لابی متهمان اصلی پرونده کرسنت و استات‌اویل برای رأی‌ آوردن زنگنه در مجلس

به گزارش افکارنیوز، سیدمسعود میرکاظمی درباره پرونده کرسنت و کاهش قیمت نفت و تبعات و آثار آن مطالبی در گفت‌و‌گو با نشریه رمز عبور مطرح کرده است که در ادامه می‌آید:

بالاخره بعد از کلی آمد و شد، توانستیم با وزیر اسبق نفت و نماینده امروز مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خیلی صمیمی به مصاحبه بپردازیم، مثل همیشه یکراست رفتیم سر موضوع و از کاهش قیمت نفت و آثار و علت‌های آن گفتیم و از اقدامات نکرده وزارت نفت، بعد هم رسیدیم به پرونده پر سر و صدای کرسنت و این که آخر چگونه با این پرونده زنگنه رأی اعتماد گرفت. میرکاظمی پاسخ ما را غیرمستقیم داد و گفت در همان روز‌های رأی اعتماد یکی از متهمان اصلی پرونده را در مجلس دیدم، صدایش زدم گفتم جنابعالی ۸۵۰ هزار دلار پول توی حسابت آمده، حالا اینجا چکار می‌کنی؟! گفت آمدم برای زنگنه رأی جمع کنم… حالا میرکاظمی احتمال استیضاح زنگنه را جدی می‌داند.

می‌خواهم سؤال خود را با کاهش قیمت نفت شروع کنم…


افت شدید قیمت نفت، قطعاً در این چهار سال اخیر، بی‌نظیر است در حالی که دولت ابتدای امر، اعتقاد داشت که این افزایش قیمت طبیعی است. اما کم کم، این کاهش قیمت باعثشد حتی آقای روحانی هم در دیدارش با آقای نوری مالکی، بگوید «گویا توطئه‌‌ای در کار است.»

آیا شما هم اعتقاد دارید توطئه‌ای وجود دارد و اگر هست، ابعاد این توطئه چیست؟


برای کاهش قیمت نفت دلایل مختلف اقتصادی و سیاسی بیان می‌شود. به عبارتی می‌توان گفت کاهش قیمت به مسائل غیر اقتصادی گره خورده است و در سطح بین‌الملل مدیریت می‌شود تا قیمت پایین بماند. اما در ابعاد اقتصادی ادله‌های مختلفی نظیر عرضه بیش از حد تقاضا مطرح است ولی این عرضه بیش از تقاضا را چه کسانی مدیریت می‌کنند؟! این نکته اساسی در بحثمدیریت سیاسی قابل توجه است که حتی در سطح بین‌‌المللی نیز به آن اشاره می‌شود.

در این میان عده‌ای از تحلیلگران معتقدند افزایش ارزش دلار و ارزش سایر ارزها در مقابل دلار مرتبط با فروش نفت ارزانقیمت توسط داعش هست، چراکه بخشی از نفت سوریه و عراق توسط این گروه به فروش می‌رسد. البته باید توجه کرد این میزان از فروش نفت سهم بسیار کمی را دارد.

همچنین درخصوص افزایش عرضه نفت خام امریکا به صورت جدی مطرح است چرا که از سال ۱۹۸۶ به بعد عرضه کنونی نفت از سوی امریکا بی‌سابقه بوده است. در عوض عده‌ای دیگر معتقدند عربستان مهم‌ترین عامل کاهش قیمت نفت است تا shale oil را که تا پیش از این غیراقتصادی ارزیابی می‌شد، تضعیف کند. این در حالی است که امریکا نیز خودش از سیاست کاهش قیمت حمایت می‌کند.

البته برخی هم معتقدند کاهش قیمت نفت به علت فشار به روسیه است!


بله، فشار روی روسیه و البته ایران، چرا که عربستان از ایران ضربه‌های فراوانی را خورده است، از یمن، سوریه تا عراق، بالاخره اینها همه امکانات خود را بسیج کردند که در عراق بتوانند دولت مرکزی را ساقط کنند؛ حتی به صهیونیست‌ها کمک کردند تا در غزه اتفاقات دیگری رخ دهد، به هر حال روشن است که عامل همه ناکامی‌های اینها در منطقه ناشی از قدرت ایران است و اینها هم از این قدرت نگرانند، طبیعتاً با امریکا هماهنگ می‌شوند تا فشار بیشتری را به ایران وارد کنند، البته روشن است که امریکا و اروپا هم دوست دارند به روسیه فشار وارد کنند چون هم ایران و هم روسیه هر دو به درآمد نفتی وابسته هستند.

سهم این ماجرای سیاسی به نسبت سایر دلایل چقدر پررنگ است؟


قطعاًً پررنگ است، یعنی این کاهش سرعت قیمت نفت از ۱۱۵ دلار به ۷۰ دلار نمی‌تواند به مسائل سیاسی بی‌ارتباط باشد. البته یک ماه پیش بعضی از وزرای عضو اوپک که همگی جزو کشورهای حوزه خلیج فارس و هماهنگ‌ با عربستان هستند، بحثنفت ۷۰ دلار را در مصاحبه‌های خود مطرح کردند. یعنی پیش‌بینی آنها تثبیت قیمت نفت روی ۷۰ دلار است. خب این بحث‌هایی بود که در جراید و نشریات منتشر ‌شده، بنابراین می‌توان اطمینان داشت که بحث‌های سیاسی کاهش قیمت خیلی قوی‌تر از دلایل اقتصادی آن است. به عبارت دیگر دلایل سیاسی مقبول‌تر از دلایل اقتصادی است تا باعثسقوط قیمت از ۱۱۵ دلار به ۷۰ دلار شود. این پیش‌بینی نفت ۷۰ دلاری توسط کشورهای یادشده در حالی است که فعالان و کارشناسان نفتی می‌دانند واقعاًً قیمت نفت خیلی قابل پیش‌بینی نیست. ولی وقتی یک عده پیشاپیش کاهش اینچنینی قیمت را مطرح می‌کنند، معنی ندارد جز این که می‌خواهند کاهش قیمت را مدیریت کنند و سناریویی را اجرا می‌کنند تا عدد ۷۰ دلار را جا بیندازند، حتی در زمانی که قیمت نفت از ۱۱۵ دلار رو به کاهش پیدا کرد و به ۱۰۰ دلار نزدیک می‌شد، اعضای اوپک اعلام کردند تا ۱۰۰ دلار مانعی ندارد ولی ۱۰۰ دلار به پایین حتماً با تشکیل جلسات اضطراری باید جلوی کاهش بیشتر قیمت را مدیریت کرد که متأسفانه این کار هم صورت نگرفت، خود این هم نشان دهنده شرایط سیاسی بود.

