وزیر نفت عصبی است!

وزیر نفت عصبی است، این را می‌توان نه از لحن و تن صدایش در جلسه دیروز با فعالان بخش خصوصی بلکه با اظهاراتش متوجه شد. شیخ‌الوزرا که منتقد جدی دولت‌های نهم و دهم و در رأس آن منتقد ویژه رئیس‌جمهور سابق است، حالا به سبک محمود احمدی‌نژاد به همه چیز و همه کس کار دارد و به‌ناحق همه را منکوب خود می‌کند. دلیل رفتارهای عصبی در ظاهر مشخص نیست، ولی باید پذیرفت زنگنه گرفتار است؛ گرفتار تعیین نرخ خوراک پتروشیمی، گرفتار کاهش شدید قیمت نفت، گرفتار بنزین‌های غیراستاندارد، گرفتار معضل فروش نفت، گرفتار 5/3 میلیارد دلار نقد نشده اما خرج شده(!)، گرفتار اختلاف با تعدادی از وزرای نفت، گرفتار برخی مدیران قدکوتاه خود، گرفتار تصمیمات و راهبردهای ناصحیح، گرفتار نسل جدید قراردادهای نفتی و ... وزارتخانه‌اش پول ندارد و همه برنامه هایش به سنگ خورده است. او البته حق دارد که عصبی باشد، هرچه نباشد او در زمینی گیر افتاده است که خودش تعیین کرده و راه را اشتباه رفته است.

 

با این حال وزیر نفت خود را محق می‌داند؛ روزی به بابک یورش می‌برد و روزی به فراخور انتقادات، «دیروز» را به سود خود «باز نشر» می‌کند. وزیر نفت ایران انتقادات را قبول نمی‌کند و معتقد است منتقدانش سیاسی هستند تا فنی و تخصصی. قبول که بخشی از منتقدان آقای وزیر سیاسی هستند، اما آیا می‌توان این را نیز قبول کرد که شخص وزیر بیشتر اننتقاداتش سیاسی نیست؟ آیا سیاه‌نمایی‌ها و فرافکنی‌ها از گذشته نه‌چندان دور کاملاً فنی و تخصصی است؟

 

گذشته از اینها، حالا وزیر نفت سخنان دیگری به میان آورده که بخش‌هایی از آن در نوع خود حیرت آور است.

 

1- وزیر می‌گوید بر سر افزایش نرخ خوراک پتروشیمی به منافع ملی فکر می‌کند و یک‌تنه نظر خود را به جلو می‌برد. این جریده بارها از اقدام وزارت نفت در افزایش قیمت خوراک پتروشیمی دفاع کرده است و آن را مصداق مبارزه با رانت‌خواری می‌داند. با این وجود وزیر نفت باید متوجه آن باشد که شاید در این حوزه، وی نماد «حق» باشد، اما به گذشته هم باید نگاهی انداخت. اینکه خود را ناجی و قهرمان معرفی کنیم و بخواهیم با بهره‌گیری از موضوع پتروشیمی‌ها گذشته را «سفید» کنیم از عجایب روزگار است. وزیر نفت در کارنامه نقاط مثبت و منفی بسیاری دارد اما در همان ایامی که در «راهروهای خود بزرگ‌بینی» روبه‌روی کارشناسان فنی ایستاد و باز هم خود را «عقل مطلق» نامید، تعابیر «قهرمانی» بسیار شنیده و کف‌های خفیف زده شد. مثال ساده در همان گذشته‌ها، تغییر ساختار صنعت نفت بود که با مخالفت صاحبنظران و شرکت «بین» همراه شد؛ تصمیمی که تا به امروز نفس نفت را بریده و همه چیز را تغییر داده است.

 

 زنگنه همچنان از اقدامش دفاع می‌کند و اقدام گذشته‌اش را «باقیات صالحات» خود برای نفت می‌داند که از این دست «یادگاری‌ها» بسیار است؛ ساختاری که زنگنه برای نفت «نوشت» موجب شد تا صنعت نفت دچار ناهمگونی شده و گسست‌های سازمانی همه چیز را بر سرش آوار کند.

