفت در 30 ماهه فعالیت دولت یازدهم فاصله دارد.
درآمدهایی که خرج شد
کاهش درآمدهای نفتی در دولت یازدهم هرچند به کاهش قیمت نفت طی یک سال اخیر مربوط است، اما مهمترین نکته در کاهش این درآمدها خودداری وزارت نفت در فروش غیررسمی نفت است، به طور کلی نفت ایران از دو طریق بازار رسمی و بازار غیر رسمی انجام میشود که مورد نخست در شرایط عادی یا سفید در دستور کار قرار دارد و راهکار دوم در شرایط بحران و تحریم به کار گرفته میشود. دولت دهم در روزهای سخت تحریم موفق شد 127 میلیارد دلار درآمد از این راهکار کسب کند و با دور زدن تحریمها به وسیله واسطهها حجم عظیمی از درآمدهای خود را تأمین کند. از 50 قدم برداشته شده برای فروش نفت به این شکل، تنها یک مورد کلاهبرداری رخ داد که آن هم مربوط به بابک زنجانی است؛ برخلاف گفته مدیران امروز وزارت نفت بدهی او کمتر از چیزی است که اعلام شده و بزرگنمایی میشود.
دولت گذشته با فروش غیررسمی و رسمی نفت بخشی از درآمدهای نفتی را نیز نتوانست وارد کشور کند که امروز در قالب درآمدهای بلوکهشده از آن نام برده میشود. دولت یازدهم برای تأمین نیازهای خود فروش غیررسمی را کنار گذاشت و درست در مسیری حرکت کرد که امریکا و غرب برای ایران مشخص کرده بودند: «فروش نفت بدون دریافت پول». در چنین شرایطی دولت از منابع صندوق توسعه ملی و خزانه بانک مرکزی استفاده کرد و تنها در یک مورد خود را 5/3 میلیارد دلار به بانک مرکزی مقروض کرد و معادل آن ریال گرفت. این تخلف دولت چندی بعد توسط دیوان محاسبات کشف شد که بعدها در توجیه آن گفته شد 5/3 میلیارد دلار یاد شده پول میعانات گازی است که پیشتر به شرکت اینوک فروخته شده است و پس از لغو تحریمها به حساب بانک مرکزی واریز میشود. این مورد تنها یکی از مواردی است که دولت را با حاشیه بزرگی همراه کرد. این موارد به خوبی نشان میدهد دولت یازدهم برای تأمین کسری بودجه خود معادل ریالی درآمدهای بلوکهشده کشور را از بانک مرکزی اخذ و خرج کرده است تا با آزادسازی پول ایران، به بانک مرکزی دلار پس دهد. به همین دلیل است که ولیالله سیف، رئیس کل بانک مرکزی بارها گفته است بخش اعظمی از درآمدهای آزاد شده متعلق به بانک مرکزی است. سادهتر اینکه دولت درآمدهای بلوکهشده دولت گذشته را پیش خور کرده است بدون آنکه بخواهد به آن اشارهای داشته باشد.
حال پرسش اینجاست که اگر دولت گذشته میخواست به مانند دولت یازدهم عمل کرده و تسلیم تحریمها شود آیا چنین امکانی برای دولت حسن روحانی وجود داشت که از میراث دولت دهم ارتزاق کند؟
نقش زنگنه در نفت 25 دلاری
حسن روحانی و معاون اول وی همواره از اداره کشور با نفت 25 دلاری سخن میگویند و کاهش درآمدهای نفتی را عاملی برون زا عنوان میکنند که تا حدودی منطقی است. در میان تمام عواملی که قیمت نفت را کاهش داده است نقش بیژن نامدارزنگنه به عنوان یک عامل داخلی، فراموش شده بزرگی است که دولت علاقهای به پردازش آن ندارد.
زنگنه به استناد منابع اصلی تحلیلی بازارنفت نقش مهمی در «تشدید» سقوط قیمتها دارد. زنگنه طی 2/5 سال اخیر بارها از بازگشت آنی ایران با یک میلیون بشکه خبر داده است و همین مورد باعث شده است تا کشورهای عربستان، عراق، کویت، روسیه و... با تمام توان به تولید خود بیفزایند و با اعطای تخفیفهای کم نظیر به مشتریها، بازار را گارانتی خود کنند. به همین دلیل بازاریابی برای نفت ایران با مشکلات و مشقات سختی مواجه شده و امور بینالملل نفت به صورت چراغ خاموش فعالیت میکند که بلافاصله با اظهارات وزیر نفت خنثی میشود. تا زمانی که بازار نفت با اظهارات زنگنه از دسترس خارج میشوند مشخص و مبرهن است که افزایش صادرات نفت ایران بیشتر شبیه یک جوک است.
از سوی دیگر وزیر نفت ایران چند ماه پیش در نشستی خبری گفت که ایران با نفت 20 دلاری هم مشکل ندارد و میتواند خود را اداره کند که همین موضوع باعث سقوط قیمت نفت شد. چالشهای رسانهای زنگنه و وزیر نفت عربستان بیش از آنکه موجب تثبیت قیمت نفت شود به کاهش قیمت نفت منجر شده است و دولت هم اهمیتی به آن نمیدهد. زنگنه میگوید دولت ایران میتواند با نفت 20دلاری خود را اداره کند و رئیسجمهور میگوید با نفت 25 دلاری نمیتوان کشور را اداره کرد!
علاقه وزیر نفت به آشکار کردن استراتژیهای مهم کشور در حوزه نفت کار را برای کشور سخت کرده است به طوری که میزان صادرات نفت ایران به یک میلیون و 300 هزار بشکه هم نرسیده است. ارقام متفاوت اعلام شده در میزان صادرات نفت اختلاف 300 هزار بشکهای را در پی داشته است. حسن روحانی گفته است میزان صادرات نفت افزایش چشمگیری داشته است در حالی که ایران تا امروز توانسته است کمتر از 160 هزار بشکه به صادرات نفت خود بیفزاید. هرچند قراردادهای تک محمولهای امضا شده است اما این قراردادها به معنای افزایش ثابت صادرات نفت ایران نیست.
این موضوع به حدی برای مانور تبلیغاتی دولت اهمیت دارد که وزارت نفت حاضر است به بدهکار 800 میلیون دلاری خود - شرکت هلنیک یونان- نفت صادر کند و در ازای آن پولی دریافت نکند. حال پرسش اینجاست که با فروش نفت به بدهکاران و با قراردادهای تک محمولهای آیا میتوان گفت برجام در صنعت نفت تأثیر داشته است؟ از سوی دیگر مشکل بیمه نفتکشها همچنان حل نشده باقی مانده و مشکل بزرگی را برای صادرات بهوجود آورده به نحوی که بسیاری از پیشبینیها برای افزایش 500 هزار بشکهای نفت به شکست انجامیده است. در چنین شرایطی حسن روحانی بر این باور است که برجام «آفتاب تابان» است و به خوبی توانسته است تأثیر خود را بر اقتصاد کشور بگذارد. دولت یازدهم تا امروز با نفت 72 دلاری و با دوپینگ دلارهای دولت گذشته سرپا مانده است. رئیس دولت در گزینش آماری، اداره کشور با نفت 25 دلاری را سخت عنوان میکند و وزیر نفتش بیتوجه به نقشی که در کاهش قیمت نفت دارد، میگوید با نفت 20 دلاری هم کنار میآییم. نفت 25 دلاری در کار نیست و بیشتر شبیه یک سیاسی کاری است اما وزیر نفت و سخنانش که سقوط قیمت نفت را تشدید کرده، دمدست است!