با این تفسیر که تولیدکنندگان نفت از جمله عربستان هم خود متضرر خواهند شد؟


همین طور که می‌دانید، عربستان اصولاً منابع خود را در راستای نفع کشورش هزینه نمی‌کند؛ شما محاسبه کنید با ۱۰ تا ۱۲ میلیون بشکه‌ صادرات نفت و درآمد سرشار حاصل آن باز هم متأسفانه مردم این کشور بهره خوبی از این پول نمی‌برند. البته می‌توان به صورت مفصل در این رابطه صحبت کرد که درآمدهای نفتی عربستان اصلاً کجا و به چه شکلی هزینه می‌شود.

قطر هم همین‌طوراست؟

بله، ببینید این منابع ارزی که به دست می‌آید، قسمتی از آن در حساب‌های غرب سرمایه‌گذاری می‌شود که بعد از ترکیدن حباب اقتصادی اروپا، ‌ بخشی از دارایی‌های آنان از بین رفت. بخش دیگری از سرمایه آنان به دلار پس‌انداز شده که در کاهش ارزش دلار از بین رفت، امری که خود مسئولان سعودی به آن معترف بودند. بخشی از پول آنها را هم امریکا مجبورشان کرده است تا برای خروج از رکود در امریکا خرج کنند. رقمی در حدود ۴۰۰ تا ۶۰۰ میلیارد دلار که امریکا از این کشورهای عربی خصوصاًً عربستان به زور گرفته‌.

همچنین برای خرید تسلیحات، جنگ‌افزار و…


بله، خرید تسلیحات، جنگ‌افزار و واردات کالاها، ‌یعنی این کشورها هیچ کار بنیادی در کشورشان انجام ندادند. شما مصر، ‌لیبی، ‌عربستان، ‌کویت، قطر و… را ببینید عملاً یک ظاهر فریبنده‌ای درست کردند ولی باطن خالی، منابع درآمد این کشور‌ها عملاً به جیب داعش ریخته می‌شود و خرج سیاست‌های امریکا می‌شود. یعنی عمدتاًً سیاست امریکا با درآمد نفتی بعضی کشورهای حوزه خلیج فارس مخصوصاًً عربستان و قطر تأمین می‌شود.

راحت بگویم سیاستگذاری با امریکا، انگلیس و صهیونیست‌ها است و هزینه‌های آن با اینها…

این با سیاست‌های اعلامی امریکا در تضاد نیست، آنچنان که تبلیغ می‌کنند جنگ با داعش را شروع کرده‌اند.

نه، کدام جنگ با داعش؟! همه این تبلیغات بازی است و برای همین علت هم ایران با آنها مشارکت در جنگ ندارد. حتی بمباران اینها هدفمند است تا آنها را به سمت مناطقی بکشند که برنامه‌ریزی کرده‌اند. مثلاًً می‌خواهند اینها را بفرستند به سمت سوریه، به نحوی بمباران می‌کنند که اینها به سمت سوریه بروند و جالب این که بیشتر مناطق نظامی عراق و سوریه را زدند. مراکز نفتی این دو کشور را هدف قرار داده‌اند؛ این یک بازی هست. مگر می‌شود کشوری خودش بیاید مجموعه‌ای را سال‌ها زحمت بکشد تا این داعش را به وجود بیاورد بعد در حالی که هنوز به نتیجه‌اش نرسیده، نابودش کند؟! این داعش با این تجهیزات پیشرفته وآموزش‌هایی که دیده، نشان می‌دهد که پای انگلیس، امریکا‌، صهیونیست‌ها و هم پول کشورهای عربی در میان است. تجهیزات نظامی پیشرفته در دست اینها تجهیزاتی نیست که در اختیار هر کشوری باشد چه برسد به یک گروه تروریستی!

از نگاه شما برآیند همه این تحلیل‌ها این است که کاهش قیمت نفت با مدیریت امریکا و اسرائیل است؟

قطعاًً، عربستان بسیار علاقه‌مند به کاهش قیمت نفت است؛ روشن است این کشور نفتی که نباید با کاهش درآمد خود به زیان خودش عمل کند، مگر آن که یک اهداف بلندمدت‌تری را دنبال کند. طبیعتاً این حکام برای حفظ تاج و تخت خود هر کاری می‌کنند. یعنی همه و هر نوع هماهنگی را با امریکا دارند، با صهیونیست‌ها دارند.

خب در این بین نقش ایران برای جلوگیری از سقوط قیمت نفت، انفعالی بوده یا اکتیو؟!


