دلار زدایی به وضعیتی اشاره دارد که کشورها بنا به دلایلی اقدام به حذف دلار بهعنوان ارز اصلی در اقتصاد خود میکنند. کمرنگ شدن نقش دلار در یک اقتصاد نیازمند شناسایی کارکردهای دلار در اقتصاد و براساس آن اتخاذ راه حلهای مناسب برای یافتن جایگزین است. عمدتاً دلار در کشورها سه کارکرد اصلی «واسطه مبادله»، «ذخیره ارزش» و «سنجش ارزش» را دارد.
جایگزینی دلار با سایر ارزها که طی دهههای گذشته چند بار از سوی کشورهای گوناگون انجام شده است، به دلایلی همچون مقابله یا مهار سیاست استفاده از دلار به عنوان ابزار تحریم، تسهیل مبادلات ارزی بر مبنای پول ملی شرکای تجاری، ناپایداری و افزایش بدهی آمریکا و نگرانی از بروز بحران بانکی در جهان صورت میگیرد.
برای جهانی شدن یک ارز لازم است هشت متغیر و ویژگی اصلی، از جمله سهم ارز مورد نظر از تجارت جهانی، سهم ارز مورد نظر از تولید ناخالص داخلی جهان، سهم ارز مورد نظر از وامهای فرامرزی، سهم ارز مورد نظر از اوراق بدهی بینالمللی، سهم و حجم ارز مورد نظر از تراکنشهای خارجی براساس حجم معاملات فارکس، سهم ارز مورد نظر از ذخایر ارز خارجی کشورها و پرداختهای انجامشده از طریق سیستم پرداخت بینالمللی سوئیفت مورد بررسی قرار گیرد. بر اساس آخرین آمارها، دلار آمریکا در تمامی هشتشاخص فوق در رتبه نخست ارزهای جهان قرار دارد.
به عنوان نمونه برای بررسی امکان سنجی تبدیل یوآن چین به یک ارز جهانی لازم است این ارز در هشتویژگی عنوانشده از دلار آمریکا پیشی بگیرد که در حال حاضر تنها در دو مورد نخست، یوآن به دلار نزدیک است و براساس گزارش برخی مراکز بینالمللی پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۵ از نظر تولید ناخالص داخلی اسمی، اقتصاد چین از ایالاتمتحده پیشی بگیرد؛ ولی در شششاخص دیگر فعلاً چینیها سهم خاصی ندارند. توسعه بخش مالی، زیربنای تقویت نقش یوآن به عنوان یک ارز جهانی است و لازم است بخش مالی این اقتصاد مشابه آمریکا از توسعه یافتگی لازم برخوردار شود تا شرایط مشابه با نقش دلار را در بازارهای بینالمللی ایفا کند.
استفاده از دلار به عنوان سلاح، بزرگترین تهدید برای موقعیت آن به عنوان یک ذخیره ارزی جهانی است. به عنوان مثال زمانی که ۶۰۰ میلیارد دلار از ذخایر روسیه در عرض چند روز مسدود شد، این سیگنال به کشورهای دیگر ارسال شد که ایالاتمتحده میتواند از تحریم و به تبع آن ارز خود به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف سیاست خارجی استفاده کند. در نتیجه این اقدام، برخی کارشناسان عنوان میکنند که احتمال دارد کشورهای بیشتری نسبت به موضوع تسلط ایالاتمتحده آمریکا محتاط شوند و برخی بهآرامی ترکیب ذخایر ارزی خود را از دلار آمریکا به سایر ارزها تغییر دهند.
علاوه بر این از آنجا که غرب همچنان از تحریمها به عنوان ابزار سیاست خارجی استفاده میکند، انتظار پرداخت بدهیهای خارجی به دلار هم ممکن است واقع بینانه و شدنی نباشد. همچنین با توجه به تجربه ۲۰ سال اخیر و تحولات مربوط به تغییر نقش دلار در بازارهای جهانی، چشم انداز مسیر ۲۰ ساله، ۳۰ ساله و ۵۰ ساله آینده پیشبینی وجود بیش از یکارز غالب در جهان منطقی به نظر میرسد؛ اما مراحل و شرایط لازم برای رسیدن به این شرایط بسیار زیاد است و در نتیجه تحقق آن را به این زودیها غیرمحتمل میسازد. آنچه در آینده نزدیک ممکن است اتفاق بیفتد تغییر در میزان مطلوبیت ذخایر احتیاطی اندوخته دلاری توسط کشورهاست.
البته این احتمال که این ذخایر دلاری ممکن است با تصمیم مقامات ایالاتمتحده مسدود شود با وجود اینکه این تصمیمات از نظر کشورهای صاحب ذخایر، مستبدانه به نظر میرسد، نیز وجود دارد. احتمال مزبور سودمندی ذخایر دلاری را کاهش میدهد؛ ولی به این معنی نیست که جایگزین بهتری برای آن وجود دارد. در شرایط فعلی در واقع جایگزینی که نسبتاً امنتر از دلار آمریکا باشد وجود ندارد، ضمن اینکه امن بودن یک مفهوم مطلق نیست، بلکه مفهومی نسبی است و این واقعیت که ذخایر دلاری ممکن است، کمی کمتر امن به نظر برسد به این معنی نیست که سایر موارد، به طور نسبی ایمنتر هستند.
با توجه به اینکه یکی از مهمترین دلایل کشورها برای دلارزدایی، موضوع تحریمهای بینالمللی و استفاده ایالاتمتحده از دلار به عنوان ابزار تسلیحاتی علیه کشورهای تحت تحریم است، لازم است ایران نیز اقداماتی در راستای کمرنگ کردن نقش دلار در اقتصاد خود ضمن مدیریت بهتر درآمدهای ارزی بهویژه درآمدهای حاصل از صادرات نفت و گاز طبیعی، از طریق بهینه سازی ترکیب سبد ارزی و مدیریت بهتر ذخایر ارزی خود در سایر کشورها انجام دهد.