 

2- وزیر نفت می‌گوید در گذشته حساب‌سازی شده است و ضررها را سود نشان داده‌اند. هرچند این قلم معتقد است در دولت گذشته سوءمدیریت‌ها ضربه‌های سختی به نفت زد، اما چرا هیچ‌گاه وزیر نفت یا مدیران وی رودرروی مدیران گذشته نمی‌نشینند و با یکدیگر مناظره نمی‌کنند؟ هم رسانه‌ها از مناظره‌های «نامه‌ای» خسته شده‌اند و هم مردم طاقت «سیاه‌نمایی»‌ها و سیاسی‌کاری دوطرف را ندارند. اینکه وزیر نفت دم به دم از میکروفن‌ها با بابک زنجانی در دادگاه مجادله کند و از کلماتی دور از شأن یک «وزیر» بهره بگیرد نه در شأن نظام است و نه در شأن مردمی که دولت یازدهم را انتخاب کرده‌اند. اگر خبری است بگویید اما بزرگنمایی نکنید و در زمین دشمن، مشروعیت نظام را نزد مردم زیر سؤال نبرید.

 

3- وزیر نفت می‌گوید به بخش خصوصی نفت می‌دهد به شرطی که مقصدش معلوم باشد تا مبادا روی آب سرگردان باشد. این هم از طنزهای تلخ مختص آقای وزیر است. تا همین امروز هم میلیون‌ها بشکه از نفت ایران روی آب شناور و ذخیره شده است و مسیرها را طی می‌کند تا به مشتری برسد. مدیران فروش نفت وی به معامله‌گرانی «رو» انداخته‌اند که در دولت گذشته نفت ایران را «آب» می‌کردند اما این معامله‌گران دست رد به سینه مدیران نفتی می‌زنند و می‌گویند شما صادق نیستید.

 

یادش بخیر قرار بود به واسطه‌ها محموله‌ای واگذار نشود اما فقط یکی از این واسطه‌ها داستان غم‌انگیز 5/3 میلیارد دلار شد. امور بین‌الملل نفت نمی‌داند با نفت و میعانات گازی خود چه کند و آنها را در نفتکش‌ها و خطوط لوله ذخیره کرده است. عدم فروش نفت و میعانات گازی و ایجاد چنین فضایی همان قفسی است که وزارت نفت برای خود ساخته است. هر چه هم دولت خرج می‌کند ریال همان دلارهایی است که دولت دهم برای کشور «جمع» کرده است و توسط دولت یازدهم به ایران نیامده «پیش‌خور» شده است.

 

4- وزیر نفت می‌گوید از بخش خصوصی حمایت می‌کند و نه از خصولتی‌ها. این رویکرد اگر درون صف‌بندی‌ها و حلقه‌های خاص نباشد می‌تواند نجات‌دهنده اقتصاد کشور باشد، اما با چه محیط کسب و کار و چه نظارتی؟ زنگنه می‌خواهد هوای خصوصی‌ها را داشته باشد و به آنها کمک کند اما شاید فقط به اهالی باشگاه نفت و نیرو. تمامی اعضای باشگاه نفت و نیرو که یک محفل دوستانه و دورهمی است دارای شرکت‌های متعدد هستند که یا از مدیران زنگنه بودند یا هم‌اکنون در وزارت نفت سمت‌های مهمی در دست دارند. این مجموعه را در نفت «وزارت سایه» عنوان می‌کنند و نزدیکان وزیر هدایت آن را برعهده دارند.

 

همایش برگزار می‌کنند و شرکت‌های خصوصی و دولتی در آن به «صف» می‌شوند چراکه می‌دانند نانشان به اعلام «حاضری» بسته است. این باشگاه زمانی حضورش را در نفت جدی‌تر کرد که شرکت کالای نفت تهران منحل شد؛ سر عجیبی دارد این باشگاه که بعدها از آن بسیار خواهید شنید. شاید منظور آقای وزیر از حمایت از بخش خصوصی اعضای این باشگاه باشد، شاید!

 

وزیر نفت عصبی شده است و اظهارات جالبی را جاری می‌کند که پاسخ به هر یک از آنها نیازمند مقالات بی‌شماری است، اما خوب است که برای یکبار هم که شده وی رودرروی منتقدان بر موضع خود ایستاده و ظرفیت پاسخ را نیز در خود افزایش دهد.

 

وحید حاجی‌پور