خب می‌دانید که ایران یکی از کشورهای مؤسس اوپک است. راه مقابله هم حضور پررنگ اوپک است. اوپک اصلاً برای همین امر تشکیل شده، سازمان کشورهای تولید و صادرکننده نفت، اینها وظیفه‌شان همین است. نقشش در همین ایام معنی می‌یابد. یعنی این سازمان شکل گرفته که بتواند منافع کشورهای عضو را تأمین بکند. خب منافع کشورهای عضو چه زمانی به خطر می‌افتد؟ زمانی که قیمت‌ها رو به کاهش برود و غیرطبیعی باشد. خب اینجا باید سازمان وارد بشود، متأسفانه می‌بینیم که دارد کوتاهی می‌شود. البته بعضی کشورها نظیر ونزوئلا، اکوادور و… هم از این کاهش قیمت ناراضی هستند و برای برگزاری جلسه اوپک پیگیری کردند ولی نقش ایران خیلی مؤثر است. ما در چهار دهه گذشته چنین موردهایی را داشتیم، در دهه ۱۹۸۰ میلادی در سال ۱۹۸۶، قیمت‌ها دچار سقوط شدند، یک رقمی شدند. دلیلش هم کاهش تقاضا بود و افزایش عرضه که در آن زمان هم ایران تلاش و پیگیری کرد و اوپک تشکیل جلسه داد و با کاهش تولید قیمت‌ها به قیمت واقعی خودش رسید.

در سال ۱۹۹۸ دوباره همین طور بود که با افزایش تولید ۵/۲ میلیون بشکه تولید مازاد تولید وجود داشت که دوباره قیمت‌ها کاهش یافت، یک دلیلش هم بحثبحران اقتصادی کشورهای جنوب شرقی آسیا بود که باعثشد تقاضا کاهش پیدا کند و این مازاد عرضه باعثشد قیمت‌ها سقوط کند که آن زمان جلساتی تشکیل شد، متأسفانه در آن زمان با وجود تمام نظرات کارشناس‌ها که تأکید داشتند باید کاهش تولید را پیگیری کرد، آن زمان وزرا به این نظر کارشناسی عمل نمی‌کنند. این در حالی است که چون قبل از اوپک معمولاً کارشناس‌ها به عنوان نماینده اوپک جلسات کارشناسی برگزار می‌کنند، وزرا نتیجه جمع‌بندی کارشناس‌ها را اجرایی می‌کنند.

همان طور که گفتم، کارشناس‌ها معتقد بودند باید کاهش عرضه رخ دهد. متأسفانه در آن جلسه وزرا با وجود نظر کارشناس‌ها به صورت مدیریت شده‌ای کاهش مجدد قیمت را پذیرفتند و این باعثشد تا مدت طولانی قیمت نفت متأسفانه پایین بماند. یعنی می‌خواهم بگویم نقش اوپک می‌تواند تا این حد تأثیرگذار باشد که اگر بموقع تشکیل جلسه بدهد و تصمیم درستی مبتنی بر عرضه و تقاضا در جهان بگیرد، قطعاًً روی قیمت‌ها می‌تواند تأثیر خودش را بگذارد. متأسفانه در آن مقطع هم به نظرات کارشناسی توجه نکردند، یک کار سیاسی در اوپک انجام شد و نتیجه‌اش برای ملت‌های صاحب نفت تلخ بود. دولت وقت ما هم از این درآمد نفتی محروم شد، جالب این است که درست آن زمان هم همین آقای زنگنه وزیر نفت بود، بعدها که ما پیگیری کردیم، متوجه شدیم ایشان هم به نمایندگی ایران رأی به کاهش قیمت نفت داده! حتی بعداً کارشناس‌ها به ما گفتند ما بارها گفته بودیم که نباید به این افزایش تولید رأی داد و نتیجه آن روشن است حتی باید به دنبال کاهش تولید باشیم. من همه سوابق را گرفتم و مطالعه کردم؛ گفتند که کارشناس‌ها به اجماع گفتند باید کاهش تولید دهیم، ولی بعداً به دروغ گفته شد نظر کارشناسان کاهش تولید نبوده! یعنی می‌خواهم بگویم که اگر تحلیل درستی از عرضه و تقاضا در جهان وجود داشته باشد، اوپک بموقع تشکیل جلسه می‌دهد و می‌تواند بموقع تصمیم‌گیری کند. با این تفسیر اصلاً امکان ندارد این تصمیمات و جلسات در قیمت در سطح بین‌المللی بی تأثیر باشد؛ چرا که اوپک یکی عرضه کننده بزرگ نفت در جهان است. کافی است گذشته را کمی مرور کنیم، از این موارد در زمان‌های مختلف مثال‌های متنوعی وجود دارد و ما نتایج خوبی را الحمدلله توانستیم به دست آوریم. این دوره هم همین طور اگر با توجه به اینکه همه کارشناس‌ها اذعان دارند که امروز عرضه بیش از تقاضاست اوپک تشکیل جلسه دهد و کاهش یک سهمیه یعنی در حدود ۵/۱ میلیون بشکه تا ۲ میلیون را تصویب کند، اگرچه میزان کاهش کم است ولی اثر روانی در بازار خواهد گذاشت و تعادلی بین عرضه و تقاضا به وجود می‌آید و حداقل می‌توان قیمت‌ها را در بشکه‌ای ۱۰۰ دلار متوقف کرد. حالا نمی‌گویم برگردد به ۱۱۵ دلار، اما با این روندی که امروز به ۷۵ دلار رسیده و از قبل وزرای هماهنگ با سیاست کاهش قیمت در حوزه خلیج فارس مصاحبه کردند بحث۷۰ دلار را از یک ماه پیش مطرح کردند، این نگرانی هست که قیمت نفت باز هم کاهش یابد و در بشکه‌ای ۷۰ دلار متوقف شود.

