طراحی و تصویب قطعنامه ۵۹۸ به منظور خاتمه دادن به جنگ ایران و عراق در تیرماه ۱۳۶۶، همچنین پذیرش آن از سوی ایران و عراق و اجرای آتشبس در تیر و مرداد سال ۱۳۶۷، به دلیل تاثیر آن بر پایان دادن به جنگ هشت ساله ایران و عراق، از اهمیت سیاسی، حقوقی و تاریخی فراوانی برخوردار است.
تاکنون در این زمینه خاطرات و ناگفتههای زیادی عنوان شده و هر مقام مسوولی هم تحلیل بر شرایط پذیرش قطعنامه داشتهاند. در این میان، مسعود روغنیزنجانی، رییس سازمان برنامه و بودجه در دولت میرحسین موسوی نیز در یک گفتوگو در کتاب «اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی» به توضیحاتی پیرامون این موضوع پرداخته است.
به گزارشافکارنیوز، وی با اشاره به شرایط جنگ و تدوین برنامه بحران، اظهار داشت: «وقتی وارد سال ۶۶ شدیم، متوجه شدیم با این برنامه هم ادامه جنگ امکانپذیر نیست. مسوولان به این نتیجه رسیدند که دیگر هیچ سازگاری بین منابع و ادامه جنگ وجود ندارد، چون جنگ منابع میخواهد. حالا بحثحوزههای دیگر جنگ را کاری ندارم، منظورم حوزههای دیگر عقبه جنگ مثل حوزههای روانی، مردم و حوزههای فرهنگی، انگیزهها و حوزه سیاسی جنگ و عوامل بیرونی و تاثیرگذار غیر از جنگ است. جنگ شیمیایی تلفات ایرانیها را زیاد کرده بود و به این نتیجه رسیدند که ادامه وضعیت موجود
امکانپذیر نیست، پس خودبهخود آن مساله نیز منتفی شد.»
روغنیزنجانی در ادامه گفتهوگو درباره گزارشی که به امام(ره) نوشته شده بود، گفت: «من یک نامهای را در سال ۶۵ به صورت دستی برای آقای موسوی نوشتم و در آن استدلال کردم که نمیتوانیم جنگ را ادامه دهیم. من استدلال کرده بودم ما دو راهحل در پیش رو داریم؛ یا جنگ را تمام کنیم و نظام را حفظ کنیم و یا اینکه جنگ را با اهدافی که تعریف کردهایم، ادامه دهیم که نتیجه آن، فروپاشی نظام و قهرمانانه کنار رفتن است، ولی معلوم نیست که قهرمانانه باشد. این نامه را آقای موسوی به آقای هاشمی رفسنجانی نشان دادند. ایشان در آن زمان فرمانده جنگ بودند.»
وی افزود: «در یک مقطع آقای موسوی قصد استعفا داشت که من هم به دنبال ایشان استعفا دادم، اما امام(ره) خیلی عصبانی شدند. اگر درست یادم باشد، سال ۶۶ بود. امام(ره) عصبانی شد که به چه حقی استعفا دادهایم. من باید نظر دهم. من با آقای موسوی نامه نوشتم که در این شرایط اصلا نمیشود کار کرد. ما یک چیزهایی میگوییم، آقایان در نظام چیز دیگری میگویند و عمل میکنند. وقتی نمیتوانم کار کنم، بروم بهتر است. وقتی آقایان حرف آدم را گوش نمیدهند، یعنی من موثر نیستم. پس باید بروم. آقای موسوی به من تلفن زد که آیا هنوز روی استعفای خود هستید، گفتم هستم. در آن استعفایی که آقای موسوی به
امام(ره) دادند، اشارهای هم به استعفای من شده بود. اینها همه مقدمهای بود که من کمکم نسبت به ادامه جنگ موضع بگیرم. البته این موضوع به عنوان اپوزوسیون مطرح نبود، بلکه به عنوان تحلیل واقعیتهای موجود به آن رسیده بودم که ادامه جنگ نتیجه ندارد جز اینکه تلفات بیشتری بدهیم. در نتیجه عقبماندگیهای کشور تشدید میشود و نارضایتی مردم گسترش مییابد؛ در حالی که نظام باید تا جایی که میتواند، رضایت مردم را بالا ببرد.»
