اخیرا عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد در یادداشتی که در صفحه خود منتشر کرده ضمن اشاره به برخی از چالش های اقتصاد ایران، تلویحا از سیاست های اقتصادی مدنظر خود رونمایی کرده است.
فرمانده اقتصادی دولت چهاردهم در این یادداشت نوشته است: ناترازی های جمع شده، کسری بالای بودجه و ریسکهای سیاسی، قدرت عمل دولت را شدیدا محدود کرده و پیامد های منفی برای بازار سرمایه و تامین مالی داشته است. با وجود بی سابقه بودن مشکلات، مسائل اصلی و موانع حل آنها در ستاد اقتصادی دولت بحث شده و با اشراف کامل و واقع بینانه در حال چاره اندیشی هستیم. باید بپذیریم چاره اصلی در انجام اصلاحات جدی اقتصادی و تلاش برای کاهش تحریم ها است.
وی افزود: با دستورات و توجه ویژه رئیس جمهور، کاهش کسری بودجه و در نهایت تامین مالی صحیح کسری بودجه، کاهش ریسکهای سیستماتیک در اقتصاد تا جایی که در توان دولت باشد، رفع تنگنای مالی بنگاه ها، کاهش نرخ سود موثر، کاهش قیمت گذاریهای دستوری و شکاف نرخ ارز نیما و بازار برای حذف رانت و کاهش سو تخصیص منابع، در دستور کار دولت است.
راه پایدارکاهش کسری بودجه، مالیات است
تنها درآمد پایدار دولت برای کاهش کسری بودجه، همین درآمد های مالیاتی به حق و جلوگیری از فرار های مالیاتی است و دولت هیچ راهی برای اجرایی کردن وعده خود مبنی بر عادلانه کردن نظام مالیاتی، جز از طریق بررسی تراکنشها ندارد.
اخیرا در رسانه ها خبری مبنی بر دستور رئیس جمهور برای بررسی حساب افراد جهت اخذ مالیات منتشر شد. با این حال فقط یک روز پس از انتشار این خبر، مقامات دولتی در موضعگیریهایی که بیشتر جنبه سیاسی داشت، هرگونه عزم دولت برای «بررسی حسابهای بانکی» را تکذیب کردند. این در حالی بود که خبر اولیه، از بررسی «تراکنشها» حکایت داشت. با این حال مقامات دولت «بررسی حسابهای بانکی» را تکذیب کردند.
همتی در واکنش به این خبر گفت: «یک حرف بدی را زدند. گفتند دولت میخواهد دست در حساب بانکی مردم ببرد! اصلا همچین چیزی نیست! حساب بانکی مردم را که کسی کاری ندارد. سازمان مالیاتی به موجب قانون در برنامه هفتم موظف است اطلاعات مربوط به بانکها، شهرداریها، نیروی انتظامی و... را به صورت برخط داشته باشد. هدف از این اقدام، جلوگیری از فرار مالیاتی بوده و نه دخالت در حساب مردم! به نظر من آنهایی که میخواهند فرار مالیاتی داشته باشند و دانه درشتها، این تبلیغات را میکنند. هدف از این اقدام، فقط آنهایی هستند که فرار مالیاتی دارند و ربطی به مردم ندارد.»
لازم به ذکر است در شرایطی شاهد واکنش های شتاب زده مقامات دولتی در خصوص این خبر بودیم که تنها بازنده بررسی تراکنشها، افراد پردرآمدی هستند که مالیات قانونی خود را نمیپردازند. بدیهی است در شرایطی که دولت بخواهد با بررسی تراکنشها، اقدام به اخذ مالیات کند، بار مالیات از دوش کارگران و کارمندان و کسبه کمدرآمد کاسته شده و به دوش این افراد منتقل خواهد شد.
رفع تنگناهای مالی بنگاه ها
اما نکته دومی که در توییت وزیر اقتصاد به آن اشاره شده است، رفع تنگنای مالی بنگاه ها است. اساسا در شرایطی که اقتصاد ایران با تورم های بالا دست و پنجه نرم می کند، بدیهی است که اولویت اصلی سیاست گذار باید مهار تورم باشد. به دنبال همین رویکرد مهار تورم نیز اتخاذ سیاست های انقباضی را می طلبد که تبعات آن طبیعتا چالش هایی برای تولید رقم می زند.
بنابراین به نظر می رسد رفع تنگنای مالی بنگاه ها نیز در شرایطی که سیاست هایی همچون کنترل ترازنامه در دستور کار بانک مرکزی است، در حد شعار باقی خواهد ماند. از طرفی وقتی وزیر اقتصاد مدافع افزایش نرخ نیما است اتفاقا در حال افزایش تنگنای مالی بنگاه ها است چرا که قیمت تمام شده مواد اولیه وارداتی بنگاه ها دائما در حال افزایش است.
