این روزها زمزمههای زیادی از ظرفیتهای خالی صنایع کشور و لزوم فعالسازی آن در شرایط کنونی کشور شنیده میشود. بر طبق آمارهای رسمی منتشرشده ۴۰ درصد ظرفیت صنایع غیرفعال و بلااستفاده مانده است، که حقیقتا رقم کوچکی نیست! در این میان و بهعنوانمثال میتوان به صنایع پلیمر ایران اشاره کرد که ظرفیت تولید این بخش ۲۰ میلیون تن بوده و از این ظرفیت تقریبا ۱۵ میلیون تن آن خالی مانده است!
به عبارتی صنایع پلیمر ما با ظرفیتهای بالا و قابلتأملی که دارد، فقط ۲/۲ درصد از صادرات غیرنفتی را به خود اختصاص داده است.قبل از هر چیز بگذارید کاملا شفاف بیان کنیم که این موضوع مختص ایران نیست.
در تمامی کشورهای OECD با وقوع بحرانهای اقتصادی، ظرفیت صنعتی به میزان حدودا ۱۰ الی ۱۵ درصد کاهش یافت. با یک مثال اهمیت رقم ذکرشده را بخواهیم مشخص کنیم، باید بگوییم ظرفیت صنعتی کشورهایی چون بریتانیا و فرانسه با شروع بحرانهای اقتصادی به پایینترین مقدار آن از ابتدای ۱۹۹۰ رسید!
زمانی مهمترین و ارزآورترین صادرات ایران نفت بود. شاید زمان آن رسیده باشد که صنایع با ارزشافزوده بیشتر خلأ به وجود آمده را پر کنند؛ اما تا چه حد این امر را میتوان تحقق بخشید؟ علت خالی ماندن ظرفیتها چیست؟
ریشهیابی علل خالی ماندن ظرفیت صنایع
دلایل زیادی باعث شده است که تولیدکنندگان ما نتوانند آنطور که بایدوشاید وارد صحنه رقابتهای بینالمللی شوند،که شاید مهمترین آن قیمت بالای مواد اولیه باشد. چراکه وقتی قیمت مواد اولیه بالا باشد، قیمت محصول نهایی هم بالا میرود و بهاینترتیب قدرت رقابت محصولات در بازارهای صادراتی جهانی کاهش مییابد. بهعنوان اولین گام میتوان قیمتهای جهانی را موردبررسی قرار داده و قیمت مواد اولیهای که در اختیار تولیدکنندگان داخلی قرار میگیرد را موردبازنگری قرار داد.
از سایر عوامل میتوان به مواردی همچون تحریم پذیری کالاهای تولیدشده علیالخصوص در بخش پتروشیمی و فلزات سنگین، کاهش جهانی قیمتها، کنار کشیدن صادرکنندگان بزرگ از بازارهای رقابتی جهانی، تغییر بازارهای هدف محصولات، افزایش هزینههای انتقال ارز به داخل کشور و حتی مقاومت خریداران در برابر قیمتهای ایران به بهانه تحریم و انتظار قیمتهای بسیار پایین را میتوان اشاره نمود.
با توجه به آنچه گفته شد چه باید کرد؟ آیا دست روی دست بگذاریم تا ۶۰ میلیون مترمربع صنایع کاشی و سرامیکمان همینطور بلااستفاده بماند؟ یا ۱۵ میلیون تن ظرفیت پتروشیمی، ۵۰ درصد ظرفیت صنایع پودرهای شوینده، خودروسازی و….
در تمامی اقتصادهای کلان و صنایع، هزینهای که به دلیل خالی ماندن ظرفیت و بیکاری ظرفیت وارد میشود، درنهایت عامل اصلی کاهش سودآوری شده و قدرت رقابتی را پایین میآورد و نیاز به گفتن نیست که در اقتصادهای صنعتی که سنگ بنای توسعه بر صنعت استوارشده، هزینه نهایی این موضوع بر آحاد مردم وارد میشود؛ از بیکاری گرفته تا افزایش هزینهها. پس بهتر است هر چه سریعتر با اقتصاد مهندسیشده صادرات درست و اصولی، تولید انبوه محصولات باکیفیت که هم تقاضای داخلی داشته باشد و هم بازار خارجی این ظرفیتهای بلااستفاده مانده را به کار بگیریم.
چه باید کرد؟!
اولین و مهمترین گامی که برای پر کردن ظرفیت صنایع میتوان برداشت و اتفاقا هزینه زیادی هم ندارد، بهبود فضای کار از طریق بازنگری قوانین مرتبط با تولید و صادرات است. در کنار آنچه گفته شد، باید سیاستهای مالی دولت و همچنین سیاستهای خارجی کشور به نحوی اجرایی شوند که ثبات اقتصادی را هم لحاظ نموده باشند. فعالان اقتصادی زبده معرفی و منابع لازم برای جهش تولید و تولید انبوه باکیفیت در اختیار آنان قرار گیرد.در شرایط تحریمی کنونی، هرچند دسترسی به بخش بزرگی از درآمدهای نفتی محدود و اثر منفی بر اقتصاد داشته است؛ اما از سوی دیگر شرایط کاهش وابستگیهای اقتصادی کشور تا حد زیادی مهیا شده است.در راستای رسیدن به هدف افزایش تولید و پر کردن ظرفیتهای خالی این بخش باید یکسری نکات را مدنظر داشت و آن عبارت است از اینکه افزایش و جهش در تولید زمانی بهصورت اصولی پیش رفته و به موفقیت میرسد که در هر دو جنبه کمی و کیفی به یکمیزان رشد داشته باشد تا بتواند در درازمدت باعث رشد تولید ناخالص داخلی کشور شده و در رقم رشد اقتصادی سالانه اثرگذار شود. این نوع افزایش تولید تا چه حد مفید و مطلوب است؟ یا بهتر بگوییم در ثبات و تعادل اقتصادی نقش دارد؟
افزایش راندمان تولید، با افزایش تولید ناخالص داخلی شاخصهای رفاهی جامعه را بهبود میبخشدو زمانی مؤثر خواهد بود که رشد کیفی همسو با رشد کمی بالا برود، در غیر این صورت اثرات زیانباری در پی خواهد داشت.
سخن آخر
در شرایط فعلی که به دلیل تحریمهای بینالمللی سال ۹۷ و ۹۸ تولید ناخالص داخلی پایینتر از سطح بلندمدت خود قرار گرفته است اثر اولیه تحریمها کاهش و ظرفیتهای خالی بسیاری داریم که میتوانیم فعال نماییم. درصورتیکه سیاستهای درستی اتخاذ شود یک رشد بلندمدت و ثابت امکانپذیر است؛کما اینکه پویایی و پایداری آن از خود شروع افزایش تولید اهمیت بیشتری دارد و نیازمند برنامهریزی هدفمند است.
مهدی اخ الصنایع