سایت عصر ایران از سایتهای حامی دولت در گزارشی نوشت: 9 ماه از سال 94 میگذرد. سالی که قرار بود بذرهای کاشته شده توسط دولت در سال 93، در آن به نتیجه برسد. روز 28 اسفند ماه 93 وزیر اقتصاد در اظهاراتی از اوضاع خوب اقتصاد و بورس در سال 94 خبر داد. بنابر اعلام خبرگزاریها و سایتهای رسمی کشور، وزیر اقتصاد با بیان این که سال 94 را سال خیلی خوبی میبینم، گفت «امیدوارم بذرهایی که در سال 93 کاشته شد، در سال 94 به ثمر بنشیند.
طیبنیا افزود: «امیدواریم سال 94 را با شرایط متناسب و با ثبات در بازار سرمایه شروع کنیم. سال 94 را سال خیلی خوبی میبینم و امیدوارم بذرهایی که در سال 93 کاشته شد، در سال 94 به ثمر بنشیند».
« هماکنون 9 ماه از سال 94 گذشته و مردم شرایط اقتصادی به مراتب سختتری را نسبت به سال 92 و 93 تجربه کردهاند، از شرایط کلان اقتصادی که بگذریم شاخص بورس هم در این 9 ماهه عقبنشینی یک درصدی داشته که البته این شاخص به دلایلی مخالف ( محاسبه سود نقدی مجامع شرکتها و بلوکزنیهای چندماه گذشته) زیان سرمایهگذاران را بسیار کمتر از حالت واقعی نشان میدهد. آنقدر راجع به ماجرای نرخ خوراک پتروشیمیها، قیمتگذاری گندله آهن، بهره مالکانه، سیاستهای نامشخص ارزی و بانکهای در آستانه بحران صحبت شده که دیگر نیازی به تکرار مکررات نیست. اما بیش از دو سال است که سهامداران تنها با حرفهای خوشبینانه و وعدههای زیبای مسئولان این دولت روزگار میگذرانند و این شرایط سبب شده تا آنها حتی به بسته شدن پرونده هستهای ایران در شورای حکام موسوم به PMD هم اعتنایی نکنند.
پرسشهای این روزهای سهامداران که در شبکههای اجتماعی به شکل وسیعی انتشار یافته حاوی علامت سوالهای بزرگی است که شاید یافتن پاسخی منطقی برای هر یک از آنها بتواند به اعتمادسازی بورس که شعار آن را دولتمردان خوب سر میدهند، موثر باشد؛ چرا کسی به فکر بازار سرمایه که همیشه دماسنج اقتصادی و پیشانی هر کشوری میباشد، نیست؟ به ما بگوئید بورس در دوران روحانی کجای کار است و چقدر برای شما اولویت دارد و مهمتر این که آیا نمیتوانید به عنوان مسئول اداره مملکت برای این بورس نیمهجان کاری کنید؟ آیا خبرهای بد و ناگواری پشت پرده هست که سهامدار خرد از آن بیخبر هست؟ توافق برجام را بالاخره باور کنیم یا نه!؟ چرا قیمت دلار هر روز بالاتر میرود ولی قیمت ظاهری آخرین معامله را با 3400 به پایان میبرند؟ چرا هیچ کدام از مسئولین جوابگوی مسایل بازار سرمایه نیستند و در مواقع پاسخ فقط شاخص را ملاک قرار میدهند، در صورتی که خودشان هم میدانند شاخص کنونی ملاک نیست و هر روز سهام شرکتهای بورسی چندین درصد پایین میآید و فقط با بلوکزنیها شاخص را نگاه داشتهاند!
چگونه است که مقدار شاخص بورس از 90 هزار واحد در سال 92 به 60 هزار واحد در شرایط کنونی رسیده، ولی قیمت بیشتر سهمهای موجود در بازار یا نصف شدهاند و یا یک سوم قیمت قبلی!
نویسنده میافزاید: حرف ما و سهامداران جزء بازار سرمایه این است، اگر واقعا اوضاع این قدر وخیم است حداقل با اهالی این بازار که آبروی اقتصاد کشور است «روراست» باشید، این قدر مصاحبههای خوشبینانه مضحک نکنید و این قدر در سخنرانیهایتان از بهتر شدن شرایط بورس و اقتصاد سخن نگوئید، با آنها واقعیتها را در میان بگذارید، چون فقط یک سوم از سرمایه سهامداران حرفهای بورس باقی مانده است و دیگر چیز زیادی برای از دست رفتن باقی نمانده است!
رفتار تکراری بازار در معاملات روز چهارشنبه گذشته ثابت کرد که دیگر به تحولات سیاسی واکنش مثبت نشان نخواهد داد و بهبود روند بازار نیاز به تحولات جدی در حوزه اقتصادی دارد. لذا مسلما خبر برداشته شدن تحریمها و روز برجام و فرجام و ته جام هم نمیتواند تحولی در بازار ایجاد کند!! ضمن این که توجه به این مطلب ضروری است که در شرایط فعلی نقدینگی برای حرکت رو به بالا نیست و مسلما در شرایطی که فعالان بازار به وضعیت فعلی اعتماد نمیکنند، توقع بیجایی است که انتظار داشته باشیم نقدینگی جدید تن به ریسک در راستای سرمایهگذاری در بازاری که حامی ندارد، بدهد.