نتایج عملیاتها با قول فرماندهان نظامی هماهنگی نداشت
به گفته وی، «من همه اینها را در آن نامه نوشتم. امام(ره) با عصبانیت استعفای آقای موسوی را نپذیرفتند و ما برگشتیم به سراغ داستانهای خودمان. تا اینکه یک روز مهندس موسوی که از نظرات من به خوبی آگاه بود، از من خواست آن مسایل را طی نامهای برای حضرت امام(ره) بنویسم. من هیچوقت در مدیریتم به دنبال نامهپراکنی به این و آن نبودم. فقط رییسم را در جریان کارها قرار میدادم. آن موقع رییس مهندس موسوی بود. هر حملهای طراحی میشد، از سازمان برنامه منابع مالی آن را میخواستند. آنها از ما میخواستند منابع مالی مورد نیازشان را تامین کنیم تا آنها با این تعداد لشکر آماده، این
مواضع را از دشمن بگیرند. ما تمام تدارکات آنها را انجام میدادیم، اما نتایج پس از حمله به هیچوجه با قولهایی که فرماندهان جنگ داده بودند، هماهنگی نداشت. با این حساب من متوجه شدم ماشین جنگی ما دیگر کارایی ندارد. اینها را از روی برنامه، منابع و نتایج آن حملات به دست آورده بودیم.»
روغنیزنجانی در ادامه تصریح کرد: «من تمام این گزارشها را به طور مرتب به آقای موسوی میدادم. یک روز آقای موسوی تلفن کرد که آیا شما آن مسایل اقتصادی را که درباره جنگ برای من نوشتید، میتوانید برای امام(ره) هم بنویسید؟ گفتم چرا نمیتوانم؟ گفت هر چه که فکر میکنی، بنویس. گفتم مینویسم. اما مسایلی پیش نیاورد. گفت نه، صحبت شده و خود امام خواستهاند.»
وی ادامه داد: «من هم سریع نظراتم را درباره مسایل اقتصادی و جنگ نوشتم. ما یکسری متغیرهای اقتصادی را مدنظر قرار داده بودیم و استدلال کردیم در صورت ادامه جنگ، چه اتفاقاتی برای آن متغیرها میافتد. کسری بودجه، تورم، بیکاری و سطح رفاه عمومی از جمله این متغیرها بودند. آنها را برای یک فرآیند ۱۰ ساله در صورت تداوم جنگ مطرح کردیم و گفتیم حکومت توان تحمل وضعیت بحرانی این شاخصها را ندارد. در یک دفترچه محرمانه آن را تهیه کردیم و به آقای موسوی دادم. البته بعدها برخیها به ما آسیبهایی وارد کردند.»
آقای محسن رضایی گفتند: ما به بمب اتم نیاز داریم!
روغنیزنجانی عنوان کرد: روزی که قرار شد قطعنامه پذیرفته شود، ما در دفتر آقای خامنهای جمع شدیم. روسای سه قوه، فرماندهان ارتش و سپاه هم بودند. مرحوم حاج احمد آقا هم بود. امام جمعههای کلیدی کشور هم حضور داشتند. آقای مهدوی کنی هم بود. گزارش من و وزیر اقتصاد ارائه شد و ضبط هم شد. آقای محسن رضایی هم اعلام نظر کرد که از نظر نظامی ما نمیتوانیم به جنگ ادامه دهیم. رییس ستاد مشترک ارتش نیز همین طور. یادم است آقای رضایی گفتند ما برای ادامه جنگ به بمب اتمی نیاز داریم. در واقع ما از روش خودمان و نظامیان هم از روش خودشان به این نتیجه رسیدند که ادامه جنگ بیفایده است.
ناگفتههای رئیس سازمان برنامه و بودجه در سالهای دفاع مقدس:
من نامه نوشتم که جنگ را نمی توانیم ادامه دهیم
روغنی زنجانی می گوید: هر حملهای طراحی میشد، از سازمان برنامه منابع مالی آن را میخواستند. آنها از ما میخواستند منابع مالی مورد نیازشان را تامین کنیم تا آنها با این تعداد لشکر آماده، این مواضع را از دشمن بگیرند. ما تمام تدارکات آنها را انجام میدادیم، اما نتایج پس از حمله به هیچوجه با قولهایی که فرماندهان جنگ داده بودند، هماهنگی نداشت.