در این میان دو فضای متفاوت وجود دارد؛ نخست فضاسازی خارجی و دیگری مدیریت بحران توسط مسئولان و دولتمردان است. در واقع آیا دولت و خصوصاًً وزارت نفت تا به امروز توانسته است این بحران را به شایستگی مدیریت کند، ضمناً آیا کاهش قیمت نفت در برنامه دولت در حوزه بودجه مشکلی را ایجاد می‌کند یا نه؟


ببینید نفت با تأخیر پولش می‌رسد، یعنی امروز اگر شما نفت بفروشید، با تأخیر یک ماهه، دو ماهه و گاهی هم سه ماهه پول آن باز می‌گردد. بنابر این تا یک زمانی برحسب همان ۱۰۰ دلار پول وارد کشور می‌شود ولی از حدود زمستان به بعد می‌توان گفت که قیمت نفت امروز به دستمان می‌رسد. در آن زمان اثر شوم کاهش قیمت حاصل می‌شود.

در ماه‌های اخیر گزارشی از وزارت نفت داریم و به صورت مکتوب گزارش رسیده که تا ۶ ماهه ما ۱۰۰ هزار بشکه کاهش داشتیم در صادراتمان طبق برنامه، یعنی به جای هزار و ۴۰۰، هزار و ۳۰۰ را داشتیم. ولی در زمستان که هوا سرد می‌شود، با تولید میعانات گازی بیشتر این یک بخش‌اش جبران می‌شود. یعنی میعانات گازی بیشتری صادر می‌شود و جای کاهش صادرات نفت را می‌گیرد.

در این بین باید به میزان پولی که بلوکه می‌شود، توجه کرد. متأسفانه با وجود این که دولت یازدهم خیلی در ژنو کوتاه آمد و امتیازات فراوانی را در مقابل به امریکا داد ولی می‌بینیم تحریم‌ها بیشتر شده که کمتر نشده! و امریکا کمتر از خطوطش عقب‌نشینی کرده است. می‌خواهم بگویم یکی از عواملی که می‌تواند در بودجه‌ ما تأثیر داشته باشد، درصد بلوکه شدن درآمدهای نفتی است. اگر درصد بلوکه شدن درآمدهای نفتی افزایش پیدا کند، ارزی که داخل کشور می‌تواند بیاید، در مرکز مبادلات و در دست فعالان اقتصادی کاهش می‌یابد و این به معنی این است که از یک طرف حجم درآمد دولت کاهش پیدا کرده و از یک طرف پول کمتری می‌تواند وارد گردش شود. این باعثمی‌شود بانک مرکزی خودش بشود مشتری این ارزها. یعنی با افزایش خالص دارایی‌های خارجی بانک مرکزی، پایه پولی‌اش افزایش می‌یابد و بانک مرکزی خودش همین دلارها را خریداری می‌کند در حالی که نمی‌تواند جابه‌جایش کند و این معنی‌ای ندارد جز افزایش پایه پولی، نقدینگی و تورم. تورم هم یعنی این که بالاخره افراد قشر ضعیف جامعه باید این هزینه را پرداخت کنند. یعنی اگر مدیریت نشود، تا آنجا می‌تواند پیش برود. خب دولت باید یکسری اقداماتی انجام بدهد، اول همین دیپلماسی فعال رئیس جمهوری اهمیت می‌یابد، باید با رؤسای جمهوری اعضای اوپک تماس حاصل شود و صحبت‌های آنها حاصل به دیدار مرتب وزرا شود، زمانی که ما اقداماتی را می‌خواستیم در اوپک انجام بدهیم، از قبل با وزرا هماهنگ می‌شدیم و نماینده ما در اوپک می‌رفت با نماینده‌های سایر کشورهای عضو صحبت می‌کرد و هماهنگی‌های لازم انجام می‌شد؛ دو سه نفر از وزرا قرار می‌گذاشتیم در رابطه با آن موضوع مشخص، قبل از اوپک چند دقیقه‌ای، قبل از اجلاس یا حتی در محل پذیرایی صحبت می‌کردیم یا قراری می‌گذاشتیم در هتل، صحبت می‌کردیم، هماهنگ می‌کردیم و هماهنگ می‌شدیم و وقتی وارد جلسه می‌شدیم، کاملاًً هماهنگی‌ها صورت می‌گرفت. یعنی چیز پیچیده‌ای نیست و جاهایی هم که خیلی مهم است، آقای رئیس جمهوری می‌تواند ضرورت این کار را با سایر رؤسای جمهوری مطرح کند، می‌دانید که بعضی کشورهای آفریقایی و بعضی کشورهای امریکای لاتین و حتی بعضی کشورهای منطقه خودمان، با ایران در اوپک همراه هستند و ایران را عضو مؤثر می‌بینند و منتظر اقدام ایران هستند بنابراین بدون هیچ تعارفی واقعاًً جای تأسف دارد که چرا ایران پیشتازی نکرده است.

مجلس قصد ندارد در این خصوص به وزیر نفت کارت زرد نشان دهد؟


بله سؤال شده و در نوبته! سؤال جدی هم داریم، چون وزیر نفت اطلاع کامل داشته و اعتقاد دارم که برخی مسئولان دولت و وزارت نفت کوتاهی کردند چون این هفته باید در کمیسیون مطرح می‌شد که به دلیل این که صحن در دو نوبت جلسه دارد، مطرح نشده وگرنه این هفته باید این مطرح می‌شد.

آن روزی که آقای زنگنه به مجلس تشریف آوردند که رأی اعتماد خود را بگیرند، گفتند من دو هفته‌ای پرونده کرسنت را جمع می‌کنم. الان یک سال گذشته و عملاً در عوض خبرهای بسیار بدی از محکومیت کشورمان می‌رسد که گاهاً هم دستور سانسورش از مطبوعات و رسانه‌ها ابلاغ می‌شود، حال سؤال اصلی من این است مجلسی که اینقدر نسبت به وزیر علوم سختگیری می‌کند و به عنوان فتنه یا… از خط قرمزهایش پا پس نمی‌کشد، چطور با علم به پرونده کرسنت و هزینه‌ها و تبعات سنگین محکومیت هنگفت کشورمان به دلیل مدیریت مجدد آقای زنگنه و از دست رفتن منافع ملی کشور اینقدر راحت در همان دور نخست به ایشان رأی اعتماد می‌دهد؟!

