سرگیجه در بازار ارز در مقابل جهتیابی بورس ناشی از جنگ دو جریان در این بازار است. اخبار گوناگون باعث شده شاخص بازار ارز مدام کانال قیمتی خود را تغییر دهد. از گفتههای فعالان این گونه برداشت میشود که هماکنون در این بازار، نبردی بین دو جریان یعنی سفتهبازان اختلالزا و معاملهگران آگاه در جریان است.
در روزهای اخیر، اطلاعاتی که در بازار میتواند به تعیین سطح قیمت آنی منجرشود، از شفافیت برخوردار نیست؛ امری که شماری از معاملهگران بازار ارز را گیج کرده است. قرار گرفتن بازار در معرض اخبار متناقض موجب شده که شاخص بازار ارز رفت و برگشت کانالی را تجربه کند و در یک کانال قیمتی ماندگار نباشد. در همین راستا، روز چهارشنبه دلار در کانال 3 هزار و 500 تومان باقی نماند و با 10 تومان افزایش به قیمت 3 هزار و 605 تومان رسید. از گفتههای فعالان بازار بهنظر میرسد که در بازار ارز هماکنون نبردی بین دو جریان وجود دارد: 1- سفتهبازان اختلالزا و 2- معاملهگران آگاه.
برنده این نبرد، در وضعیت حاضر معاملهگران دسته اول بودهاند که با تلاشهای خود، دلار را دچار نوسانات رفت و برگشتی کردهاند؛ بهخصوص که معاملهگران آگاه بهدلیل مبهم بودن روند قیمتی از بازار کناره گرفتهاند. همراستا با رشد دلار، قیمت سکه تمام بهار آزادی نیز افزایش یافت و با 5 هزار تومان رشد به قیمت 925 هزار تومان رسید. البته عامل بیشتری که به رشد سکه کمک کرد، افزایش قیمت اونس در بازار جهانی و عبور آن از مرز هزار و 100 دلاری بود. در روزهای گذشته، بازار ارز در معرض اخبار متناقضی قرار گرفته که اثرات آن در روند قیمتی دلار مشهود بوده است. اجرایی شدن برجام و اخبار مثبت پیرامون آن، این انتظار را در بازار بین برخی معاملهگران ایجاد کرد که دلار به سمت کاهش یا ثبات قیمت حرکت خواهد کرد. سیگنالی نیز که از سوی دولتمردان به بازار داده شده و «دنیایاقتصاد» نیز بارها به آن اشاره کرده بود، نشان از این داشت که سیاستگذار بهدنبال کاهش یا افزایش قیمت نیست، بلکه بهدنبال ثبات در بازار است. در واقع سیاستگذار بهدنبال آن نیست که با توجه به اخبار مثبت روند قیمتی را برای دلار تعیین کند. با این حال، در این وضعیت گروه دیگری در بازار با تزریق باورهای مبهم اجازه نمیدهند که قیمت بر اساس اطلاعات شفاف تعیین شود. این دسته با برجسته کردن اخباری چون کاهش قیمت نفت و افزایش تقاضا پس از برجام سعی کردهاند که در دامنه محدودی نوسانگیری کنند. این در حالی است که در بازار «کارآ» قیمت آنی بر اساس اطلاعات شفاف تعیین میشود. با این حال، به بازار ارز فعلی کشور، باورهای مبهمی تزریق میشود که منجر به وجود نوسان در بازار میشود. باورهای نوسانگیران که به بازار تزریق میشود، معمولا اثر نامشخص و نامعلومی دارند و تنها به این قصد برجسته میشوند که وضعیت بازار ارز را مخدوش کنند. در حال حاضر دو جریان مشخص در بازار وجود دارد که در تقابل با یکدیگر قرار دارند: 1- معاملهگران آگاه و 2- سفتهبازان اختلالزا.
نقطه مشترک این دو دسته، معاملهگر بودن شان است. در واقع، هر دو قصد کسب سود را دارند، منتها با استراتژی و روشهای متفاوت. دسته اول کسانی هستند که به بازار نگاه بلندمدت دارند و بهجای اینکه از احساسات و غریزه برای انجام معامله استفاده کنند، بیشتر به داده و اطلاعات متکی هستند. این دسته در حال حاضر در حاشیه بازار قرار دارند و باور دارند که عبور از عرض رودخانه بدون محاسبه عمق آن ممکن نیست. به این ترتیب این دسته در حال حاضر که روند قیمتی بازار مشخص نیست، تصمیم گرفتهاند که در بازار فعالیت خاصی را انجام ندهند، چرا که آنها در شرایط ثبات بهتر میتوانند بهتر حرکت کنند و به لحاظ گرایشی، دید بلند مدت دارند. از طرف دیگر آنها در شرایط ثبات، نفع بیشتری را محاسبه میکنند؛ چراکه مبنای آنها، استفاده از اطلاعات و پیشبینیهای آماری است. آنها با استفاده از این اطلاعات و تحلیل بنیادی کسب سود میکنند. دسته دوم معاملهگران بازار خود به دو جریان تقسیم میشوند:1- جریان خرد و 2-جریان قویتر. جریان قویتر شامل کسانی هست که خود نقش جریانساز را دارد، حال آنکه جریان خرد در زمینی بازی میکند که که از پیش توسط جریانساز تعیین شده است. این گروه به طور مشخص کسب سود را در موقعیتهای بیثبات جستوجو میکند و بیشتر از اطلاعات و دادهها بنیادی به باورها و غریزه خود اعتماد میکند. در وضعیت اخیر جریان خرد به نوسانات تک تومانی رضایت داده است، حال آنکه جریان قویتر تلاش دارد با برجستهسازی برخی اخبار به نوسانگیری در دامنه بازتری بپردازد. محدودهای که در روزهای گذشته بین 3 هزارو 590 تومان و 3 هزار و 610 تومان بوده است. آنها در شرایط فعلی که پس از برجام با افزایش منابع ارزی و رشد صادرات مواجه هستیم، اثر محاسبه نشده کاهش قیمت نفت را برجسته میکنند و سعی دارند با استفاده از آن نوسانگیری کنند. نوسانگیری آنها معمولا در ساعات غیر کاری و در معاملات پشت خطی صورت میگیرد. اگر در نبردی که بین سفتهبازان اختلالزا و معاملهگران آگاه وجود دارد، دسته دوم برنده شوند، بازار به سمت ثبات بیشتر حرکت خواهد کرد؛ حال آنکه نتیجه غیر از آن برای بازار مثبت نیست. عمدتا در کشور ما سعی شده است که با مدیریت نرخ ارز، سفتهبازان اختلالزا از بازار حذف شوند، حال آنکه در شرایط فعلی میتوان با تقویت معاملهگران آگاه، خود به خود سفتهبازان را حذف کرد. در این راستا سیاستگذار میتواند با شفافیتسازی و دادن اطلاعات درست به بازار به حذف سفتهبازان کمک کند.