نکته سومی که در توییت همتی به آن اشاره شده است، کاهش نرخ سود موثر است. به نظر می رسد منظور از کاهش نرخ سود موثر، کاهش نرخ سود در سپرده و تسهیلات است. گفتنی است کاهش نرخ تسهیلات اثرات مثبتی بر تولید می تواند داشته باشد، اما همانطور که گفته شد وقتی هزینه ها به واسطه افزایش نرخ نیما دائما در حال افزایش است، به نظر می رسد کاهش نرخ سود تسهیلات باز هم دردی از تولید دوا نکند.
اما نکته مهمتر از کاهش نرخ سود تسهیلات، کاهش نرخ سود سپرده است. به نظر می رسد در برهه حساس کنونی که برخی ریسک های سیستماتیک و خارج از اقتصاد ایران بر فضای اقتصاد سنگینی می کند، این اقدام، چندان اقدام سنجیده ای نباشد.
به هر حال کاهش نرخ سود سپرده می تواند منجر به خروج منابع زیادی از بانک ها و سرازیر شدن آن ها به بازارهایی همچون ارز و خودرو و طلا شود. از طرفی به نظر می رسد در این روزها با توجه به رشد نرخ ارز، دلیل اصلی عدم رشد محسوس قیمت کالاهای سرمایه نظیر خودرو و مسکن همین سیاست های انقباضی بانک مرکزی باشد که همتی کمر به تغییر آن ها بسته است.
یکی از عبارات آشنای اقتصاد ایران، "حذف قیمت گذاری دستوری" است. عبارتی که بیشتر از اینکه راهی برای اصلاح ساختاری اقتصاد باشد، به مسیری برای گران کردن کالا و خدمات تبدیل شده است. به عنوان مثال با روی کار آمدن دولت چهاردهم ابتدا قیمت نان و اخیرا نیز قیمت لبنیات با همین دست فرمان کاهش قیمت گذاری دستوری، افزایش پیدا کردند.
لازم به ذکر است همزمان با حذف قیمت دستوری 4 محصول لبنی، از 7 مهر قیمت محصولات لبنی 30 درصد افزایش یافت که شامل 14 درصد افزایش ناشی از تغییر قیمت شیرخام و 16 درصد هزینه های سربار تولید است. اگرچه سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولید کنندگان لغو قیمت گذاری 4 محصول لبنی و افزایش 30 درصدی قیمت لبنیات با مصوبه ستاد تنظیم بازار و مجوز سازمان حمایت را تکذیب کرد اما در نهایت این افزایش قیمت ها اتفاق افتاد.
اما مهم ترین نکته ای که وزیر اقتصاد بارها و بارها به آن اشاره کرده است، کاهش فاصله نیما با نرخ غیر رسمی ارز است. اساسا گویا وزیر اقتصاد به این نکته توجه نمی کند که افزایش نرخ نیما در شرایطی که 80 درصد تولید ایران وابسته به واردات است، به معنای تورم و افزایش قیمت کالا و خدمات است.
گران سازی نرخ ارز رسمی کشور، دقیقا پدیده ای بود که در سال 1401 که شرایط بسیار شرایط با ثبات تری نسبت به امروز بود، امتحان شد و پیامد ها و تبعات منفی سنگینی برای اقتصاد کشور داشت.
گفتنی است به تازگی محمدرضا فرزین رئیسکل بانک مرکزی با اشاره به تبعات افزایش نرخ نیما گفت: "دیدگاهی مطرح میشود که اگر قیمت ارز افزایش پیدا کند صادرات نیز افزایش پیدا میکند، که این تصور درست نیست چرا که یکی از سیاستهای اساسی ما باید کنترل نرخ ارز باشد. از ابتدای سال تاکنون قیمت این ارز از حدود 41 هزار تومان تا بیش از 46 هزار تومان رسیده است یعنی ما تحت تأثیر متغیرهای بنیادین اصلاحاتی در نرخ ارز انجام دادهایم، نمیتوان نرخ آن را بیش از این مقدار افزایش داد چون ما نگران نرخ تورم هم هستیم، پایین بودن نرخ ارز برای کنترل تورم است و چنانچه با سیاستهای ارزی اتخاذشده نرخ تورم افزایش پیدا کند، آن سیاستها مناسب بهنظر نمیرسند."
لازم به ذکر است هرگونه افزایش ارز نیمایی بهعنوان مرجع رسمی تأمین ارز حتماً میتواند تبعاتی را در اقتصاد کشور بهخصوص افزایش تورم داشته باشد و برهمین اساس نیز این سیاست نباید خیلی مورد دفاع بانک مرکزی باشد.
به نظر می رسد دست فرمان کلی وزیر اقتصاد، در نهایت مجدد اقتصاد ایران را به روز های ملتهب خود نزدیک کند. کوتاه آمدن از سیاست های انقباضی و همراه شدن آن با افزایش نرخ نیما در شرایطی که هنوز شاهد بازگشت نرخ تورم به میانگین بلند مدت خود نیستیم، می تواند مجددا تورم را در مسیر رشد ببرد.