خدمت شما عرض کنم ایشان در مجلس که آمد، قول داد دو هفته‌ای موضوع کرسنت را حل کند و فساد کرسنت را کما فی‌السابق در وزارت نفت دنبال کند و در لاهه نیز از منافع کشور دفاع کند، ولی متأسفانه آن چیزی که اتفاق افتاد، عکس این بود. یعنی ما شاهد بودیم کسانی که در این پرونده کار می‌کردند و لاهه می‌رفتند، همان روز جمعه عزل شدند! این چندمین باری است که به مجلس دروغ گفتند. وزیری که قول می‌دهد و بلافاصله ضد قولش عمل می‌کند و آن گزارش‌هایی که رفته به مجلس نداده. بسیاری از اسامی و اتفاقات هست که هنوز روزش نرسیده ما افشا کنیم.

آن روز نزدیک است؟!

بله، منتظریم ببینیم قوه قضائیه و دولت چکار می‌کنند. اگر قرار شد مجلس ورود پیدا کند، در رابطه با این افراد تعیین تکلیف خواهد کرد، همان طور که برای وزیر علوم حساس است، حتماً برای افراد دیگر هم حساسیت بالا را خواهد داشت که بموقع خودش این را انجام خواهد داد. امروز گزارش عملکرد خوبی هم از نفت به گوش نمی‌رسد، ‌ متأسفانه اتفاقاً یعنی این عدم صداقت با مردم و مجلس از گذشته ادامه داشته است. در زمانی هم که آقای زنگنه سال‌ها پیش وزیر نفت بوده یعنی همان زمانی که کرسنت را مصوب کردند، گزارش‌های زیادی داریم که اطلاعاتی که به مسئولان دادند خلاف واقع بوده است. یعنی براساس اطلاعات خلاف واقع مصوبه کرسنت را از رئیس جمهوری وقت گرفتند، چرا که اطلاعاتی را به کمیته تعیین شده دادند که صحت نداشته است. حتی وزیر اقتصاد، وزیر امور خارجه و همین آقای روحانی اعتراض می‌کنند، رئیس جمهوری وقت آقای خاتمی دستور کمیته‌ای را می‌دهد که این کرسنت را بررسی کند. در آن کمیته کارشناسان ظاهراً حضور ندارند و شخص آقای وزیر نفت وقت و البته فعلی می‌رود. در این گزارش آمده براساس گزارش‌هایی که ایشان داده، این تصمیم را گرفتیم. یعنی براساس گزارش‌های وزیر نفت وقت به آن چند نفر تصمیم گرفته شد، کرسنت اجرا شود یعنی که قراردادش بسته شود. می‌خواهم بگویم این سابقه گفتن مطالب خلاف واقع، یعنی یک چیزی بگویند و بعد چیز دیگه‌ای در بیاید یا به عنوان گفتن مطالب خلاف واقع، از گذشته و هنوز هم ادامه دارد. ایشان شاید ده‌ها مورد در سوابقش از این موارد خلاف واقع دارد. بنابراین آن چیزی که گفتند ۱۵ روزه حل می‌کنیم، ما می‌دانستیم در ۱۵ روز قابل حل نیست. مثلاًً گفته می‌شود گاز شمال سوزانده می‌شود که این دروغ محض است! زیرا گاز همراه نفت میدان شمال متفاوت است از گاز لایه کنگان که مورد قرارداد کرسنت است. اسناد فراوانی در تأیید این موضوع وجود دارد.

پس برای رأی آوردن ایشان لابی خاصی در مجلس فعال شده بود؟!


بله، بسیار زیاد. حتی کسانی که ما شاهد بودیم در همین پرونده دلالان نفتی و پرونده کرسنت، استات اویل، توتال و… پول گرفته بودند و جزو متهمان اصلی هستند نقش‌آفرینی می‌کردند. حتی من یکی از اینها را صدا زدم گفتم جنابعالی ۸۵۰ هزار دلار پول توی حسابت آمده. حالا اینجا چکار می‌کنی؟ گفت آمدم برای زنگنه رأی جمع کنم…

بنابراین، این پیش‌بینی را می‌کردید که ایشان رأی بیاورند؟


خیر، رأی ایشان افتاده بود و براساس آمارهایی که از فراکسیون‌های مختلف جمع‌آوری کرده بودند، احتمال رأی آوردن پایین بود اما با صحبتی که آقای روحانی کردند و بیشتر وقت خود را به دفاع از وزیر نفت اختصاص دادند و این نکته که ذکر کردند مسأله شرعی‌اش با من، رأی ۳۰ نماینده هم حالا تغییر کرده باشد این به معنای آن است که آرای ۱۰ درصد تغییر کرد و رأی آوردن ایشان لب مرزی شد.

با این اوصاف، باید اسم ایشان در فهرست استیضاح‌های آینده مجلس باشد.

امروز دو موضوع اصلی وجود دارد؛ اولین نگرانی ما بحثعملکرد دولت در عرصه نفتی است. انتظار ما این است که با عموم مردم و نمایندگان مجلس صداقت داشته باشند اما شاهد آن بودیم که اطلاعات غلطی به مردم داده می‌شد. به عنوان مثال همین موضوع بنزین پالایشگاه‌ها که اعلام کردند سمی و دلیل اصلی آلودگی هوا است و موجبات نگرانی مردم را فراهم کردند اما نتایج علمی و گزارش‌های کمیسیون خلاف آن را نشان می‌داد.

این نمونه‌ای از سیاسی کاری اینها در عرصه مدیریت است و این درست نیست افرادی که خیلی سیاسی هستند در جایگاه اقتصادی بنشینند، چرا که مطالبی را مطرح می‌کنند که ممکن است اصلاً صحت نداشته باشد و با اهداف خاصی طرح شده باشد.

مجلس، عملکرد هشت ساله ایشان در زمان گذشته را با عدد و رقم در اختیار دارد و روزی که آنها را منتشر کنیم، معلوم خواهد شد آیا در واقع، در این هشت سال کار شده یا فرصت‌سوزی بوده است.

در حوزه پالایشگاهی و گازرسانی در میادین نفتی لازم بود که در این یک سال اخیر، عملیات اورهال صورت بگیرد تا با افزایش ظرفیت مواجه باشیم. علاوه بر این باید متناسب با مصرف بنزین سرمایه‌گذاری شود اما متأسفانه گزارش‌ها حاکی از آن است که سرمایه‌گذاری مناسبی صورت نمی‌گیرد و گویا به عنوان دغدغه اصلی صنعت نفت نیست.

از سوی دیگر متأسفانه شاهد افزایش تقاضای بنزین هم هستیم و این نگرانی هست که با توجه به حجم فعلی واردات، بعد از مدتی فشار سیاسی به ایران وارد شود چرا که قبلاًً هم همین اتفاق افتاد. علت اصلی تحریم بنزین در سال ۸۸ آن بود که ۲۲ میلیون لیتر بنزین وارد کشور می‌شد و ۴۴ میلیون لیتر نیز تولید داخل بود تا نیاز ۶۶ میلیون لیتری کشور تأمین شود. در این شرایط بود که امریکا وارد ماجرا شد و جلوی صادرات بنزین به ایران را گرفت. در حال حاضر اگر مجدداً میان تولید و مصرف کشور فاصله بیفتد، این نگرانی وجود دارد که از آن به عنوان یک ابزار فشار علیه جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته شود.

در زمینه توسعه گازرسانی هم تقریباً می‌توانیم بگوییم که این امر متوقف شده و رشد قبلی خود را ندارد. این در حالی است که در پتروشیمی جذب سرمایه و سرمایه‌گذاری جدی صورت گرفته اما به علت آن که نگاهمان به غربی‌ها و نتیجه مذاکره است، معطل مانده است.

درخصوص صادرات گاز به پاکستان، اولین مصاحبه وزیر نفت، پاکستان را دچار مشکل کرده و ما در مجلس به آن تذکر دادیم که این قرارداد رسمی میان دو کشور است و شما نمی‌توانی آن را یکطرفه لغو بکنی. این موضوع را وزیر پاکستانی هم مطرح کرد و پس از آن بود که ایشان آمد و حرفش را اصلاح کرد و گفت من نگفتم که می‌خواهیم قرارداد را لغو بکنیم. اما به هر حال این موضوع بر سر زبان افتاده بود که ایران می‌خواهد یکطرفه تصمیم‌گیری کند.

اینها بحث‌هایی جدی است که باید به آن توجه شود. درخصوص میدان‌های مشترک و بخصوص پارس جنوبی، لازم است همه فازها به شکل جهادی جلو برود تا بتوانیم از قطر جلو بزنیم. در حال حاضر قطر بیش از ۵۰۰ میلیون مترمکعب برداشت می‌کند و ما شاید نصف آن.

ما تنها زمانی می‌توانیم از آنها جلو بزنیم که ۲۹ فاز پارس جنوبی را راه‌اندازی کنیم. یعنی همین کار جهادی که در دولت دهم شروع شد، باید ادامه پیدا کند و کسی حق معطل کردن آن را ندارد.

یکی از مشکلات ما با وزارت نفت این است که نگاهش به آن طرف آب‌هاست. در صورتی که ما اعلام کردیم تا تحریم‌ها هست، اصلاً نباید به دنبال اروپا بود چراکه هیچ یک از آنها جرأت حضور در پروژه‌های نفتی ما را ندارند، در غیر این صورت امریکا مدیرعامل این شرکت‌ها را بازداشت، محاکمه و جریمه یا از بورس نیویورک اخراج می‌کند.

بنابراین نباید منتظر آنها بود. وقتی در ۶ ماهه دوم سال ۹۲ و در همین دولت یازدهم، بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی افزایش پیدا می‌کند، می‌شد ۱۰ درصد آن را جذب نفت کرد. در کشور ما پول کم نیست و باید دنبال این ابزارها رفت. نقدینگی فراوان را باید با روش‌های خلاقانه به سمت اهداف هدایت کرد. کنسرسیوم بانک‌ها باید ادامه پیدا کند. به اعتقاد من هیچ پروژه‌ای در پارس جنوبی نباید موفق باشد که این امر، راه و روشی داشته که قبلاًً هم از آن استفاده شده است. این روند را فقط تحریم و مشکلات مدیریتی می‌توانند کند کنند.

خود وزیر نفت در مصاحبه‌ای گفت که ما مشکل مالی نداریم؛ پس برای چه همه فازهای پارس جنوبی نباید حرکت کنند. ما باید شبانه روز کار کنیم تا از قطری‌ها عقب نمانیم. گزارش‌هایی به دست ما می‌رسد که میادین نفتی یک به یک تعطیل می‌شوند. از طرفی چینی‌ها را بیرون می‌کنیم. در حالی که باید اینها را مدیریت کرد که بیایند و قوی‌تر کار کنند، نه این که اخراج‌شان کرد. خصوصاًً در مورد پروژه‌هایی که فاینانس هستند. جذب منابع اروپایی که وجود ندارد، منابع داخلی نیز جذب نشده است بنابراین گزارش‌های نگران کننده‌ای از نفت به دست ما می‌رسد.

چقدر اجرای کرسنت برای کشور خسارت به بار می‌آورد؟


عدد و رقم ندارد. در این مرحله می‌گویند باید بروید اجرا کنید، حالا اگر اجرا نکرد آن وقت ادعای خسارت می‎کنند.

ایران اگر اجرا نکند، چقدر دچار خسارت می‌شود؟


ببینید، این مصوبه شورای اقتصاد مال دولت اصلاحات بود که باید این گاز میدان سلمان وصل ‌شود به عسلویه و به شبکه داخلی و بعد مصرف شود. متأسفانه وزیر نفت وقت این مصوبه را اجرا نکرد، یعنی یکی از تخلفات وزیر نفت وقت و البته فعلی این بوده و به جای این که گاز را در داخل مصرف کند، خلاف مصوبه شورای اقتصادی قرارداد کرسنت را بست. پس ما یک خسارت بزرگ متحمل شدیم اگر آن زمان این گاز وصل می‌شد، در کشور براساس گزارش‌هایی که سازمان‌های نظارتی دارند، مدت ۲۵ سال بیش از ۵۰ میلیارد دلار سوخت مایع مصرف نمی‌کردیم. بنابراین اگر آن زمان این مصوبه اجرا می‌شد، می‌توانست در طول ۲۵ سال مثلاًً با قیمت ۶۰ تا ۸۰ دلار قیمت هر بشکه نفت در حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیارد دلار از درآمدهای کشور را خرج سوخت مایع نکرد، چون می‌دانید وقتی در کشور گاز کمتر تولید می‌شد، مجبور بودند سوخت مایع مصرف کنند.

زیان دوم بحثاین است که این قیمت پایه می‌شود برای تمام قراردادها. یعنی شما نمی‌توانید به عنوان یک کشور صادرکننده گاز، حتی به یک کشور، به طور مثال هر یک میلیون بی‌تی‌یو ۱۶ دلار و به کشور دیگر بدهی ۳ دلار. اصولاً فرمول صادراتی وجود دارد که طبق این فرمول قراردادهای صادراتی امضا می‌شود. یعنی اگر به یک کشور یک قیمت پایین دادی، دیگر تمام قراردادهای آتی شما تا ۵۰ سال دیگر تحت تأثیر قرار می‌گیرد؛ آن قیمت دیگر می‌شود قیمت پایه شما. حتی قراردادهای قبلی که بستی هم طرف‌های متقابل معترض می‌شوند و در داوری‌ها به دنبال تعدیل قیمت می‌روند. آن وقت شما ببینید اگر ایران بخواهد به جایی برسد که ۲۰۰ میلیون مترمکعب در روز گاز صادر کند، چه خسارت هنگفتی بابت این که قیمت گاز شما تنها ۱۰ درصد قیمت واقعی باشد، متحمل می‌شوی یعنی ۹۰ درصد داری زیان می‌کنی برای یک کاری که با بی‌بصیرتی انجام شده.

حتی همان زمان یعنی در دولت اصلاحات در سال‌های ۸۰ تا ۸۴ هم دستگاه نظارتی اجازه اجرای این قرارداد را ندارد، مجلس هم در کمیسیون انرژی و هم در کمیسیون اصل ۹۰ این قرارداد را رد کرد و به هیچ وجه اجازه اجرای این قرارداد را نداد. همین طور که دستگاه نظارتی هیچ کدام اجازه اجرای آن را نمی‌دهند. یعنی آنهایی که اطلاع کاملی دارند مثل وزارت اطلاعات، سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات اینها اطلاعاتی از وضعیت این قرارداد و فرمول آن دارند که می‌دانند اجرای این قرارداد یعنی زیان‌هایی که تا ۵۰ سال دیگر گریبان ملت را رها نمی‌کند.

هیچ عقل سلیمی در این شرایط اجازه نمی‌دهد برای حجم گاز کمی که می‌خواهیم به شرکت بی اعتباری همچون کرسنت بدهیم بیاییم تمام منافع ملی کشور را به خطر بیندازیم.

به نظر شما چقدر شخص آقای مهدی‌ هاشمی به فساد پرونده کرسنت مرتبط است؟


دو مشکل در پرونده کرسنت وجود دارد؛ بخش اول آقای عباس یزدان‌پناه یزدی بود که با آقای مهدی‌ هاشمی در همین قرارداد میدان گازی سلمان دخیل بودند و نکته دیگر بحثدر مرحله دوم است که یکسری مشکلاتی را برای کشور به وجود آورد و یکسری قراردادهای الحاقیه‌‌ای بسته شد که همه به ضرر کشور بود، متأسفانه اینها همه داخل دادگاه ایران رسیدگی شد و حکم صادر شده برای بعضی از اینها مجازات تعیین شده. حالا این که شاهد مرور زمان شده و قوه قضائیه…

حالا کاری که باید انجام بشه در مورد کرسنت این مهم است. اگر ما بخواهیم اعتراضی بذاریم داخل آن رأی داوری که اصلاً داوری چقدر می‌شه، اعتراض گذاشت یا نه خودش جای بحثه…

شما گفتید لاهه حکم به اجرای این قرارداد داده است، ما هم که بنای اجرا نداریم، با این تفسیر چه اتفاقی رخ می‌دهد؟

خب اگر اجرا نکنیم، می‌رود برای پرداخت خسارت. یعنی کشور درخواست کننده می‌رود دنبال خسارت گرفتن از ایران…

و چقدر ایران محکوم می‌شه؟


باید ببینیم درخواست‌ها چطور است ولی ما می‌توانیم مقابله کنیم. چون فساد این قرارداد تقریباً در لاهه قطعی شده بود، یعنی آنقدر اسناد موجوده و جمع‌آوری شده که می‌توان روی آن کار کرد، در وزارت نفت گروهی روی این اسناد کار می‌کردند و تمام اطلاعات بین‌المللی که لازم بود را جمع‌آوری کرده بودند. خب آنجا داورها نشسته‌اند و می‌گویند در ایران حکم برائت داده شده، چطور می‌شود یک کشور قوه قضائیه خودش حکم برائت بدهد و از یک طرف ادعا کند فساد در پرونده وجود داشته است!… در صورتی که قوه قضائیه می‌گوید من حکم برائت ندادم. گویا شامل مرور زمان شده که طبق سخنان رئیس‌قوه قضائیه ماده ۱۸ کردند که این دوباره برگردد و چهار تا پرونده که هست دوباره فعال شود، اگر ما حکمی اینجا صادر کنیم، آن زمان می‌توانیم دفاع کنیم. پس لازمه اعتراض دادن به لاهه این است که اول باید در دادگاه خودمان حکم صادر کنیم. چیزی که فساد در آن قطعی بوده؛ رشوه گرفته شده…

خود آقای زنگنه که قرارداد را امضا کردند و مدافع تمام قد آن بود، الان وزیر نفت ما هست.

نکته اصلی همین است. ما باید این مسأله را در داخل کشور حل کنیم تا اعتراض ما مؤثر واقع شود. ثانیاً کسانی که در این مسأله به عنوان متهم نقش‌آفرینی کرده‌اند، امروز نباید بر سر کار باشند. اینها که پرونده کرسنت را به وجود آوردند و منافع ملی را به خطر انداختند، همه دستگاه‌های نظارتی بر این نکته اتفاق نظر دارند که باید عزل و محاکمه شوند.

نکته سومی هم که باید به آن اشاره شود، این است عده‌ای به نفع پرونده کرسنت مصاحبه کرده‌اند که این مصاحبه‌ها به لاهه رفته و در پرونده کرسنت وارد شده است. این افراد فکر می‌کردند که رأی آقای زنگنه به ماجرای کرسنت گره خورده و با بی‌تدبیری به نفع کرسنت مصاحبه کردند. حتی به یکسری از خبرنگاران مبلغی را اختصاص داده بودند که بروید و از این آقایان مصاحبه بگیرید و به ما بدهید. یعنی به نفع کرسنت، اخباری را منتشر کنند که بعداً در پرونده لحاظ شود.

از این دست افراد زیاد هستند، کسانی که در بخش خصوصی بوده‌اند و مبالغی با پولشویی و دلالی به حساب‌شان واریز شده است. به عنوان نمونه عباس یزدان‌پناه یزدی، به حساب شرکتش پول واریز شده و ایشان برداشت کرده است. اینها باید تعیین تکلیف شود. همین‌ها افرادی هستند که به نفع کرسنت و به ضرر منافع ملی مصاحبه کرده‌اند و ۵۰۰ صفحه روی پرونده لاهه گذاشته‌اند. حال انتظار می‌رود که برای جبران، عکس اقدامات خود را انجام دهند و بابت قصور خود، از مردم عذرخواهی کرده و به اشتباه خود اعتراف کنند.

در تأسیسات دریایی طرف با تبانی بیش از ۱۲۰ میلیون دلار را بی حساب به یک شرکت کاغذی در امارات داده، معلوم است حالا بیاید به نفع کرسنت مصاحبه هم بکند. بدون هیچ اقدام مثبتی در این میان مگر می‌شود اعتراضی کرد.

با این حال از مجلس انتظار می‌رود که این موضوع را پیگیری کند.

مجلس این موضوع را دنبال می‌کند اما باید توجه داشت که مجلس، قدرت اجرایی ندارد و تنها ابزارش استیضاح است. قطعاًً اگر نتیجه گرفته نشود، استیضاح مطرح و انجام خواهد شد؛ هم به دلیل فساد‌های این پرونده‌ها و دیگری هم به دلیل عملکرد وزارت نفت. ما روی هر دوی این موضوعات مصر هستیم و مسأله کرسنت به تنهایی نیست.

شرکتی به نام کیتو در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس ثبت شده، جالب است که این شرکت سرمایه‌ای نداشته. مدیر وقت آن زمان در تأسیسات دریایی آمده است درصدی از سهام این شرکت را به تأسیسات دریایی داده که رقیبش هم هست و کلی تجهیزات و امکانات از تأسیسات دریایی رفته توی این شرکت؛ به اضافه قسمت پر سود قراردادهای با ارزش را دادند به این شرکت و سود کلانی به آنها رساندند؛ خب بی شک حتماً زد و بند در کار بوده یعنی بیش از ۱۲۰ میلیون دلار…

سودی به شرکتی که هیچ چیزی نداشته تعلق گرفته و این قابل پیگرد است. حال همین افراد میآیند و به نفع پرونده کرسنت مصاحبه میکنند. ما فعلاً موارد را تذکر میدهیم که باید به آنها توجه کنند. اگر به تذکرات توجه نشود، حتماً یکی از ابزارهای مجلس استیضاح خواهد بود. همان طور که به وزیر علوم تذکر داده شد و ایشان توجهی نکرد. رئیس مجلس برای وساطت آمد و گفت که فرجه بدهید تا مشکل حل شود. دو معاون وزیر علوم که اخیراًً استعفا دادند، چرا همان موقع که مورد اعتراض مجلس واقع شده بودند، استعفا ندادند. کسانی که در فتنه حضور داشتند، خط قرمز ما در مجلس هستند. امروز هم مشاهده میکنیم افرادی در وزارت نفت کنار هم قرار گرفتهاند که همگی در فتنه حضور داشتهاند با وجود این که از سوی مجلس بارها تذکر داده شده این افرادی که در فساد کرسنت، استات اویل، توتال و... دست داشتهاند و در پروندههای سازمان بهینهسازی انرژی نقشآفرینی کردند را برکنار کرده و از سازمانهای اجرایی دور کنید اما شاهد آن هستیم که اینها همچنان حضور دارند. پیش از آن هم درخصوص کسانی که با بابک زنجانی بودند و تبانی کردند، تذکر داده شده بود که اینها را دور کنید اما تا بازداشت شدند، دست به آنها نزدند و اینها مواردی است که در حافظه مجلس میماند.